بازتاب سفر رئیس جمهوری به ژاپن را در رسانههای مدعی اصولگرایی مرور کنید؛ رسانههای به اصطلاح منتقد، نه فقط تحلیل، که حتی نقد هم نمیکنند، فقط کنایه میزنند و تمسخر میکنند. این رویکرد در واکنش به یک سخنرانی یا اظهارنظر یک عضو دولت یا رئیس جمهوری نیست، بلکه در قبال سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.
البته این رسانهها میتوانند سیاست خارجی دولت و دستگاه وزارت خارجه را جدای از نظام جمهوری اسلامی فرض کنند که در این صورت، باید به اپوزیسیون حق داد که از حاکمیت دوگانه در ایران سخن بگوید. اما اگر غیر از این باشد که هست، پس چرا فریادهای عصبی و پرخاشهای غیرکارشناسی، جای نقد منصفانه، تحلیل عالمانه و تفسیر کارشناسانه را گرفته است؟ کافی بود این رسانهها به نقشه جهان نگاه کنند و ببینند که ژاپن و مالزی، در شرق عالم قرار گرفتهاند، نه در غرب. پس چرا با دیپلماسی متوازن دولت، که کشورهای شرق و غرب جهان را نیز دربر دارد، این طور برخورد میکنند؟ همچنین آنان میتوانستند با مرور اخبار ملاقاتها و جلسات سفر اخیر روحانی به دو کشور مالزی و ژاپن، دریابند که همه مسائل دوجانبه ایران با این کشورها محل بحث و تبادل نظر بود و برجام، فقط یکی از مباحث بود. پس چرا این سفرها را در برجام خلاصه میکنند؟ یک پاسخ ساده برای این رویکرد متناقض و مبتنی بر سیاست یک بام و دوهوا، این واقعیت است؛ امروز سود سیاسی در تخریب دولت مستقر است، حتی اگر کار درستی کرده باشد.
این دولت برجامی غربگرا!
نمونههای بسیاری از رسانهها یا اظهارنظرهای فعالان سیاسی این طیف میتوان ارائه داد که در طول 6 سال گذشته دولت را به غربگرایی متهم کردند، درعین اینکه برجام را تنها دستاورد سیاست خارجی دولت تدبیر و امید برمی شمردند. البته که برجام این روزها حال خوشی ندارد، اما سطح مراودات ایران با کشورهای غیرمتخاصم جهان، حتی ژاپن که به همسویی با سیاستهای امریکا شهره است، خود دلیل کافی است بر اینکه سیاست خارجی دولت، به برجام و اروپا خلاصه نشده است. اما آنان همچنان ادعا میکنند که دولت همه تخم مرغهای خود را در سبد غرب بویژه اروپا قرار داده و از شرق غفلت کرده است. آخرین اظهارنظر از این دست، از آن غلامعلی حدادعادل است که روز گذشته از «دلخوشی جریان غربگرا نسبت به وعدههای کشورهای غربی» گفت و اظهارکرد «در حال حاضر این جریان بهدنبال این است که اگر مکرون رئیس جمهوری فرانسه نخواست کاری کند، حداقل «آبه شینزو» کاری از پیش ببرد.» حداد عادل درحالی دولت را به غربگرایی متهم کرد که هنوز روحانی از سفر خود به شرق (مالزی و ژاپن) به تهران بازنگشته بود. اما واقعیت سفر اخیر روحانی به شرق آسیا که دو مقصد داشت، چه بود؟ با مروری بر متن مذاکرات میتوان تصویر درستی ارائه کرد.
در مالزی و ژاپن چه گذشت؟
روحانی در سفر به مالزی دو هدف را دنبال کرد؛ شرکت در اجلاس سران کوآلالامپور2019 و دیگری ملاقات با مقامهای ارشد این کشور. او علاوه بر حضور در این اجلاس، با ماهاتیر محمد نخستوزیر و سلطان عبدالله پادشاه مالزی، اردوغان رئیس جمهوری ترکیه و شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر دیدار کرد. نه فقط این چهرهها غربی نیستند، بلکه برجام فقط یک محور مباحث، آن هم میان روحانی و ماهاتیر محمد بود. در سایر دیدارها، درباره همکاریهای دوجانبه اقتصادی و سیاسی و نیز مسائل جهان اسلام، از فلسطین تا سوریه بحث و تبادل نظر شد. حتی در دیدار با ماهاتیر محمد هم پس از محکومیت فشارهای یکجانبه امریکا، دو طرف درباره مسائلی چون همکاریهای علمی و فناوری، همکاری در زمینههای انرژی، صنعت و گردشگری، دریایی و فناوری اطلاعات و درنهایت مشارکت در عرصههای پزشکی تأکید کردند و روحانی طرح پیشنهاد همکاری صنعتی دو کشور برای داشتن یک برند مشترک را هم مطرح کرد. روحانی حتی در سخنرانی خود در افتتاحیه اجلاس کوالالامپور هم تأکید کرد که «خطر تضعیف هویت ملی و اسلامی، فاصله گرفتن نسل جوان از هویت خود و غلبه فرهنگهای بیگانه، جدیترین تهدید برای جهان اسلام است. پیشتازی غرب در توسعه تکنولوژیهای جدید، به نقطه قوت آنان در تحمیل جریان خبری، فرهنگ مصرفی و سبک زندگیغربی تبدیل شدهاست. تلاش مشترک برای جبران عقبماندگی در فناوریهای اطلاعاتی، حرکت به سمت شبکههای ارتباطی ملی و منطقهای و افزایش سهم کشورهای اسلامی در اقتصاد دیجیتال نقشه راه آینده ما برای مواجهه با این چالش است.» چطور میتوان دولتی که رئیس آن چنین گزارهای را مطرح میکند یا تأکید میکند که «جهان اسلام باید تدابیری برای رهایی از سلطه دلار و سیستم مالی امریکا پیشبینی کند» غربگرا خواند یا ادعا کرد که دولت همه تخم مرغهای خود را در سبد برجام گذاشته است؟
برنامه ایران برای «طرح صلح هرمز» و ایجاد امنیت دریایی در خلیج فارس و مقابله با یکجانبهگرایی در جهان، توسعه و تعمیق روابط دوستانه ایران و ژاپن در تمامی زمینهها اعم از انرژی، علم و فناوریهای نوین، پزشکی، گردشگری، ورزشی، گمرکی و همچنین روابط صنعتی، اقتصادی و تجاری از محورهای مذاکرات روحانی و «آبه شینزو» نخستوزیر ژاپن بود. هرچند دوطرف درباره برجام هم رایزنی کردند. روحانی خروج یکجانبه امریکا را نکوهش کرد و فشار اقتصادی را اقدام تروریستی خواند و درعین حال تأکید کرد که «در چارچوب منافع خود از هیچگونه مذاکره و توافقی در این زمینه رویگردان نیستیم.» نخستوزیر ژاپن هم گفت که «ژاپن پیوسته از برجام حمایت کرده و به تلاشهای خود در این عرصه ادامه میدهد» که در همین زمینه از شروع همکاری کشورش با سه کشور اروپایی خبر داد. سید عباس عراقچی معاون وزیر خارجه هم به ایرنا گفته است: «در دیدار روحانی و آبه مذاکرات سنگین و فشردهای صورت گرفت و هم مسائل دوجانبه و هم مسائل منطقهای و بینالمللی و بحثهای مربوط به برجام و تحریمهای امریکا بحث شد. قرار شد مشورتهای دو کشور بهصورت نزدیک ادامه یابد.» علیرضا معزی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیس جمهوری هم در توئیتی از مذاکرات خصوصی روحانی و آبه به مدت یک ساعت خبر داده و نوشته است: «مذاکره روحانی و آبه با حضور هیأتهای دو کشور طولانی و مبسوط بود. تقریباً درباره همه موضوعات دوجانبه، منطقهای و بینالمللی مذاکره و بحث شد. اما آنچه این دیدار را اهمیتی افزون میبخشد مذاکرات خصوصی این دو بود که بیش از یک ساعت پشت درهای بسته انجام شد.»
بازتاب وارونه!
حالا جریان مخالف دولت در شرایطی که گزارشی از محتوای این دیدار خصوصی منتشر نشده، همه سفر به شرق آسیا را در برجام خلاصه کرده و حکم به ناکامی آن هم داده است. به نظر میرسد تحلیلهای ارائه شده از سوی آنها بیشتر ناظر بر منویات قلبی و آرزوهای سیاسی- انتخاباتی باشد تا تحلیل واقعیت. رسانههای منتقد دولت که خود را تنها متولی مسأله فلسطین و سوریه جا میزنند، حتی از این واقعیت هم چشم پوشی کردند که در اجلاس کوالالامپور، جمهوری اسلامی ایران در غیاب عربستان یا امارات، توانست بار دیگر بر ضرورت دفاع از حق مردم فلسطین تأکید و سیاستهای غرب درقبال سوریه را محکوم کند. اما آنان در مقابل روی همه اجزا و بخشهای دیگر این سفرها را خط کشیدند و فقط یک چیز را برجسته کردند؛ برجام!
پیشگام طنزپردازی در سیاست خارجی، «وطن امروز» بود که دیروز با تیتر «خربزه آبه» دیدار روحانی و «آبه شینزو» نخستوزیر ژاپن را پوشش داد. این رسانه با غفلت عامدانه از همه مذاکرات و مناسبات ایران و ژاپن، سفر روحانی به توکیو را «اقدامی دیگر در چارچوب واسطهگری ژاپن میان ایران و امریکا» دانست و نوشت: «هرچند نخستوزیر ژاپن درصدد میانجیگری و جوش دادن توافق میان ایران و امریکاست.... بنا بر آنچه دولتیها و رسانههای وابسته به دولت میگویند ماحصل این توافق برای ایران گشایش اقتصادی است و همین موضوع انگیزه دولت را برای دستیابی به چنین توافقی بیشتر میکند. با این حال، آنچه در عمل اتفاق خواهد افتاد تغییر چندانی در وضعیت تحریمها و اقتصاد کشور و حتی مبادلات با دیگر کشورها بهوجود نخواهد آورد.»
نویسنده حتی مسألهای چون «انتقال بخشی از پول بلوکهشده نفت ایران» از سوی ژاپن را به یک «ارز مسکن مقطعی» توصیف کرد که «پس از مصرف آن و اتمام تأثیرش بر اقتصاد کشور شرایط بهوجود آمده را بدتر از قبل خواهد کرد» و درنهایت نتیجهگیری کرد که «شرایط امروز اقتصادی ایران نیز نتیجه همان دلخوشی و اعتماد سادهلوحانه به غرب و اجرای تعهداتش است... باید فکری برای درمان ریشهای ساختار اقتصادی و تأثیرپذیری آن از تحولات خارجی کرد. وگرنه توافقهای مقطعی برای برون رفت از وضعیت فعلی چندان افاقه نمیکند و یادآور همان ضربالمثل معروف است که: «فکر نان باش که خربزه آب است.» هرچند با این مثل مشخص شد که منشأ تیتر این رسانه چه بود، اما عجیبتر این است که این رسانه انتقال بخشی از پول بلوکهشده نفت ایران از سوی ژاپن را یک مسکن میداند!
روزنامه «جوان» با تیتر «برجام خواهی از شرق دور» هرچند به شرقی بودن این سفر اذعان کرد، اما آن را به برجام خلاصه کرد و مدعی شد: «هرچند خبر مهمی به جز تعارفات شرقی و الفاظ دیپلماتیک از دیدار روحانی و آبه بیرون نیامد، اما حتی اگر مفروض بداریم که این دیدار راه باریکی در کنار تحریمها باز خواهد کرد، باز این شرایطی نیست که ما را به پایبندی به برجام و تماشای تضییع حقوق ملت ایران در این قرارداد چندجانبه راضی نگه دارد.» این رسانه اضافه کرد که «قرار بود با برجام هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ معیشت مردم، اما ظاهراً حالا فقط چرخ هواپیماهای رئیس جمهوری و مذاکرهکنندگان برجام میچرخد که شرق و غرب عالم را برای تعبیه سوراخی در دیوار برجام درمینوردند.» «کیهان» اما از قول یک رسانه امریکایی، دیدار روحانی با نخستوزیر ژاپن را تشریفاتی خواند و درباره برجام هم، مطابق معمول کارشکنیهای غرب را ناشی از «انفعال» دولت دانست. در توضیح این واکنش تقلیل گرایانه، یکسویه، مخرب و سیاست زده این رسانهها، جز ا ین نمیتوان گفت که در 6 سال گذشته، از نگاه آنها «ماست» دولت همواره سیاه بوده و این ارتباط چندانی با منطق و کنش سیاست ورزانه عاقلانه و علمی ندارد. این رسانهها که قبل از انجام سفر روحانی به ژاپن هم بر طبل «دیپلماسی هراسی» میکوبیدند توجه ندارند که رفت و آمدهای دیپلماتیک بخشی مهم از تصمیم سازیهای معطوف به تقویت همکاریهای دو یا چند جانبه برای تأمین بیشتر و بهتر منافع ملی است. بخصوص که مالزی و ژاپن از دیر باز روابط حسنهای با تهران داشتهاند و حفظ و استمرار این روابط و چه بسا توسعه همکاریها در شرایطی که مواجه با وسوسهها و فشارهای خارجی است، حتماً ضرورتی انکارناپذیر است.
با این حال خشنودی مخالفان و مهر ناکامی به سفر روحانی به شرق آسیا با سخنان رئیس جمهوری در فرودگاه مهرآباد و بعد از بازگشت از سفر همخوانی ندارد و اتفاقاً بعید نیست این دمیدن در شیپور ناکامی نه از سر رضایت بلکه از سر عصبانیت و موفقیتآمیز بودن سفر باشد.
مکرر میگویند ما دیپلمات نیستیم .