منطقه خراسان که تا سال 1383 بزرگترین استان ایران به حساب میآمد و پس از آن به سه بخش خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی تقسیم شد یکی از چندین منطقه کشور است که موسیقی خاص خود را دارد. موسیقی مقامی منطقه خراسان و شهرهای توابع آن که تا امروز با تلاش هنرمندان نسلهای قبلی و فعلی زنده نگاه داشته شده، دارای قدمت و پیشینه بسیاری است. ساز اصلی و مشترک مردم مناطق مختلف خراسان دوتار است که البته شیوه نواختن آن در شهرهای مختلف خراسان دارای تفاوتهایی است.
متاسفانه هنرمندان استانهای سهگانه خراسان و شهرهای توابع آنها (از مشهد و بجنورد و بیرجند گرفته تا فردوس و سرایان و تربت حیدریه و تایباد و تربت جام و باقی شهرها)، مانند دیگر مناطق کشور، از کاستیها و عدم حمایتها و نبود امکانات رنج بردهاند؛ اما همواره به تلاش مستمر ادامه دادهاند تا از موسیقی، این امانت باستانی و کهن پاسداری کنند و آن را چون تحفهای، بیکم و کاست به آیندگان بسپارند.
عزیز تنها یکی از چندین هنرمند منطقه خراسان است. او که موسس اولین آموزشگاه در شهر تربت جام است، موسیقی را از سنین پایین نزد بزرگان فراگرفته و حال چهل سال است که در عرصه موسیقی فعال است. عزیز تنها سی ویک سال پیش (سال 1367) آن زمان که نوجوان بوده به گروه موسیقی «شیخ جام» پیوسته و طی سالهای فعالیتش با بزرگانی چون زندهیاد جلال ذوالفنون همکاری کرده است. او که مبدع ساز «دوتار باس» است در آلبومهای «پیوند عشق»، «گلزار»، «جام احمد»، «در قفس» نوازندگی کرده و آهنگسازی آلبوم «یار گلکم» را در کارنامه دارد. عزیز تنها حال یکی از استادان موسیقی تربت جام است و به عنوان داور در جشنوارههای مختلف حضور یافته است.
عزیز تنها که مولف نخستین کتاب آموزش کلاسیک دوتار به روش نتنویسی است، به تازگی اثری دیگر را در زمینه آموزش به رشته تحریر درآورده است. او درباره این اثر دو جلدی میگوید: هدفم از انتشار این اثر، ثبت مکتوب 142 مقام از مقامهای شرق خراسان بوده است. در مرحله دوم، ثبت مقامها به گونهای است که برای هنرجویانی که به استاد دسترسی ندارند، قابل استفاده باشد. یعنی در نتنویسی مقامها تا حدودی از پیچیدگیهای مقامها کاسته شده است.
شما از شش سالگی به فعالیت در زمینه موسیقی پرداختهاید. طی آن سالها از محضر کدام استادان بهره بردهاید و به طور کلی شیوه آموزش به چه شکل بود؟
مرحوم پدرم و پدر بزرگم و همچنین دو تن از عموهایم نوازنده دوتار بودند. من در ابتدا نزد پدر و در ادامه از اساتید دوتار منطقه و شهرستان نیز به صورت مستقیم و غیرمستقیم استفاده میکردم. در مورد شیوه آموزش آن اساتید نیز باید بگویم آموزش بیشتر به صورت سینه به سینه و شفاهی انجام میشد و هیچ روش مدونی برای آموزش وجود نداشت. به عنوان مثال زمانی که نزد استادی میرفتم، آن استاد اجرای خودش را داشت و من به اندازه وسع خودم از نوازندگی او جملاتی را به خاطر میسپردم و همانها را تمرین میکردم که البته بسیار زمانگیر و سخت بود. از طرفی ممکن بود آن استاد را دیگر نبینم یا بین آخرین دیدار و دیدار بعدی زمان زیادی فاصله میافتاد، به همین دلیل گاه جملات یا قسمتی از یک مقام را نمیتوانستم درست به خاطر بسپارم و تغییراتی در مقام ایجاد میشد.
به همین دلیل است که گاه از یک مقام روایتهای متعدد وجود دارد؟
بله، شاید یکی از دلایل روایتهای متعدد مقامها همین مسئله بوده است. البته این رویه در مورد کسانی که موسیقی در خانواده آنها موروثی بود یا استاد همیشه در دسترسشان بود، شاید کمتر صدق میکرد، به این دلیل که پدر خانواده یا استاد همیشه مقامها را در اجراهای خود تکرار میکردند و در نتیجه مقامها سالمتر منتقل میشدند.
موسیقی مقامی منطقه تربت جام طی سالها و دهههای گذشته دچار چه تغییراتی شده است؟
موسیقی محلی به دلیل شفاهی بودن و دلایلی که گفتم، معمولا در حال تغییر بوده است. گاه یک مقام، در طول دههها یا قرنها تغییراتی کرده و آن تغییرات در ساختار و ملودی آن مقام ایجاد میشده است. طبق این رویه، شاید بعضی از مقامها دچار تغییرات عمده میشدهاند تا آنجا که با مقام اولیه قابل مقایسه نبودهاند. من نیز، طی مدت فعالیتم در حوزه موسیقی، طبق مقایسه آثار دو نسل قبلی باید بگویم، تغییرات مذکور را در بیشتر مقامها مشاهده کردهام، البته نه آنقدر که با نسل بعدی قابل مقایسه نباشد. توجه داشته باشید که این تغییر در دو نسل است، حال اگر به چند نسل گذشته برگردیم روشن است که چه اتفاقی میافتد. در این میان اتفاقاتی که برای یک جامعه میافتد اعم از وقایع اجتماعی و سیاسی و جنگ و خونریزی نیز نحوه ارائه هنر توسط هنرمندان را تحت تاثیر قرار داده است.
مناطق مختلف شرق کشور در موسیقی مقامی و نوع استفاده از سازها چه وجوه اشتراکی باهم دارند و طی سالها و دهههای گذشته تا چه حد بر هم تاثیر گذاشتهاند؟
اغلب مناطق و شهرستانهای شرق کشور دارای فرهنگ و رسوم مشترک هستند که تعدادشان هم کم نیست. این اشتراکات، در آوازها و مقامها به خوبی قابل مشاهده هستند. سازهای مشترک مناطق مختلف خراسان نیز «دوتار»، «دایره»، «سرنا» و «دهل» بوده و هست، (منظورم شهرهایی چون تربتجام، سرخس، صالحآباد، تایباد و خواف است، حتی تا قائن و بیرجند و برخی شهرهایی که به مرکز استان نزدیکترند.) در واقع این شهرها و مناطق، به لحاظ جغرافیایی یک حوزهاند و مکتب موسیقی واحدی دارند. شاید برخی مناطق، در بعضی از آوازها، مقامهای خاص خود را داشته باشند، اما در ریشه مشترک هستند که البته در حال حاضر با وجود اینترنت و فضاهای مجازی و رسانههای متعدد، این مقامها در بقیه مناطق نیز رواج پیدا کردهاند.
با توجه به اینکه موسیقی مناطق مختلف پیشینه و قدمت باستانی دارند، اغلب استادان و پیشکسوتان نسبت به نوآوری و ابراز خلاقیت در ارائه آثار مقامی نظر موافقی ندارند، نظر شما در اینباره چیست؟
در این مورد با احترام به دیگر استادان این حوزه، نظر من متفاوت است. اعتقادم این است که نوازندگان باید در ساخت قطعات و ملودیهایی که همسو با موسیقی منطقهشان است (با توجه به تمها و ریتمهای موسیقی منطقه مورد نظر)، از خلاقیتهای خود استفاده کنند. به هرحال همانطور که نسلهای قبل آثاری را ساختند و به ما رساندند، ما نیز باید آثاری را به نسلهای بعدی تحویل دهیم.
شما مولف نخستین کتاب آموزش کلاسیک «دوتار» به روش نتنویسی هستید. درباره اهمیت این اثر کمی توضیح دهید و از ویژگیها و جزییات آن بگویید؟
از آنجا که خود به شیوه شفاهی و سینه به سینه این ساز را فرا گرفتهام و با نقاط ضعف و قوت این روند آشنا هستم، باید بگویم این روش حوصله، زمان و وقت بسیاری میطلبد. این روش در بدو آموزش سخت و زمانگیر است و باعث ریزش بسیاری از هنرجویان خواهد شد. میتوان گفت، کتاب آموزش کلاسیک «دوتار» برای کسانی کارآمد و مفید است که نتخوانی میدانند و به استاد دسترسی ندارند. در این اثر آموزشی، نرمافزاری تصویری نیز ضمیمه کتاب شده که به نوعی کامل کننده آن است.
در زمینه آثار مکتوب آموزشی و مرجع، درباره موسیقی مقامی خراسان و دوتار چه وضعیتی داریم؟
متاسفانه در زمینه آثار مکتوب آموزشی موسیقی شرق خراسان هیچ منبعی وجود ندارد. البته من تابستان امسال از کتابی دوجلدی با عنوان «مشق پیلتان» رونمایی کردم.
این اثر دوجلدی درباره چیست؟
هدفم از انتشار این اثر، ثبت مکتوب 142 مقام از مقامهای شرق خراسان بوده است. در مرحله دوم، ثبت مقامها به گونهای است که برای هنرجویانی که به استاد دسترسی ندارند، قابل استفاده باشد. یعنی در نتنویسی مقامها تا حدودی از پیچیدگیهای مقامها کاسته شده است.
شما سازی را ابداع کردهاید که «دوتارباس» نام دارد. لزوم ساخت این ساز چیست و چه کاربردهایی دارد؟
ببینید موسیقی خراسان در گذشته بیشتر بر اساس «تکخوانی و تکنوازی» بوده که این روال از دهه شصت به «گروهنوازی» تغییر پیدا کرد. گرچه هنوز هم «تکخوانی و تکنوازی» در بسیاری از مواقع مرسوم است، اما به طور معمول در اجراهای رسمی اغلب «گروهنوازی» مورد توجه است. در گروهنوازیها، تعدادی از نوازندگان با دوتارهای هم کوک و همصدا همنوازی میکردند و در حال حاضر نیز بعضی گروهها این روال را ادامه میدهند. بنابراین همیشه نیاز به یک ساز بمتر از دوتار در اجرای گروهی احساس میشد. این بود که با تغییراتی بر روی صفحه دوتار و تغییر سیمها (با یک اکتاو بمتر از دوتار اصلی با نام «دوتار بم» و دو اکتاو بمتر با نام «دوتارباس») آن را ابداع کردم و در همنوازیهای گروه خودم از آن استفاده میکنم. با وجود این ساز و استفاده از آن در گروهنوازیها صدای دلنشینتری به گوش مخاطب میرسد.
وزارت ارشاد تربتجام تا چه حد از موسیقی و هنرمندان منطقه حمایت میکند و این رویه چه کاستیهایی دارد؟
به نظر من اداره ارشاد تربتجام تلاش خود را میکند و سعی دارد در پیشبرد اهداف و مقاصد هنری، یاریگر هنرمندان باشد، اما به دلایل مختلف این حمایت به خوبی انجام نمیشود. به طور کلی در این زمینه کاستیهایی وجود دارد که امیدوارم در آینده مرتفع شود.
گروه موسیقی «شیخ جام» زمانی یکی از بهترین گروههای موسیقی فولکوریک خراسان بود که از مقطعی به بعد غیرفعال شد. در حال حاضر آیا گروه مهم و فعالی در آن منطقه وجود دارد؟
بله گروههای زیادی هستند که در حال حاضر فعالند و اغلب در جشنوارههای منطقهای و شهرستانی شاهد حضورشان هستیم. هرچند رویداد مهمی چون جشنواره موسیقی فجر تهران، بخشی را مختص به موسیقی نواحی ندارند تا گروههای مناطق مختلف با حضور در آن به ارائه آثار بپردازند. با وجود آنکه در حال حاضر رویدادی چون موسیقی نواحی کرمان به صورت سالانه برگزار میشود اما باید گفت این جشنواره پاسخگوی موسیقی نواحی با این همه تنوع قومیتهای مختلف ایرانی نیست. ناگفته پیداست هر کدام از قومهای ایرانی موسیقی خاص خود را دارند و با توجه به این کمیت گروههای کمی به جشنوارهها دعوت میشوند و اجراهای محدودی دارند.
تربت جام در زمینه وجود آموزشگاهها چه وضعیتی دارد؟
اولین آموزشگاه رسمی موسیقی در تربت جام را من تاسیس کردهام که در حال حاضر تا حدودی فعال است.
چرا تا حدودی؟
اینکه میگویم تا حدودی به این دلیل است که آموزشگاههای موازی که توسط برخی نهادها و ادارات در سطح شهرستان فعالیت میکنند، ضربه مهلکی بر پیکره آموزشگاههای تخصصی و رسمی موسیقی وارد کردهاند. با اینکه طی این سالها نوازندگان کاربلد و ورزیدهای را در زمینه موسیقی محلی منطقه به جامعه هنری تحویل دادهام، به دلیل فعالیت غیرمجاز آموزشگاههایی که دربارهشان گفتم، مجبور به تعطیلی آموزشگاهم هستم. در حال حاضر آموزشگاه در شرف تعطیلی است و پیگیریهایم برای جلوگیری از این اتفاق، تاکنون بینتیجه بوده است.
متد آموزشی شما چیست و در آموزشگاه بر چه اساس به آموزش هنرجویان میپردازید؟
با توجه به وضعیت هنرجویان سه روش را برای آموزش آنها در دستور کار قرار دادهام و بر اساس آنها پیش میروم. یک روش که متدی قدیمی است، آموزش سینه به سینه و شفاهی هست. روش دیگر نوشتاری و مکتوب است که طی آن، نتها و علائم خاص به صورت فارسی نوشته میشوند و در اختیار هنرجو قرار میگیرند و او نیز بر این اساس به یادگیری میپردازد. نتخوانی نیز روش دیگری است که طی آن هنرجویان به فراگیری میپردازند. در مورد کسانی که نتخوانی میدانند به دلیل سرعت فراگیری، ترجیح میدهم یک یا دو دوره را بر اساس کتابهای نوشته شده خودم کار کنم و در ادامه، پس از آنکه هنرجویان تعدادی از مقامها را به خوبی فرا گرفتند، آموزش شفاهی و سینه به سینه منتقل میشود.
آیا جوانان منطقه شما نیز مانند اهالی دیگر مناطق به یادگیری سازهای غربی میپردازند و نسبت به موسیقی مقامی و ساز دوتار توجه کمی دارند؟
در این منطقه نیز مانند دیگر مناطق، گرایشها به سمت سازهای غربی است، اگرچه ایرادی برای فراگیری سازهای جهانی نیست؛ اما باید توجه داشته باشیم موسیقی مقامی به عنوان میراث کهن، خراسان را به یکی از قطبهای مهم موسیقی مقامی بدل کرده است. لذا در ابتدا باید برای حفظ هویت، فرهنگ، اصالت و این میراث کهن که همان موسیقی است، تلاش کنیم. دوستانی هستند که علاوه بر نوازندگی سازهای جهانی بر موسیقی منطقه خود نیز اشراف دارند و با آگاهی از آن دوتار مینوازند.
در حال حاضر به چه فعالیتهایی مشغول هستید؟
در حال حاضر مشغول تدریس و آموزش ساز باستانی و خراسانی دوتار در شهرهای تربتجام، مشهد، تهران و زادگاهم صالح آباد هستم. در اوقات فراغت نیز به ساخت قطعاتی در زمینه موسیقی محلی هستم و گاه به جمعآوری مقامهای شرق خراسان میپردازم.