گفته میشود امیرعباس هویدا با چراغ سبز محمدرضا پهلوی مقالهای تند به قلم فردی ناشناس به نام شخصیتی خیالی به اسم احمد رشیدی مطلق تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» نوشت و در آن به مردم و به خصوص شخص روحالله امامخمینی توهینهای زنندهای روا داشت. این مقاله که در روزنامه اطلاعات مورخ ۱۷ دی ۱۳۵۶ منتشر شد به همکاری نیروهای انقلابی، مذهبیها و چپیها در مبارزه با اهداف انقلاب سفید انتقاد کرد.
در بخشی از این مقاله آمده بود: «پس از بلوای شوم ۱۵ خرداد که به منظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه و ملت پایهریزی شده بود، ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه میکردند دچار یک نوع سرگیجی عجیبی شده بودند، زیرا در یک جا رد پای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به وضوح دیده میشد. از یک سو عوامل تودهای که با اجرای برنامه اصلاحات ارضی همه امیدهای خود را برای فریفتن دهقانان و ساختن انجمنهای دهقانی نقش بر آب میدیدند در برابر انقلاب دست به آشوب زدند و از سوی دیگر مالکان بزرگ که سالیان دراز میلیونها دهقان ایرانی را غارت کرده بودند و به امید شکستن این برنامه و رجعت به وضع سابق، پول در دست عوامل تودهای و ورشکستگان دیگر سیاسی گذارده بودند و جالب اینکه این دسته از کسانی که باور داشتند میتوانند چرخ انقلاب را از حرکت بازدارند و اراضی واگذار شده به دهقانان را از دست آنها خارج سازند، دست به دامن عالم روحانیت زدند.»
این مقاله آورده بود: «... مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر و از روضهخوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و در نتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نشدند، در صدد یافتن یک "روحانی" برآمدند که مردی ماجراجو، بیاعتقاد، وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و به خصوص جاهطلب باشد تا بتواند مقصود آنها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند. مردی که سابقهاش مجهول بود و به قشریترین و مرتجعترین عوامل استعمار وابسته بود. ... روح الله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسبترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه ننگین ۱۵ خرداد شناخته شد. روحالله خمینی معروف به "سید هندی" بود. درباره انتصاب او به هند هنوز حتی نزدیکترین کسانش توضیحی ندارند. ... قول دیگر این بود که او در جوانی اشعار عاشقانه میسروده و به نام هندی تخلص میکرده و به همین جهت به نام هندی معروف شده است و عدهای هم عقیده دارند که چون تعلیمات او در هندوستان بوده فامیل هندی را از آن جهت انتخاب کرده است که از کودکی تحت تعلیمات یک معلم بوده است.»
مقاله مذکور بر خلاف تصور سفارشدهندگانش موجب شلعهورتر شدن خشم و نفرت مردم نسبت به حکومت پهلوی شد. آحاد مختلف مردم به ویژه طلاب حوزههای علمیه قم تصمیم به راهپیمایی سکوت در اعتراض به این مقاله گرفتند. خواندن ماجرا از زبان برخی شاهدان و ناظران حاضر در راهپیمایی قالب توجه است. «طلاب و مردم بیآنکه قصد درگیری با نیروهای نظامی و امنیتی رژیم را داشته باشند برای اعلام انزجار از توهین حکومت به امام خمینی، راهپیمایی آرامی را آغاز کردند اما ماموران لباس شخصی ساواک و برخی پاسبانهای حاضر در چهارراه بیمارستان قم شیشههای یک بانک را با لگد و سنگ شکستند. به دنبال این صحنهسازی فرمانده پاسبانها رو به طلاب و مردم کرد و پرسید «چرا شیشه بانک را میشکنید؟» سپس رو به پاسبانها و گاردیها گفت که این پدرسوختهها را بزنید، آنها هم که چهارراه و خیابانهای اطراف را بسته بودند تیراندازی را آغاز کردند و مردم را به خاک و خون کشیدند»
خبر این واقعه به امام خمینی (ره) رسید، ایشان نیز در اواخر دی ماه همان سال در مسجد شیخ انصاری نجف در جمع روحانیون و طلاب شهر نجف، با بیان اینکه «بدون هیچ مجوزی مردم را به مسلسل بستند و تاکنون آنچه به ما اطلاع دادند گرچه مختلف است لکن ۷۰، در بعضی از خبرگزاریها ۱۰۰، غالباً که به ما تذکر دادهاند ۱۰۰، ۲۵۰، از بعض تلگرافاتی که از اروپا آمده یا از آمریکا، عدد را ۳۰۰ نوشتند و باز هم معلوم نیست»، ادامه دادند: «عدد مجروحین الآن معلوم نیست؛ بعد احصائیه لابد پیدا میکند. اگر مثل ۱۵ خرداد مردم را به دریاچۀ حوض سلطان نریخته باشند.»
امام امت در این سخنان خواستار خلع سلاح رژیم پهلوی شد و افزودند: «... تا خلع سلاح نشوند این اسلحهدارهای ناشایسته، کار بشر سرانجام پیدا نمیکند. انبیاء هم آمدند که این اسلحهدارهای بیصلاحیتِ بیعقل را خلع سلاح کنند و نتوانستند، آنها قلدر بودند. در هر عصری هم اشخاص لایق که خواستند این اسلحه را از نالایقها بگیرند و [خود به] دست بگیرند موفق نشدند و این اسلحه در دست نالایقها و بیعقلها و غیرصالحها بود.»
رهبر فقید کشورمان یادآور شدند: «... این به حسب چیزهایی که در رادیوهای آن وقت بعد از جنگ دوم گفتند، مردم میدانستند تا یک حدودی لکن درست نه، تبلیغات سوء نمیگذاشت مردم درست بفهمند، لکن بعد از آن که آن شخص را، آن آدم سیاهرو را، رضاخان را، از ایران بیرون کردند، در رادیوی دهلی گفتند که ما این را آوردیم سر کار و چون خیانت کرد حالا بردیمش. رضاخان را از اول انگلیسهای جنایتکار، انگلیسهای غیرصالح که اسلحه در دستشان بود، رضاخان را اسلحهدار کردند؛ و این آدم ناشایستهِ بیاصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند بر مردم و چه جنایاتی، چه جنایاتی در این مدتی که آن مرد سیاهرو روی کار بود[واقع شد که]، نمیشود تشریح کرد.»
بنیانگذار انقلاب اسلامی تاکید کردند: «... آن جنایاتی که آن مرد کرد، چه خونها ریخت، چقدر از علما را اسیر کرد، چقدر به اسم اتحادِ شکل به این ملت بیچاره فشار آوردند، و چقدر مظلومها را کتک زدند، چقدر علما را هتک کردند، چقدر عمامهها را از سر اهل علم برداشتند، چقدر علما را در این قضایا اذیت کردند، تبعید کردند و بعضی را کشتند.»
امام (ره) راهپیمایی مردم قم را «آرام» توصیف کردند و افزود: «بهانه درست کردند در قم والا قم آن طوری که همه نقل میکنند، آن طوری که اشخاص نقل میکنند ـ غیر مطبوعات خودشان ـ آنهایی که بودند در آنجا، مردم با آرامش داشتند میآمدند و میخواستند عرض حالشان را به علما بکنند، یکی از بین آنها، از خودشان وادار میکردند آنها، یک سنگی زده یک جایی را شکسته هجوم کردند و تیراندازی کردند. ۱۵ خرداد هم همین بود. ۱۵ خرداد هم غائله را ... مردم البته خودشان برای ـ فرض کنید که ـ مصالحی قیام کرده بودند لکن در کار شلوغکاری نبود. اینها یک دستهای خودشان در تهران [درست] کردند، کتابخانهای را آتش زدند و جایی را، دکانی را غارت کردند و بهانه درست کردند، با بهانه مردم را به مسلسل بستند، بهانه درست کردند.»
ایشان ادامه دادند: «این جنایت اخیر هم که با بهانه واقع شد والا مردم که نمیخواستند جنگ بکنند. کسی که اسلحه ندارد که با یک گاوِ اسلحهدار نمیتواند جنگ بکند، جنگی در کار نبود. ... میخواهد به مردم ضرب شست نشان بدهد که مبادا یک وقتی یک چیزی، یک کسی، خیال بکند. لکن بدخوانده بود، نمیدانست که با این کشتار چه فضاحتی به سرش در میآید. آدمی که میگوید یک ملت همه با من موافقند، همه رای دادند به اینکه مثلا این انقلاب سفید خونین، همه رأی به من دادند، مردم سرتاسر ایران بر ضد ایشان قیام کردهاند از قم شروع شد تهران و رفت تا خراسان و آذربایجان و از آن طرف تا کرمان و از آن طرف تا اهواز و ـ عرض می کنم که ـ آبادان؛ سرتاسر ایران قیام کردند بر ضد ایشان. این اشخاصی که ایشان ادعا می کرد که همه با من موافقند، ما همه هستیم، همه ما را میخواهند، ملت من را میخواهد، اگر یک روز این سرنیزه امریکا از سر این برداشته بشود، در خودِ دربار پوستِ این آدم را می کنند، خود دربار.»
امام خمینی (ره) افزودند: «الان هم میبینید که زدهاند مردم را کشتهاند، این همه جنایت وارد کردهاند. حالا تبلیغات را ببینید. تبلیغات دست خودشان است. تبلیغات را ببینید چهمی کند همه گناهها را گردن مردم میاندازد و کشتهها هم شش تا بودهاند که چند تاش زیر پای مردم رفته، یک بچۀ ۱۳ ساله یک چیزی از طرف آنها ـ جنایتی ـ واقع نشده. اینها تبلیغات دست خودشان است. از آن طرف اینطور تبلیغات میکنند، از آن طرف این طور کشتار میکنند. تمام این مفاسد برای اسلحهدار بودن غیرصلحهاست، صلحا باید اسلحه داشته باشند.»
این عالم برجسته شیعی دوم بهمن ۱۳۵۶، سیزده روز پس از قیام خونین مردم قم با صدور پیامی به مردم ایران ضمن همدردی با آنان، نوید سرنگونی رژیم پهلوی و پیروزی انقلابیون را دادند.
رهبر فقید انقلاب اسلامی در بخشی از این پیام متذکر شدند: «نهضت اخیر که پرتوی از نهضت ۱۵ خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نور افکنده، خود کوبندگی خاصی دارد که شاه را از خود بیخود کرده و او و دار و دسته چاقوکشش را به تلاش مذبوحانه واداشته، جنایات ۲۹ محرم امسال نقطه عطفی است به جنایات شاهانۀ ۱۲ محرم آن سال. شاه خواست ضرب شستی به ملت مسلمان نشان دهد؛ پس از تمامیت حساب با رئیسجمهور امریکا با بهانه مختصری که مأمورین ایجاد کردند، مرکز تشیع و حوزه فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاک فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ به مسلسل بست و جمعیت بیگناه فراوانی از جوانان حوزه علمیه و متدینین غیور شهر مذهبی قم را در خاک و خون کشیده به قتل رساند؛ و تاکنون آمار آنها در دست نیست، و مقتولین را از ۷۰ تا ۳۰۰، تا حال گفته اند و عدد مجروحین را خدا می داند. و أسف آورتر (که ننگش بر جبین آنها خواهد ماند) آن که کسانی که رفته اند خون به مجروحین در بیمارستانها بدهند، توقیف کرده و مانع شدهاند از اعطای خون؛ و گفته میشود کسانی به این جهت جان دادهاند.»
امام (ره) با بیان اینکه رژیم جائرانه شاه نفسهای آخرش را میکشد، ادامه دادند: «شاه میخواهد ثابت کند که نوکری او تحکیم شده؛ و ملت نباید گمان کند [او] از پشتیبانی اجانب برخوردار نیست؛ ولی ملت با تظاهرات عمومی و تعطیل سرتاسری دامنهدار و اظهار تنفر، بار دیگر ثابت کرد که او را نمیخواهد و از او و خاندانش بیزار است؛ و این رفراندم طبیعی سرتاسری در حقیقت خلع او از سلطنت غاصبانۀ جابرانه است. کارتر و دیگر غارتگران مخازن ملتهای مظلوم باید بدانند محمدرضا خان، خائن و یاغی است و ناچار از سلطنت مخلوع است. به ملت شریف ایران مژده می دهم که رژیم جائرانه شاه نفسهای آخرش را میکشد، و این قتل عامهای بیرحمانه نشانۀ وحشتزدگی و حرکات مذبوحانه است. مضحک و بسیار رسوا، این مانورهای وقیحانه و بچگانه است که پس از داغ باطله از طرف عموم ملت خوردن، به راه انداختهاند و مشتی سازمانی و اراذل و اوباش از خودشان و جمعی ضعفا و بیچارگان را با زور سرنیزه از اطراف جمعآوری و در شهرها به فریاد و جنجال «جاوید شاه» وادار می کنند، و گمان میکنند جبران تعطیل عمومی بازارهاست و با این سیلیها میتوانند صورت سیاه خود را سرخ کنند.»
ایشان در نکوهش رژیم پهلوی گفتند: «روسیاه باد رژیمی که علمای عظیمالشأن اسلام را با رژیم منحط خود و انقلاب خونین رسوای خود موافق معرفی میکند. رسوا باد رژیمی که از وحشتزدگی میخواهد با افترای به فقهای مذهب، ملت را اغفال کند. ملت ایران که پیشرو آن روحانیت است با انقلاب قلابی که به امر اجانب سودجو انجام گرفت سرسختانه مخالف است. ملت ایران اصلاحات ادعایی را که به بدبختی ملت و بازارسازی برای اجانب و ورشکستگی زراعت منتهی شد افساد و خرابکاری میداند. در کشوری که مردمش در این ۵۰ سال حکومت جائرانه پهلوی روی آزادی ندیده اند، دم زدن از آزادی زنها مسخره و اغفال است. رژیمی که در ماموریت برای وطنش از جانب اجانب، سرلوحۀ خدمتش محو اسلام و احکام آن است و با تغییر تاریخ پرافتخار اسلام به تاریخ ستمکاران و روسیاهان تاریخ می خواهد اسم اسلام را محو کند، دم زدن از اسلام و قرآن کریم جز فریب و مضحکه عنوانی ندارد.»
امام امت متذکر شدند: «باید این رژیم فاسدِ ارباب و نوکری بداند که وقت گذشته و این تبلیغات تارعنکبوتی نمیتواند ملتی را که با کمال بیداری و هوشمندی به پاخواسته اغفال کند. خدای تعالی و اسلام عزیز پشتیبان ملت است.»