نعمت احمدی، حقوقدان، در یادداشتی نوشت: «در آغاز هزاره سوم وقتی که رئیس دولت اصلاحات وارد نیویورک شد، در شورای امنیت طرح «گفتوگوی تمدنها» را در تقابل با «جنگ تمدنها»یی که هانتینگتون ارائه کرده بود، پیشنهاد کرد. این طرح در آن زمان جاافتاد و حتی در سازمان ملل صفحهای گشوده و پذیرفته شد که «گفتوگوی تمدنها» به اجرا درآید. از آن تاریخ تاکنون نزدیک به ۱۸سال میگذرد و حوادث مهمی در دنیا و بهویژه در خاورمیانه رخ داده است؛ حوادثی چون بهار عربی، ظهور داعش، اتفاقاتی مثل جنگ در سوریه و... . طبیعتا ایران باید راهی را در پیش گرفته و حامل پیامی باشد که از ذات و تمدن ایرانی بلند سربرآورد. به باور من در اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، دستهای پوشیده و پنهانی وجود دارد تا نظام و کشور ما را درگیر کند. به طور مثال وقتی که شینزو آبه به تهران آمد، دیدیم که کشتی ژاپنیها در خلیج فارس مورد هدف قرار گرفت. این اتفاق را نمیتوان تحت هیچ شرایطی به ایران که خود میزبان بوده و مهماننوازی در فرهنگش نهادینه شده، نسبت داد یا در مورد قضایایی که در خلیج فارس رخ میدهد باید گفت ایران صاحب خلیج فارس است؛ یعنی اگر در جنوب خلیج فارس چندین کشور مرز دارند در شمال خلیج فارس و دریای عمان تنها یک کشور وجود دارد که آن هم ایران است. بنابراین ایران هیچگاه در گلوگاه اقتصادی خود مسبب آتشبازی نمیشود؛ ضمنا ایران هیچگاه حتی به گروههایی که از تهران تمکین و تبعیت میکنند اجازه آتشبازی در خانه خود را نمیدهد تا موجب توقف تجارت انرژی در دنیا و در ایران شود. البته آنها برداشتهای خود را دارند. نخستین برداشت آنها این است که میگویند آقای دکتر روحانی اعلام کرده است که اگر ما نتوانیم نفت صادر کنیم، آیا میشود کشورهای دیگر نفت صادر کنند؟ متأسفانه از این حرف سوءاستفادههای زیادی شد. حتی این حرف را پشتیبانی برای حمله به پالایشگاه البقیق دانستند. حالا آقای روحانی با طرحی به نام «ائتلاف امید و صلح هرمز» به نیویورک رفته است و با این پیام، ذات تمدن و فرهنگ ایرانی را در سازمان ملل به نمایش گذاشت.
من بر این باورم اگرچه موضوعات تکراری مثل این که آیا روحانی با رئیسجمهور آمریکا عکس خواهد گرفت، مطرح است و فعلا در بر این پاشنه میچرخد که آیا روسای جمهور ۲ کشور دیدار خواهند داشت یا خیر؟ اما چیزی که واضح است این است که تحریمهای تکراری آمریکا علیه ایران موضوع اصلی شده؛ تحریمهایی که مردم ایران را بهشدت در تنگنا قرار داده است؛ خصوصا ممانعت از فروش نفت و تحریمهای مکرر بانک مرکزی که از همه تحریمهای دیگر خندهدارتر است. متأسفانه آمریکا تحریمها را بازیچه و ملعبه دست خود قرار داده است؛ مثال دیگر آن تحریم آقای ظریف است؛ در حالی که ظریف عضو رسمی حاکمیت یک کشور است و اعضای نهاد هر حاکمیت باید مورد احترام دولتها باشند. چگونه است زمانی که ساختمانی در کشوری به دولت دیگری تعلق دارد، نمیتوان آن را مصادره کرد اما میتوان وزیر امور خارجه کشوری را تحریم کرد؟!
مضحکتر آن که برای او ویزا صادر میکنند و روی برگه ویزای او مینویسند که واجد شرایط دریافت ویزا نیستید اما معافیت صادر شده است! این در حالی است که اگر چه سازمان ملل در داخل آمریکا مستقر است اما ماهیتا داخل آمریکا محسوب نمیشود. مرز شورای امنیت سازمان ملل، مرزی است که به جامعه ملل تعلق دارد و آمریکا صاحب خانه نیست و خود یک مهمان در سازمان ملل محسوب میشود. میزبان این اجلاس مجموعه سازمان ملل است. به همین اعتبار به رغم این که آقای دکتر ظریف تحریم شد اما نتوانستند مانع از صدور ویزا برای او شوند و هر حرفی هم که برای او نوشتند، بیتأثیر است. به هر حال روشن است که آمریکا گرفتار سردرگمی خاصی در سیاست خارجی خود خصوصا در رابطه با ایران شده است؛ سخنرانی آقای روحانی در سازمان ملل نشان داد ما طرح و برنامهای داریم و با توجه به در نظر گرفتن شرایط منطقه مثل مناقشه یمن، موضوع حمله به پالایشگاه آرامکو، یک طرح و یک برنامه منسجم در جهت بیان دیدگاههای دولت ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که سران نزدیک به ۲۰۰کشور در آن حضور دارند، ارائه داد و از این رو میتوان امیدوار بود هفتادوچهارمین اجلاس سازمان ملل را به همان موفقیتی برساند که در سال۲۰۰۱ در طرح «گفتوگوی تمدنها» رساند.»