کد خبر: ۶۲۵۳
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۸۴ - ۱۴:۰۶

وبلاگ ها، حامیان نوین هاشمی

آفتاب‌‌نیوز : اين روند كه براي يك شهروند معمولي ذكر شد، به شكل كم و بيش مشابهي در احزاب و جريان‌هاي سياسي نيز مصداق دارد،‌ با اين تفاوت كه روند چند روزه در چند ماه طي مي‌شود. در هر حال خلاصه داستان آن است كه اگر واقع بينانه نگاه كنيم انتخاب هر نامزد چه توسط فرد رأي‌دهنده و چه توسط جريان سياسي بر مبناي ترجيح‌هاي واقعي است كه او نسبت به ديگران دارد وگرنه نامزد ايده‌آل هيچ كس و هيچ جريان سياسي را خدا نيافريده است.
طي 8 سال اصلاحات دوران آقاي خاتمي همه ما بر مبناي تفكرات متفاوت خويش در وجود شخص ايشان وجوه كافي براي برآورده‌ ساختن آرمان‌هاي خود را به طور نسبي مي‌ديديم. اكنون به خوبي حس مي‌كنيم كه خاتمي چه نعمتي بود. او با ايده‌آل همه ما تفاوت داشت. هر كدام از جريان‌هاي سياسي به سهم خود نكاتي داشتند كه از او گلايه كنند. 

اما در عين حال خاتمي به تنهايي خصوصيات برجسته‌اي داشت كه مي‌‌توانست قدر مشترك تمام گرايش‌هاي اصلاح‌طلبانه باشد. به اين ترتيب براي مدت دو دوره رياست جمهوري‌ او تجلي وحدت و اجماع جبهه دوم خرداد و حتي بسياري از گرايش‌هاي آزاديخواهانه ديگر بود. 

اكنون با آشكار شدن نتيجه مرحله اول انتخابات رياست جمهوري واقعيت به گونه ديگري در برابر چشم ما ظاهر شده است. از هم گسيختگي طرفداران سابق خاتمي از يك سو و يكپارچگي جناح راست در پرتو نظام اطاعت خاصي كه آنها دارند از سوي ديگر، شرايطي ايجاد كرد كه بيش از پيش ما را به واقعيت‌هاي عرصه سياسي ايران واقف مي‌كند. به بيان ديگر اكنون خوب درك مي‌كنيم كه آن خاتمي كه قادر نيست به مطالبات سياسي همه به طور كامل جواب دهد و گاه با كوتاه آمدن‌هايش حرص همه را درآورده است، در عوض آنچنان خاتمي است كه قادر است به بخشي از مطالبات هر طيف اجتماعي جواب دهد و از پرتو همين فراگيري شخصيت او اجماع قابل توجهي را پشت سر خويش شكل دهد. 

ما در مرحله اول انتخابات دوره نهم رياست جمهوري تقسيم شديم. سه طيف اصلي گرايشات اصلاح‌طلبانه و تحول‌خواهانه به ترتيب در پشت سه كانديداي مطرح معين، كروبي و هاشمي شكل گرفتند كه نفر سوم به واسطه پيشينه سياسي خويش بخشي از جريان راست سنتي را نيز به همراه داشت. اين سه نفر مجموعه آراي متمايل به اصلاحات را كه اگر بر فرض خاتمي در صحنه بود همه به سبد او ريخته مي‌شد به سه قسمت تقريباً مساوي تقسيم كردند. اكنون فرصت نقد اين تقسيم و رخدادهاي ماه‌هاي گذشته نيست. همين قدر اشاره كنيم كه در اين تقسيم ما به مزيت‌هايي نيز دست يافتيم. ما توانستيم از بار سنگين به دنبال كشيدن يك جبهه بسيار متشتت و متنوع خود را رها كنيم و سبكبال در عرصه تبليغات برنامه ايده‌آل خود را عرضه كنيم. كنده شدن از اين بار سنگين به ما قدرت مانور سياسي ويژه‌اي داد. ما توانستيم موج گسترده‌اي در پشت سر خويش در ارتباط با شعارهايي نظير حقوق بشر، آزادي بيان، توسعه سياسي و... به راه اندازيم. 

موفقيت در كسب چهار ميليون رأي با همين شعارها آن هم با روش‌هاي ساده و متعارف سياسي كار ساده‌اي نيست. اما تنها اشكال كار در اين است كه اين ميزان از آرا براي به دست گرفتن قدرت كافي نيست. 

چگونگي تقسيم آرا در انتخابات اخير نشان مي‌دهد كه در عرصه واقعيت‌ها ما چاره‌اي نداريم كه در همان چارچوب‌هاي ائتلافي عمل كنيم. چارچوب‌هايي كه قطعاً دوباره ما را با مشكل عدم پاسخگويي كافي به شعارها و مطالبات طرفدارانمان مواجه خواهد ساخت. اما اگر غير از اين كنيم به هيچ چيز دست نخواهيم يافت. اين انتخاب سختي است. وقت زيادي هم براي فكر كردن نداريم. ما فقط همين سه چهار روز را فرصت داريم. مي‌توانيم در عالم ايده‌آل‌هاي خود سير كنيم، مي‌توانيم هميشه ژست زيباي روشنفكرانه خود را حفظ كنيم و در قالب يك اپوزيسيون مظلوم و محروم از عمل سياسي به حضور اجتماعي خود ادامه دهيم. مي‌توانيم منتظر بمانيم تا اگر امكان بود و شرايط اجازه داد تنها با برخي فشارهاي سياسي مطالباتمان را از دستگاه يكدست شده جناح راست بگيريم و براي هميشه امكان استفاده از ابزارهاي حكومت را منحصراً به رقيب واگذار كنيم. 

در انتخابات نهم واقعيت اين است كه ما از ابتدا دنبال يك ايده‌آل‌گرايي نبوديم. انتخاب نخست ما اين نبود كه مجموعه اصلاح‌طلبان از هم جدا شوند تا بتوانند فارغ‌البال‌تر شعار دهند. گزينه مورد اجماع هدف نخست همه ما بود. اما تعداد چهره‌هايي كه بتوانند در اين نقش ظاهر شوند زياد نبود. آنها كه مي‌توانستند نيامدند و امروز بايد ببينند كه حاصل نيامدن آنها چه بود. بعد از استنكاف آنها ديگر راهي براي ما باقي نمانده بود جز آن كه تلاش خودمان را بكنيم.
به زعم ما دكتر معين مي‌توانست گزينه قابل اجماعي باشد. انتخاب او كه خارج از چارچوب سازماني احزاب حمايت‌كننده خويش قرار داشت تنها براي تأييد صلاحيت نبود، بلكه اين نيت نيز وجود داشت كه گروه‌هاي دوم خردادي بتوانند بر سر او توافق كنند. به دلايلي كه اكنون زمان پرداختن به آنها نيست اين اتفاق نيز نيفتاد. ما حركت خود را صادقانه انجام داديم و با تمام وجود تلاش كرديم. اما موج مورد نظر ما نتوانست آنچنان فراگير شود كه بر قدرت سازماندهي متمركز رقيب فايق آيد. تصور من اين است كه آن قدرت سازماندهي چندان بيش از رأي كانديداي اقتدارگراي راه‌يافته به دور دوم نيست، اما هيچ كدام از سه كانديداي مطرح ذكر شده قادر نبودند به تنهايي يك موج فراگير براي مقابله با آن به راه اندازند.
اكنون ما مانده‌ايم و تنها يك انتخاب، شرايط بسيار خطير است. ماندن در گرايش‌هاي بسيار زيبا و ستودني خويش ما را در عالم خيال متوقف مي‌كند. در واقعيت، تصويري كه در مقابل خود داريم حاكميتي يكدست است كه از هم اكنون اقتدارگرايان خود را براي جشن باشكوه آن آماده كرده‌اند. نظامي كه در آن به يمن افزايش قيمت نفت مقاديري از درآمد ملي صرف رضايت‌سازي در سطح توده مردم خواهد شد و بخش عمده آن به مصرف ايجاد يك طبقه حاكم قدرتمند و متشكل در نهادهاي خاص حكومتي خواهد رسيد. آنها پروسه ايجاد يك طبقه متشكل از خودي‌هاي حكومتي را تكميل خواهند كرد و يك اقليت هفت هشت ميليوني بسيار منسجم و چفت‌شده با حاكميت انحصاري را شكل خواهند داد. بعد از آن آنها قادرند با سازمان‌دهي نظام انتخابات در فضايي گرفته و وهم ‌آلود كاري كنند كه تا ساليان سال حضور يكدست آنها در حاكميت تضمين شود. در چنين شرايطي براي نخبگان كشور تنها يك راه براي ارتقا وجود دارد و آن نزديكي به حاكميت است.
براي فاصله گرفتن از اين كابوس دهشتناك آخرين فرصت‌ها در حال سپري‌شدن است. تنها راه گريز از اين سرنوشت وحشتناك آن است كه به عالم خاكي برگرديم و آخرين بازي سياسي كه در چارچوب متكثر دولت اصلاحات امكان آن فراهم است را درست انجام دهيم. هاشمي رفسنجاني آخرين انتخابي است كه مي‌تواند نقشه طراحي شده را برهم بزند. براي بسياري دور از باور است كه امثال من چنين حرفي بزنند اما ما به عرصه سياست نيامده‌ايم كه كاخ روياهاي زيباي خود را بلند و بلندتر سازيم. ما خيلي دوست داشتيم ايران زيباي ما به رنگي كه ما پيشنهاد مي‌كنيم ساخته شود: جامعه‌اي آزاد، دموكراتيك، فرهنگي، متكثر، توسعه يافته و اخلاقي و داراي حكومتي مردمي، پاسخگو، عادل و برخاسته از اراده ملي. چه كنيم كه نشد. اكنون نگران آن هستيم كه از بابت يكدندگي، خودپسندي و عدم واقع‌بيني برخي از ما ايران ما تبديل شود به جامعه‌اي بسته، غيردموكراتيك، داراي فرهنگي فرمايشي و ديكته شده از بالا، يكدست و غيرمتكثر، توسعه نيافته و داراي اخلاقي چاپلوسانه و حكومتي يك سويه، غيرپاسخگو، با دستاني باز براي نقض حقوق شهروندي و غيرمتكي به اراده ملي و مشروعيت مردمي.
روزهاي حساسي است. من به سهم خود دوست ندارم در اين برهه حساس اشتباهي تاريخي مرتكب شوم. اگر نتوانستيم ايران را به شكلي كه دوست داشتيم بسازيم تلاش كنيم نگذاريم ايران ما آن شود كه آنها دوست دارند. ما خود را مادر واقعي ايران مي‌پنداريم. اگر قرار باشد پيكر ايران ما دو تا شود ما از آمال و آرزوهاي خود چشم مي‌پوشيم. فقط براي آن كه ايران ما بماند.
حيف است كه اين همه زحمت بعد از هشت سال پياپي از بابت اشتباه ما به باد فنا رود. ايران ما بزرگ‌تر از آن است كه يك جا به كام يك جناح انحصارگراي سياسي فرو رود.
من هم مثل بسياري از دلسوزان و روشنفكران صريح حرف مي‌زنم صريح‌تر از هميشه. موقعيت، جاي ناز و عشوه سياسي نيست. هست و نيست ايران و مردم بزرگ آن مطرح است. بي‌ترديد به هاشمي رفسنجاني رأي مي‌دهم و بدون واهمه از انتقادات، صريحاً همه دوستان و علاقه‌مندان را به اين تصميم دعوت مي‌كنم، تنها براي آن كه ايران خوار و خفيف نشود. پس از اين رأي هرگز در انتقاد به هاشمي آنجا كه موضوعيت داشته باشد چه مسأله مربوط به گذشته باشد چه حال، ترديد و واهمه نخواهم كرد. اما امروز بايد از رأي به هاشمي دفاع كرد بدون لحظه‌اي شك و دو دلي و اين دفاع نيز بايد فعالانه باشد. وقت زيادي نداريم. بايد تا جايي كه امكان‌پذير است نيروها را بسيج كنيم تا در يك جبهه متحد ضد انحصار برنامه از پيش طراحي شده جبهه ضداصلاحات را خنثي كنند. اين كار عملي است. بجنبيم.
تنها به خاطر ايران. 


بسياري از وبلاگ نويسان هم در وبلاگ هايشان مشغول جمع آوري امضا براي حمايات از هاشمي در دور دوم انتخابات هستند که متن نامه و امضا کنندگان آن تاکنون به اين شرح است:
شرايط بحراني و حمايت از هاشمي
هم‌ميهنان گرامي؛
با توجه به نتايج اعلام شده انتخابات رياست جمهوكه حكايت از آن دارد كه آقايان هاشمي رفسنجاني و احمدي‌نژاد به دور دوم راه يافته‌اند، ما امضا كنندگان بيانيه زير علي‌رغم آنكه مواضع كاملا متفاوتي در مرحله اول انتخابات داشته‌ايم، از آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني در مرحله دوم انتخابات حمايت كرده و به طور جدي از همگان مي‌خواهيم تا براي جلوگيري از آن‌چيزي كه به عقيده ما يك فاجعه بسيار نزديك و در كمين است، به هاشمي رفسنجاني راي دهند.
از تمامي فرهيختگان منتقدي كه به آينده و سرنوشت ايران اهميت مي‌دهند مي‌خواهيم تا در شرايط كنوني، از بحث‌ها و نقدهاي تفرقه‌افكن خودداري كرده و ضمن راي‌دادن به هاشمي رفسنجاني ديگران را نيز دعوت به راي دادن به ايشان كنند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۱۵:۰۴ - ۱۳۸۴/۰۴/۰۱
0
1
براي جلوگيري از ننگ ملت ايران به هاشمي راي مي دهم.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین