کد خبر: ۵۸۵۵۸۴
تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۲

خطیب جمعه تهران نماینده کدام قشر است؟

مشکل ما، فقط این نیست که دو تفکر متفاوت برای تفسیر رابطه ایمان با خرد و دانش هست، مشکل این است که ما گرفتار نوعی آشفتگی فکری هستیم. همین قم را ببینید، دهها نوع طرز فکر میان این دو دروازه دارد. هر لحظه از یکی از کارت های خود استفاده می کند و ضمن این که مشکل را موقتی حل می کند، هیچ راهبرد جدی برای نجات از این وضعیت ندارد.
آفتاب‌‌نیوز :
سخنان این هفته خطیب جمعه تهران، موجی از واکنشها را برانگیخته است. این واکنشها اغلب از سوی قشر تحصیل کرده دانشگاهی، اصلاح طلب، و کسانی است که اصولا در فکر و سیاست، تمایلات خردورزانه دارند.

در مقابل، اصولگرایان، و حتی روحانیون زبده حوزوی، و استادان، هیچ اعتراضی نسبت به این سخنان نداشتند. گاهی سکوت، علامت رضایت نیست، اما این عدم رضایت، به حدی نیست که بتواند و بخواهد مخالفت کند. چرا؟

باید گفت، در واقع، روحانیتی که خود، بارها و بارها با ایده هایی مشابه آنچه در نماز جمعه مطرح شد، در متون خویش مواجه شده، و آنها را واگویه و تفسیر کرده و با آنها منبر رفته، اکنون چطور می تواند نوعی حس مخالفت با این مطالب را در وجود خویش بپروراند و مخالفت کند؟ اصولگرایان هم کما بیش همین باورها را دارند و اگر در موردی، فاجعه ای مثل همین تحریم ها یا بلایای طبیعی یا جز اینها صورت گیرد، در شرایط عادی، همین تحلیل ها را می کنند.

صورت دیگر این تفسیر این است که ما با دو طرز برخورد به لحاظ فکری و فلسفی روبرو هستیم. اگر تاریخ اسلام، برآیند واکنش های اخباری، اشعری، معتزلی و فلسفی و عرفانی بود، و بعدها نوعی خرد طبیعی هم بر آن افزوده شد، امروزه روز هم همان مسائل و چندگانگی های بی راه نجات را داریم.

امام جمعه تهران(آقای کاظم صدیقی)، نماینده قشری است که فاصله اشعریت تا عرفان را دنبال می کند. برای ایمان، هویتی بالاتر از عقل و خرد قائل است. ایمان را برتر از هر نوع عقل و خدای فلسفی یا طبیعی می داند. گریه و اشک را بر تأمل و تعقل ترجیح می دهد. صحنه هستی را میدان اراده الهی با حذف هر نوع مقاومت خردگرایانه برابر آن می داند و به آن بخشی از متون دینی تمسک می کند که همین رویه را توصیه می کند.

در مقابل، جناح دیگر، هم میراث دار معتزله و فلاسفه اسلامی است که می خواهند دین را عقلی بفهمند و عقل را بر ایمان مقدم بردارند و هم در چنبره افکار تمدن جدید است که کرامت انسانی را پای نوعی فلسفه جبرگرایانه اشعری ذبح نمی کند و می کوشد تا او را از چنته نگاه اراده گرایانه و طبعا از تحقیری که تصور می کنند جناح مقابل نصیب انسان کرده، نجات دهند.

مشکل ما، فقط این نیست که دو تفکر متفاوت برای تفسیر رابطه ایمان با خرد و دانش هست، مشکل این است که ما گرفتار نوعی آشفتگی فکری هستیم. همین قم را ببینید، دهها نوع طرز فکر میان این دو دروازه دارد. هر لحظه از یکی از کارت های خود استفاده می کند و ضمن این که مشکل را موقتی حل می کند، هیچ راهبرد جدی برای نجات از این وضعیت ندارد.

منبع: خبرآنلاین/ رسول جعفریان
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین