بعد از اینکه تعدادی از مسئولین دولتی مدرک تقلبی را بهجای مدرک اصلی ارائه دادند، این شبه فرهنگ غلط تبدیل به یک ارزش شد و بخشهای زیادی از جامعه را درگیر کرد. به مرور آنچنان درگیر این موضوع شدیم که شنیدنِ خبرِ اینکه یک فرد دیپلمه اقدام به جراحیهای قلب میکرده، دیگر تعجب ما را برنمیانگیزد! اگر از اینکه چطور باعث میشویم زنان و مردان هزارچهره در جامعهمان شکل بگیرند بگذریم، به اسامیای میرسیم که حتی برای خود ما نیز باورکردنی نیست که فلانی مدرک نداشته و اصلا دانش آکادمیک و تخصص مخصوص آن حوزه را ندارد.
ع.م از جمله مشاورینی است که برای نوجوانان کنکوری و افراد دیگر که نیاز به انگیزش در زندگیشان دارند آشناست. این موضوع که این شخص میکروبیولوژی خوانده یا اینکه دانشجوی دکترای مدیریت بوده یا اصلا در حوزه روانشناسی و مشاوره تحصیلی - آموزشی مدرکی دارد یا خیر زیاد قلبمان را به درد نمیآورد که در سایتهای معتبر خارجی تمامِ برچسب هایی را که به خودش در بیوگرافی موجودش زده را دروغ و فریب میبینیم! کارگاههای شبه روانشناسیِ بهبود تمرکز و حافظهی کودک هم در حال برگزاریست، حالا فرقی هم نمیکند بازیهایی که انجام میشود نتیجه پایداری دارد یا خیر و اینکه آیا اصلا یک نسخه را باید برای تمامی کودکان پیچید، مهم این است که حتی از خود نمیپرسیم اصلا فرد مذکور تحصیلات، دانش و تخصص در این حوزه خاص را دارد!
ش.ا شبهرواندرمانگر معروف را که احتمالا بسیاری از ما خبر دستگیریاش را در شبکههای اجتماعی دیدهایم اما هنوز هم باورمان نمیشود که اصلا تحصیلات و تخصص لازم را در حوزه روانشناسی و رواندرمانی نداشت، چون حس میکردیم اگر دکتر ش.ا فلان حرف را بزند حتما درست است! شاید تعدادی از ما با کارگاههای روانشناختی و روانپزشکی کودک، نوجوان و بزرگسال آقای م.ف آشنا باشیم و وقتی ندانیم هدف، فریب دادن است مگر میشود که متوجه شویم اصلا روانپزشکی نخوانده و پزشک عمومی بوده و در حوزه روانشناسی و روانکاوی نیز اصلا مدرک آکادمیک و تخصص ندارد!
برای ما فرقی ندارد فردی که قرار است حرفهایش را پذیرا باشیم متخصص باشد یا یک کلاهبردار! مهم آن چیزیست که میخواهیم بشنویم. وقتی چیزی را که دوست داریم بشنویم مسلما از هر که باشد آن را میپذیریم و همین موضوع باعث میشود که «مسعود شصتچی»های سریال مرد هزار چهره همیشه در حال بهوجود آمدن باشند و تمام نشوند چرا که ما دوست داریم این افراد را تولید و حمایت کنیم. هر چند نهادها و سازمانهای ناظر چشم بر بسیاری از تخلفات میبندند ولی در زمانی که دسترسی به اطلاعات حقیقی افراد از طریق اینترنت، با اندکی جستجو کار بسیار سادهای است، وقت آن رسیده که کمی هوشیارتر باشیم، هر حرفی را که میشنویم به سرعت نپذیرفته و آن را اندکی در بوته آزمایش علم و بررسی گذاشته، سپس به آن گفته اعتماد کرده و آن را در زندگی خود به کار بندیم.
یادمان باشد وقتی به چنین افراد متقلبی فرصت میدهیم تا به فریب مردم ادامه دهند یعنی ما هنوز نیاز داریم خودِ نجات دهندهمان را در دیگران ببینیم! مسعود شصتچی آسیبی به کسی وارد نکرد اما مردان و زنان هزارچهره جامعهمان هر لحظه به ما آسیب زدهاند، میزنند و خواهند زد چون در قوانینِ ما برای چنین مواردی جرمانگاری نشده است و نهادهای ناظر با اندکی جریمه سعی در رفع و رجوع شکایات و پیگیریها دارند.