آفتابنیوز : عدم تشكیل تیم ملی "ب" نیز یكی از مسائلی است كه در این آشفته بازار به وجود میآید. باید فلاش بكی به مسائل اخیر و در جریان فوتبال ایران داشته باشیم، مثلا باشگاه استقلال لیست ارائه شده برای مسابقات لیگ قهرمانان آسیا را در آخرین لحظه با پست عادی به مقر AFC در مالزی ارسال میكند. این موضوع یعنی چه؟ آنهایی كه از بیرون به قضیه نگاه میكنند، چه میگویند؟
شاید فكر كنیم كه فقط استقلال تهران مسابقات لیگ قهرمانان آسیا را از دست داد اما فقط این مسابقات را از دست ندادیم، بلكه ما چیزهای دیگری مانند میزبانی مسابقات مختلف و مسائلی از این دست را هم خراب كردیم. ایران در رنكینگ فیفا در آسیا در صدر قرار دارد اما با بروز مشكلاتی این گونه ما به شخصیت و حیثیت فوتبال خودمان لطمهای جبرانناپذیر وارد كردیم. زمانی كه به آسانی در داخل كشور یك مسابقه را جابهجا میكنیم و فكر میكنیم كه این موضوع بسیار ساده است باید فكر كنیم كه این جریان كوچك نیز بازخوردهای بزرگ بینالمللی خواهد داشت و آرام آرام نزدیك میشویم به بحث بیبرنامگی كه همه چیز از اینجا سرچشمه میگیرد. میگویند بزرگترین معلم انسان، اشتباهاتش است، ما درجام جهانی خیلی زودتر از سایر تیمها به كشورمان برگشتیم و حذف شدیم، بیشك در آلمان در آماده سازی تیم اشتباهاتی داشتیم اما هیچ وقت از این اشتباهات درس نگرفتیم.
اگر از اتفاقات و یا اشتباهات جام جهانی درس میگرفتیم، این گونه به كشورمان باز نمیگشتیم، این اشتباهات تنها به فوتبال باز نمیگردد و نمیتوان گفت كه فقط همان تیم یا همان آدمها متضرر شدند.
سوای آنچه كه زبان فوتبال است، مسائلی بیرونی نیز در جریانات دخیل هستند و یا میتوان كه خیلی با اهمیتتر است. جامعه فوتبال ایران نیز این گونه مسائل را میپذیرد و در آن سهیم است.
تا زمانی كه ساختار و شالوده فوتبال كشورمان بر پایه ناكارآمدی مدیریتی باشد، هیچ انتظاری نمیتوان داشت و باید از تمام اتفاقاتی كه رخ میدهد بیتعجب ماند و فقط تأسف خورد. برنامهریزی نیاز جامعه روز و یك جامعه مدرن و پیشرفته است و برنامهریزی باید پاسخگوی نیازها باشد، حالا شاید چیزهایی باشد كه به آن بگوییم برنامهریزی ولی در عمل یك برنامهریزی سوری باشد و صدها مانع در خود ببیند. بیشك تا زمانی كه به برنامهریزی واقعی نرسیم اوضاع همین گونه خواهد بود.
در زمانهای گذشته تیم "ب" به مناسبتهای مختلف ایجاد میشد مثلا در یك سال كه زمان آن را به خوبی در خاطرم ندارم، تیم ملی بزرگسالان خارج از كشور به سر میبرد و یك تیم خارجی به ایران آمد كه برای بازی دوستانه با آن تیم، تیم "ب" خیلی سریع تشكیل شد.
در واقع دیدگاهی كه نسبت به تیم "ب" وجود دارد، تشكیل به مناسبتهای مختلف است. حالا فرض كنید كه ما میتوانیم در تمام طول سال ما میتوانیم یك تیم ملی "ب" با عنوان پشتوانهسازی برای تیم ملی بزرگسالان داشته باشیم، اما این تیم به اما و اگرهای زیادی برمیخورد. داشتن تیم ملی "ب" احتیاج به برنامهریزی دارد مثلا همین تیم امید وقتی نمیتواند برای تمریناتش تمام بازیكنان خود را در اختیار نداشته باشد و با 8 بازیكن تمرین میكند دیگر هیچ انتظاری نمیتوان داشت كه باشگاهها بازیكنان خود را در اختیار تیم "ب" بگذارند. تمام این جریانات نشان میدهد كه در فوتبال ایران نگاهی عمیق و گسترده وجود ندارد. بیشك تیم باید از بازیكنان باشگاهی تغذیه شود و شالوده اصلیاش این چنین است اما با نوع برنامهریزی (بیبرنامگی) و تفكری خاص كه وجود دارد نمیتوان انتظار كاركرد موازی تیم "ب" با تیم بزرگسالان، امید و حتی رقابتهای لیگ برتر و باشگاهی را داشت.
زمانی یك فرد و یك مدیر را تغییر میدهیم ولی این تغییر فقط فیزیكی است و جانشینان آنها تفكرات بهتر و یا خاصتری را ندارند و با همان تفكر سابق میآیند، در واقع این موضوع را بست میدهیم به همان تفكر عمیق و گسترده كه وجود ندارد و بهتر است گاهی عمیقتر نگاه كنیم.
مسوولان فوتبال قاره آسیا و دنیا (فیفا) كه در راس آنها سب بلاتر قرار دارد، با محبت تمام از ایران با توجه به تمام حرف و حدیثهایی كه قبل از جام جهانی وجود داشت حمایت كرد و روی موضع خود نیز پافشاری كرد، حتی بعد از جریان تعلیق، مسوولان فیفا به خوبی از تیم امید ایران حمایت كردند و ما در دوحه شركت كردیم و حالا به خوب یا بد آن نیز كاری نداریم كه تا چه اندازه برایمان مفید بود، اما ما در مقابل چه كردیم؟
ما واكنش منطقی و علمی سران فیفا را با واكنشهای بسیار غیرمنطقی و شاید غیرانسانی پاسخ دادیم ما رویه خودمان را تغییری ندادیم، بلكه به همان شیوه ادامه دادیم.
آنقدر بی برنامگی در كارهایمان وجود داشت كه باشگاهی مانند استقلال نیز به چنین روزی افتاد. حالا مسوولان فوتبال ما میخواهند به مالزی بروند و آنجا از موضع ضعف و التماس برخورد كنند اما ما در صدر لیست فیفا در آسیا قرار داریم و باید از موضع اقتدار به مالزی برویم ولی ناچارا هیچ چارهای نداریم. اگر وظایف ما كه همان برنامهریزی باشد، درست انجام میشد، حالا ما مثل یك مجرم نبودیم.
من حیرت زدهام كه این برنامهریزی چه میشود؟ حیرت زدهام كه این نوع تناقضات چرا پیش میآید. فوتبال ایران باید از مدتها پیش برنامهریزی میشد باید برنامهریزی ما پاسخگوی مشكلاتمان میشد تا این چنین مضحكه جوامع بینالمللی نشویم. ما استدلال و منطق در برنامههایمان نداریم و فوتبال این ها را نمیپذیرد.
فوتبال از 3 عامل مدیریت، برنامهریزی و سرمایهگذاری تشكیل شده است كه در زیرمجموعه این سر خطها، شاخصههای زیادی وجود دارد كه اگر هر كدام نباشند، دیگری خنثی میشود.
ما پول داریم ولی مدیر خوب نداریم، ما سرمایهگذاری میكنیم ولی روی سرمایهگذاریمان مدیریت نمیكنیم و دیدگاه عمیق و وسیع نداریم. قصد ندارم این موضوع را به تمام مدیران تعمیم بدهم ولی در اكثر جاها وجود دارد، ما به سمت برنامهریزی پیش نمیرویم و این یك مشكل بزرگ است.
شاید عیب از چشمان ما باشد كه از 3 عامل فوتبال فقط سرمایهگذاری را میبینیم و از 2 عامل دیگر خبری نداریم و نمیبینیم.
این یك جریان در فوتبال ایران است كه به واقع ما مستحق آن نیستیم. عدم تشكیل تیم ملی "ب" كه انصافا میتواند با نگرشی مثبت و دیدگاهی منطقی برای پیكره فوتبال ایران جریانی نوگرایانه باشد من را به این موضوع واداشت كه درخصوص تمام معضلات فوتبال ایران بگویم.
من از اینكه تا چندین ماه پیش دائما درخصوص تشكیل تیم سخن گفته میشد ولی حالا به یك باره اعلام شد كه خبری از تیم "ب" نخواهد بود، تعجب نمیكنم. من به حال بیبرنامگی فوتبال ایران كه تمام مشكلات ما از آن سرچشمه میگیرد، تأسف میخورم. باید سرچشمه را پاك كنیم تا به اصل فوتبال ایران كمك كنیم، این جریانی كه هم اكنون به راه افتاد نشأت گرفته از سرچشمه بیبرنامگی است.
منبع: ایپنا