آفتاب ـ رضا رزمجو: بیل کلینتون رئیسجمهور سابق ایالات متحده در مصاحبهای با روزنامه عرب زبان الشرقالاوسط به بیان دیدگاههای خود درباره اوضاع کنونی خاورمیانه، راههای پایان دادن به خشونتها در عراق پرداخته و نامزدی همسرش سناتور هیلاری کلینتون برای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2008 پرداختهاست.
او در این گفتگو با اشاره به شرایط وخیم آمریکا در عراق تاکید کرده که این کشور به هیچ وجه نباید بار دیگر در یک «جنگ پیشگیرانه» شرکت کند. این نکته به ویژه از آن جهت دارای اهمیت است که در ماههای اخیر گزارشهای بسیار ـ و البته تایید نشدهای ـ در مورد تمایل و تدارک نئومحافظهکاران حاکم بر کاخ سفید برای انجام حمله نظامی علیه کشورمان در صورت پافشاری بر ادامه روند کنونی در پرونده هستهای منتشر شده است.
نظر به اهمیت این گفتگو متن کامل آن جهت آگاهی خوانندگان آفتاب در پیمیآید:
فکر میکنم شما هم مثل ما موافق این هستید که آمریکا نباید وارد این جنگ میشد. به هر روی این موضوع اتفاق افتاده است. اکنون شما فکر میکنید ایالات متحده چه روشی را برای خروج از عراق باید در پیش گیرد تا کمترین آسیب به مردم این کشور وارد آید و از بروز یک بیثباتی گسترده در خاورمیانه جلوگیری شود؟
من جوابی برای این سئوال ندارم ...همیشه برای هرکاری که ما انجام میدهیم پیامدهایی وجود دارد. از نظر من هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوان یک راهکار جایگزین و بیهزینه برای وضعیت موجود پیشنهاد کرد... اگر ما در عراق بمانیم عواقب بدی در انتظارمان خواهد بود، اگر در ترک کردن عراق هم شتاب به خرج دهیم همین عواقب بد وجود خواهد داشت...واقعا برای عراق هیچ راهکار خوبی وجود ندارد.
پس بالاخره چه کاری باید انجام شود؟
من فکر میکنم نظر هیلاری مبنی بر اینکه خروج نیروها باید مرحله به مرحله و حسابشده صورت بگیرد درست است، ولی به نظر من اینکار باید با سرعت انجام شود زیرا اگر در شرایطی که نیروهای ما در عراق به حداقل میرسند جنگ دیگری در خاورمیانه آغاز شود آمریکا فقط با استفاده از نیروی دریایی و هوایی قادر به پاسخ خواهد بود...در چنان شرایطی ما فقط میتوانیم دعا کنیم که چنین اتفاقی نیافتد.
درباره افغانستان چه نظری دارید؟
ظاهرا طالبان برای آغاز یک «حمله بهاره» آماده میشوند. مطمئنا هرگاه آنان به قدرت برگردند فضای خوبی برای نفسکشیدن القاعده ایجاد خواهد شد. بسیار متاسفم که اکنون در شرایطی قرار گرفتهایم که مجبور به اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان هستیم.
به نظر شما بنلادن زندهاست؟
یافتن پاسخ این سئوال را به شما واگذار میکنم... ولی میگویم که «هرگز دشمن خود را دستکم نگیر». زمانی ما از این موضوع اطلاع داشتیم که به وی به شدت بیمار است و مشکلاتی جدی در کلیههایش بوجود آمدهاست، در این اندیشه بودیم که با ارسال یک ماشین دیالیز برای وی بتوانیم راهی برای بهدام انداختنش پیدا کنیم.
به عراق برگردیم. در افکار عمومی آمریکا این ذهنیت وجود دارد که دیدگاههای سناتور کلینتون درباره جنگ عراق فرصتطلبانه است. وی زمانی از آغاز جنگ حمایت می کرد و اکنون از آن انتقاد میکند...
بسیار خوشحالم که این سئوال را پرسیدید. این بسیار مهم است که شما همیشه توانید حرف نهاییتان را بزنید... هیلاری هیچگاه حامی جنگ نبودهاست. امروز دیگر هیچکس به این موضوع توجه نمیکند که مضمون لایحهای که دولت در سال 2002 به کنگره فرستاد چه بود. موضع لایحه حمایت از جنگ عراق یا مخالفت با آن نبود. هیلاری نیز مانند بقیه ـ از جو لیبرمن گرفته تا جان کری ـ نسبت به آن واکنش نشان داد. فراموش نکنید که در آن زمان هانس بلیکس و تیمش هنوز تلاش میکردند تا بفهمند که آیا صدامحسین واقعا سلاحهای کشتار جمعی در اختیار دارد یا خیر. اگر شما آن لایحه را به دقت مطالعه کنید متوجه میشوید که مضمون آن چنین است: ما باید به جنگ با حکومت صدام برویم، اگر از اجرای قطعنامه شورای امینت سرباز بزند.
به هرحال خوشحالم که این بحث را پیش کشیدید چون خیلی حرفها که دراین باره به هیلاری نسبت داده میشود حقیقت ندارد. او هنگامی که شرایط تغییر کرد موضع خود را تغییر داد و خواستار کاهش فوری تعداد نیروها در عراق شد. مهمترین چیزی نیز که هیلاری اکنون برای آن میجنگد ایناست که دیگر کسی حق آغاز یک جنگ پیشگیرانه را نداشته باشد.
در ارتباط با خاورمیانه،آیا شما فکر می کنید که هیلاری بتواند بعد از این همه خونریزی قادر به ساماندادن اوضاع باشد؟
قبل از هر چیز مایلم بگویم که اگر رابین زنده می ماند اکنون صلح در خاورمیانه برقرار شدهبود. من می گویم صلح برقرار شدهبود چون میزبان عرفات و رابین و شاهد دستدادن آنها بودم. میتوانم به شما بگویم که عرفات واقعا به رابین اعتماد داشت. متاسفانه ترور رابین کل فرآیند(صلح) را نابود کرد. گلولهای که رابین را کشت تمام تلاش های مشترک ما برای برقراری صلح را نیز نابود کرد. آن بهترین موقعیتی بود که در طول تاریخ برای ما وجود داشته است.
در مورد عراق نیز باید گفت که بزرگترین مشکل خشم و ترس سنیها از شرایط جدید است. سنیها واقعا با این وضعیت مشکل دارند. به نظر من تنها راه پایان وضع موجود تشکیل یک کنفرانس سراسری مانند آنچه که در اسلو انجام شد (بین اسرائیل و فلسطینیها) بدون حضور رسانهها و دادن تضمینهای لازم به سنیهاست. چنین توافقی میتواند محاسبات ایران را نیز بر هم زند. ایرانیها بهاندازهای که اکنون پول خرج میکنند درآمد ندارند، علاوه بر این ناچار هستند که بخش بزرگی از منابع مالی خود را صرف تاسیسات هستهای شان نمایند، بنابر این عراق یک بار سنگین به اقتصادشان تحمیل می کند. جدا از این باید بگویم که ایران نقش اصلی را در عراق بازی نمیکند.
همچنین میتوانم بگویم که حل مشکلات بین اسرائیل و سوریه 35 دقیقه زمان میبرد!. ما سال 1998 در آستانه دستیابی به یک توافق بین دو کشور بودیم، فقط افسوس که رابین زنده نبود.
برگردیم به عراق! آیا هنوز خطرات پنهانی وجود دارد که ما نسبت به آنها آگاه نشده باشیم؟
به نظر من ما باید در آینده باید بخشی از نیروهایمان را باید به کردستان یا مناطق اطراف آن انتقال دهیم. ما باید از کردها حفاظت کنیم و جلوی ورود ترکیه به کردستان را بگیریم. این مهمترین خطری است که در حال حاضر وجود دارد. هرجند ترکیه متحد دیرپای ما بوده و روابط خوبی با اسرائیل دارد ولی ما نمیتوانیم به ترکها اجازه ورود به عراق را بدهیم.
به دولت بوش نگاهی بیاندازیم. آیا به نظر شما چیز مثبت قابل اشارهای وجود دارد؟!
بله ... کرهشمالی! من رئیسجمهور را به خاطر نحوه مواجهه با این موضوع ستایش میکنم. ما باید برای این تصمیم وی اعتبار قائل شویم. پرزیدنت بوش درباره بحران دارفور نیز توجه شایستهای از خود نشان دادهاست. همچنین باید گفت که دولت بوش در امر اعطای کمکهای انسانی به مناطق فاجعهزده سونامی سال 2005 اقدامات شایان توجهی را به انجام رساند.
من هفته گذشته با سگولن رویال مصاحبه کردم، نخستین زنی که برای رئیسجمهور شدن در فرانسه مبارزه می کند. او از این شکایت داشت که چرا فرانسه برای یک رئیسجمهور زن آماده نیست؟
فرانسویها به طور طبیعی باید با یک رئیسجمهور زن راحتتر باشند(با خنده) ... یکبار هیلاری از من پرسید که آیا باید برای رئیسجمهور شدن کاندیدا شود و من به او گفتم که اگر معتقدی که بهترین فرد برای رئیسجمهورشدن هستی این کار را انجام بده! به نظر من نباید در مقابل تردیدها تسلیم شد.