آفتابنیوز : روزنامه ایران نوشت:مهران مدیری در برنامه روز سیزدهم فروردینش، آنچنان به تمسخر دولت و تزریق ناامیدی به جامعه پرداخت که صدای برخی منتقدان و حتی مخالفان دولت هم درآمد و حرفهای او را همداستانی با ضدانقلاب و براندازان دانستند.
مدیری در این برنامه نه به زبان نقد، که به لاغ و تمسخر از وضعیت بد جامعه و اقتصاد و... گفت و دولت را با بدترین و لودهترین حرفها نواخت. او برنامه سهشنبه شبش را با اشاره بهگرانیها شروع کرد و به طنز گفت: «احتمالاً سال آینده تبلت میدهیم به قیمت ۱۹ میلیارد تومان.» بعد به کنایه در مورد تزریق امید در جامعه صحبت کرد و با اشاره به گرانی، ترافیک و... با لحنتمسخرآمیزی پیشنهاد کرد «مردم عطر گل رازقی استشمام کنند و به پرواز بادبادکها بنگرند.» این صحبتها، واکنشهای مردم را به همراه داشت و بسیاری از موافقان و مخالفان دولت نیز این گفتهها را ناجوانمردانه و به دور از اخلاق حرفهای رسانه دانستند.
اول باید از این نکته شروع کنیم که مهران مدیری محصول و دستاورد رسانه ملی است و اگر چه عادل فردوسیپور هم خود را فرزند این رسانه میداند؛ اما این لقب به قامت مدیری بیشتر میآید. مدیری طی سالها نشان داد که در بدهبستانهای مدیریتی صداوسیما و انتقال آنچه آنها میخواهند نیرویی کاربردی و حائز اهمیت است و آنها همیشه توانستهاند روی چهره محبوبشان حساب کنند و در مقاطع مختلف، از زبان او، منویات خود را انتشار دهند.
در رسانه ملی وقتی هر مجریای خود را در قامت یک کارشناس تلقی میکند و در برنامههای مربوط و غیرمربوط بر مسند نقد مینشیند و همه را از دم تیغ میگذراند چنین اتفاقی نمیتواند غیر طبیعی باشد.
البته در این بین استثنایی مثل عادل فردوسیپور هم وجود دارد که بهدلیل اشراف بسیار زیادش در بحث فوتبال به یک سند دسته اول در مباحث این حوزه تبدیل میشود و اتفاقاً این آدم بهدلیل آنکه حاضر نیست به هر خواسته مدیریتی تن بدهد سرنوشتی پیدا میکند که همه دیدند و شنیدند. پس ورود شخصی بهنام مهران مدیری به مسائل کلان سیاسی و اجتماعی و... یک اتفاق نیست، بلکه یک خواسته بالادستی است و شک ندارم که این خواستههای بالادستی بهفراخور، به او و دیگرانی چون او دیکته میشود.
وقتی کسی نقد را با نق زدن علیه دولت یا هر نهادی که صداوسیما با آن رابطه خوبی ندارد اشتباه میگیرد و فقط سعی میکند با آن لحن و ادبیات تمسخرگونه، واقعاً به ناحق دولت را مورد هجمه قرار دهد معلوم است که از یک نفر و یک خواسته و ایده این خروجی به دست نیامده است. مدیری فراموش کرده یا شاید قبول ندارد که او ساخته و برآمده یک شانس بزرگ تاریخی است و حتماً اشتراکات و شراکتهای مالی پرحجم او در بستر تلویزیون، این بخت و تخت را برای هر دو طرف به وجود آورده که در جلوی دوربین خود را دلسوز مردم جلوه بدهند اما در پشت پرده ورودی و خروجیهای آنچنان مالی داشته باشند و برای مردم نقش آدم پاکیزه را بازی کنند. ما در سینما اصطلاحی داریم و میگوییم «دروغ بالاخره برملا میشود» اینجا هم این بحث بهنظر قابل پیشبینی است. بیهیچ تردیدی میگویم که امکان ندارد مهران مدیری بدون چراغ سبز مدیران ارشد تلویزیون چنین مواضع و حرفهایی روی آنتن بزند. هرچند حتی صدا و سیما نیز روی این مواضع صحّه نگذارد؛ اما او و مدیران رسانه ملی مناسبات یکدیگر را رقم میزنند و همین سکوت رسانه ملی و رد شدن از کنار این حرفها -به نوعی- به این ادعا صحه میگذارد. اگر مجری و گوینده رسانه ملی، به منویات مدیران خود جامه عمل نپوشاند، سرنوشتی خواهد داشت همانند سرنوشت بسیاری از مجریانی که مورد غصب این رسانه واقع شدهاند و هنوز که هنوز است اسیر و درگیر این سرنوشت هستند.