پیام صادقیان به حدی مصداق بارز استعداد سوخته و توانایی تلفشده است که میتوان خیلی راحت به تمام آنهایی که از این پس زبانمان لال در فوتبال حرفهای هرز میروند و تلف میشوند به جای پدیده سوخته لقب پیام صادقیان ثانی و ثالث داد!
علی کریمی که نه، هیچ کس علی کریمی نمیشود، اما پیام نزدیکترین پدیده فوتبال ما به جادوگر شماره ۸ بود. بازیکنی که با وجود تجربه اندکش در زندگی اجتماعی که او را به رفاقت با تتلو و زندگی زیرزمینی با اتلمتل کشاند و از مسیر پیشرفت دور کرد، با هوش و با شعور فوتبال بازی میکرد و خلاقیت، سرعت، تکنیک و آمادگی بدنی را یکجا داشت.
خیلی سخت است پدیدهای با این همه ویژگی مثبت، خودش را خراب کند، اما پیام این کار سخت را به راحتی انجام داد. او که هنوز عکس خمیازههایش در تمرین پرسپولیس درخشان سوهان روح دوستدارانش است، به جای تمرین و تمرین و تمرین، با هر که میشد، هر چه میشد امتحان کرد و خودش را به جایی رساند که حالا به جای لحظهشماری برای شروع فصل جدید لیگ برتر، دنبال راهاندازی سایت پیشبینی نتایج فوتبال، همان شرطبندی، است.
بازی در لالیگا و سری A. که پیام لیاقت و قابلیتش را داشت بخورد که هیچ، دستکم او الان باید در بهترین تیمهای ایران برای لیگ برتر خودمان آماده میشد، نه این که در ترکیه رو به دوربین بایستد و بگوید «به زودی سایت پیشبینی نتایج فوتبال خودم را با یک پشتیبانی عالی راه میاندازم»؛ این یعنی پایان دوران بازی پیام چرا که فیفا اجازه نمیدهد یک فوتبالیست، سایت شرطبندی یا به قول پیام قصه ما سایت پیشبینی راهاندازی کند!
دن دیهگو کبیر، خدایگان تمام فوتبالدوستان تُخس همنسل ما، او که از نظر ما کاملترین ستاره فوتبال و به عبارتی آخر فوتبال است، در فیلم مارادونا به روایت امیر کوستاریتسا، آنجا که روبهروی کارگردان نشسته ناگهان آهی میکشد و میگوید «امیر، نمیدونی من چه فوتبالیستی میشدم اگر خلاف نمیکردم». سالها بعد پیام را تصور میکنم که جایی روبهروی کسی نشسته و میگوید «فلانی، نمیدانی چه بلاهایی سر خودم آوردم تا فوتبالیست بزرگی نشوم!» به قول شاملوی بزرگ هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که پیامجان ما به زندگی نشست!
او نمونه بارز استعدادهایی است که به دلیل نداشتن ظرف درست و به واسطه ضعف مدیریت تلف میشوند. پیام صادقیان را به خاطر استعدادش، به خاطر هنری که در بازی با توپ داشت و به خاطر جذابیتی که او و امثال او به تماشای یک مسابقه فوتبال میبخشند، دوست داشتیم و باور خداحافظیاش برایمان سخت است، اما از آن سختتر این است که ببینیم او با افتخار از راهاندازی سایت شرطبندی حرف میزند.
پیام آخرین باری که به خبرورزشی آمده بود از ادامه فوتبالش در ترکیه حرف میزد؛ او میگفت: در ایران نمیتوانم راحت بازی کنم. با همهچیز آدم کار دارند. حاضرم در ترکیه برای تیمهای دسته اولی با درآمد کمتر بازی کنم، اما در لیگ برتر ایران نباشم، چون در ترکیه فقط با فوتبالت کار دارند، ولی اینجا میخواهند از همهچیز سردر بیاورند و نمیگذارند در فضای راحت، فوتبال بازی کنی.
اما حالا انگار به این نتیجه رسیده در همان ترکیه هم راحتتر است، سایت شرطبندی بزند! پیام آن روز در خبرورزشی حرفهای دیگری هم زد: «اذیتم کردند، خیلی اذیتم کردند. خود شما میگویید استعداد یادگیریام خوب بود، پس اگر چیزهای خوب یادم میدادند، یاد میگرفتم! چیزی یادمان ندادند، فقط ایراد گرفتند، فقط توقع داشتند، فقط تهمت زدند. کاری کردند در این سن و سال از فوتبال سیر شدم.»
نمیخواهیم از ستارهای که با خودش بد تا کرد، یک مظلوم تمامعیار بسازیم، اما انصافاً حق با پیام است؛ ما به این جوانها چه چیزی دادیم که فقط از آنها توقع داریم؟ این بچهها را از شهرستان میآوریم، پول دستشان میدهیم، اما نحوه استفادهاش را یاد نمیدهیم. حتی یکدهم وقتی که روی فوتبال آنها میگذاریم، حواسمان به فرهنگشان نیست و معلوم است که کار دست خودشان میدهند...
چه زمانه عجیبی است. فردای روزی که پیام را بعد از چند اخراج موقت، برای همیشه از پرسپولیس کنار گذاشتند، در ورزشگاه تختی به خبرنگار خبرورزشی گفت: به زودی میروم بوندسلیگا و شگفتزده میشوید...، اما پیام هرگز به بوندسلیگا نرفت و حالا ما از افتتاح سایت شرطبندی شگفتزدهایم!