«از اقبالهای بلند ما در زمان جنگ تحمیلی یکی این بود که هنوز موبایل اختراع نشده بود، چیزی به اسم فضای مجازی تحقق پیدا نکرده بود و مردم عادی، محض تفنن و به این شکل افراطی در امور تخصصی سیاست دخالت نمیکردند. اگر زمان جنگ هم مثل امروز، منتقدان دولت، تکههایی از سخنان دکتر ولایتی را سندتوآل میکردند، نه تنها جنگ به پایان نمیرسید، بلکه وزیر امور خارجه ایران اعتماد به نفسش را برای تداوم گفتوگوهای دیپلماتیک از دست میداد. از خاطرات قابل اعتنای دکتر ولایتی، ملاقات با صدام است. صدام پلیدترین و بیشرمترین و قسیالقلبترین دشمن ما بود در آن زمان. ترامپ صدام را روسپید کرد اما در زمان جنگ حاکم افلقی عراق قاتل بچههای ما بود، بر سر بیگناهان بمب و موشک میانداخت، در کمال وقاحت از سلاح شیمیایی استفاده میکرد، حتی مردم خودش را در حلبچه به آن وضع شنیع به شهادت میرساند. طبیعتا برای دکتر ولایتی سخت بوده که با چنین موجود بیرحمی مجاور بنشیند، مودبانه با او دست بدهد و با او در کمال ادب حرف بزند. چهبسا اگر دکتر ولایتی به خودش بود، ترجیح میداد به او فحش بدهد، به سمتش تیر بیندازد، به قیمت جانش هم شده، زمین را از لوث وجود چنین خبیثی پاک کند. اما مملکتداری اقتضائاتی دارد و منطق حکمرانی ایجاب میکند که سیاستمداران پا روی نفسشان بگذارند و بهرغم میل باطنیشان به نفع مصالح و منافع کشور تن به آداب دیپلماتیک بدهند.
در زمان مناظرههای انتخاباتی ۹۲، خاطرم هست که آقای قالیباف به دکتر ولایتی طعنه زد که (نقل به مضمون میکنم) آن وقتی که ما در جبهه گلوله میخوردیم و از کیان ایران و انقلاب دفاع میکردیم شما با همتاهای خارجیتان قهوه میخوردید... آقای قالیباف راست میگفت اما متفطن این معنا نبود که قهوه خوردن دیپلماتها گاهی از گلوله خوردن رزمندگان سختتر است. همان امامی که از سپاه و ارتش خواسته بود در جنگ با صدام بزنند و بکوبند و تا پای جان بایستند، از دیپلماتها هم خواسته بود با جهان حرف بزنند و هر طوری هست درهای دیپلماسی را باز نگه دارند. اگر تکلیف رزمندگان دلاور ما جنگیدن بود، تکلیف ولایتی و همکارانش هم سخن گفتن با دنیای بیرحمی بود که سردمدارانش چیزی از انسانیت و عدالت نمیفهمیدند. هنوز هم نمیفهمند. اگر مرکل و مکرون و جانسون دولتمردان شفیقی بودند و برای مظلومان جهان دل میسوزاندند که دیگر ما مشکلی نداشتیم و برای احقاق حق ایران به این همه درد سر و بابت دروغ بمب اتم این همه به مضیقه نمیافتادیم. واقعیت تلخ دنیا این است که عموم روسای دنیا زیر بلیت آمریکا هستند و از ترامپ حرفشنوی دارند. سختی کار دیپلماتها هم همین است که باید از لابیرنت دروغها و دغلکاریها و خیانتها و رذالتها بگذرند و از طریق گفتوگو با همینها که دستشان به خون بیگناهان آلوده است هزینههای استقلال ایران را - هر قدر که ممکن است - پایین بیاورند.
در همه جای دنیا دیپلماسی و قدرت نظامی مکمل هماند و همانطوری که موشکهای ایران قدرت بازدارندگی دارند و سایه جنگ را از کشور دور میکنند، دیپلماسی هم کارش همین است. یادمان باشد چیزی که آذربایجان را به ایران بازگرداند تلاش دیپلماتهایی بود که با حرفها و قول و قرارهای ساده یک ابرقدرت خدانشناس را از خر شیطان پیاده کردند. در عملیات نظامی فرماندهان را نمیشود از روی یک اقدام سنجید. نظامیها استراتژی بلندمدت دارند که متناسب با آن تاکتیکهای جنگیشان را تغییر میدهند. گاهی پیش میروند، گاهی به ضرورت عقب مینشینند، گاهی انتقام میگیرند، گاهی هم صبر پیشه میکنند... بدیهی است که تاکتیک دیپلماتها هم بنا به ضرورتها تغییر کند. آنها هم گاهی خط و نشان میکشند، گاهی پالس مصالحه میفرستند، گاهی به در میگویند که دیوار بشنود و...
وزیر خارجه ایران را از روی یک جمله نمیشود و نباید قضاوت کرد. ظریف یک روند است و در این سالها، بهخصوص در دوران صدارتش امتحان پس داده و برادریاش را بهکرات ثابت کرده است. اتفاقا همین برادری است که باعث شده آمریکاییها از او کینه به دل بگیرند و رسما و علنا با او بستیزند. من کارهای نیستم که از ظریف دفاع کنم، ظریف هم به دفاع من نیاز ندارد. کلامم هم نفوذ چندانی ندارد که بخواهم فضایل وزیر خارجه دولت روحانی را برشمرم. اما از آنجایی که حمله به دیپلماسی را به نفع کشور نمیدانم دست به قلم شدهام تا هشدار دهم که از بین بردن اعتماد به نفس وزیر خارجه و دیپلماتهای جمهوری اسلامی و تخطئه چندجانبه ظریف اقدام خطرناکی است که در چنین برهه حساسی به بسته شدن باب دیپلماسی میانجامد. بسته شدن باب دیپلماسی دقیقا همان چیزی است که ترامپ و دور و بریهایش میخواهند. ترامپ پیداست که اهل مذاکره نیست و برخلاف ژست تبلیغاتیاش به هیچ عنوان نمیخواهد مسائل منطقه را از طریق گفتوگو حل کند. اتفاقا مشاوران فارسیزبان ترامپ هم او را امیدوار کردهاند که قلدریاش جواب میدهد و با همین تحریم و تهدید کارش پیش میرود. دلیل کینه مشاوران فارسیزبان ترامپ هم از ظریف همین است که میترسند دیپلماسی کار دستشان بدهد و رشتههای دور و درازشان را پنبه کند. از اتفاق برای خنثی کردن اقدامات دیپلماتیک ظریف است که چنین گستاخانه حضور او را در سازمان ملل یا اجلاس داووس مانع میشوند. نمیگویم ظریف را نقد نکنیم و صواب و خطای او را نسنجیم، بلکه میگویم عرصه دیپلماسی محل مناسبی برای دعوای سیاسی نیست و در این حوزه نمیشود و نباید به تسویهحسابهای جناحی مشغول شد. مواظب باشیم با فحش دادن به ظریف ناخواسته به تکمیل پروژه ترامپ و مشاوران فارسیزبانش کمک نکنیم.»
یه کم فکر کنید....