سرهنگ مجید رسولزاده فرساد در گفتوگو با خبرنگاران در تشریح جزئیات این خبر گفت: به دنبال اعلام خبر وقوع قتل به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، بررسی موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.
به گزارش آفتابنیوز؛ این مقام انتظامی با بیان اینکه با حضور پلیس در محل حادثه و بررسیهای صورت گرفته مشخص شد، مردی ۳۷ ساله دخترش را با وارد کردن ضربات یک جسم تیز و برنده به ناحیه گردن به قتل رسانده است، افزود: قاتل در محل وقوع جرم دستگیر شد.
وی بیان کرد: متهم در تحقیقات پلیس، علت و انگیزه قتل دخترش را اختلافات خانوادگی و فرار او از منزل به قصد ازدواج با مردی ۳۰ ساله بر خلاف رضایت او به دلیل اختلاف سنی زیاد عنوان کرد.
سرهنگ رسولزاده از تشکیل پرونده و ارجاع به مرجع قضائی خبر داد و افزود: شهروندان در صورت بروز مشکلات فردی یا خانوادگی میتوانند به مراکز خدمات مشاورهای نیروی انتظامی مستقر در کلانتریهای نمونه سطح استان مراجعه کنند.
سرپرست معاونت اجتماعی پلیس گیلان، ارتباط منطقی و سالم میان والدین و فرزندان را لازمه یک زندگی موفق و نوید بخش سعادت و خوشبختی آینده فرزندان قلمداد کرد و گفت: ناآگاهی و کم توجهی به احساسات و انتظارات منطقی فرزندان و فقدان یک رابطه صمیمانه میان والدین با آنها به ویژه در سنین نوجوانی و جوانی میتواند رفته رفته موجب بیگانگی، سلب اعتماد و گرفتاریهای جبرانناپذیر فردی و اجتماعی برای هردو طرف شود.
سایت محلی گیل خبر نیز در همینباره نوشته است: پرونده قتل رومینای ۱۴ ساله که پدرش او را با داس کشت، تقاطعی از انواع ستمهای اجتماعی است. در نخستین روز از خرداد پدری از ترس بیآبرویی، داس را بر گردن نحیف دختر ۱۴ سالهاش نشاند و سرش را برید و نام «رومینا» مانند سارینا، هوژان، فرشته، زعفران، نازنین،، زبیده، سارا، هاجره و… قربانیان قتلهای ناموسی همین چند ماه آغازین سال ۹۹، در فهرست اسامی قبرستان جا گرفت. دختری که هنوز ۱۴ سالش تمام نشده بود.
پدر ابتدا سعی میکند دخترش را خفه کند و وقتی موفق نمیشود، سر دختر را با داس میبرد. با شیونهای مادر و بقیه همسایهها پلیس سر میرسد و قاتل را بازداشت میکند. این روزها پدر قاتل در زندان است، برادر ۶ ساله و مادر رومینا تنها عزاداران این خانه نیستند. اهالی روستای «حویق» شهرستان تالش چند روزی است که در غمی عمیق به سر میبرند.
برای بررسی هرچه بهتر این پرونده با اسفندیار اشرفی، عموی مقتول و همچنین بهمن خاوری، همان پسری که یکی از شخصیتهای این داستان دردناک است، به گفتوگو نشستیم. ناگفته پیداست که اظهارات این دو نفر که در جناحهای مقابل یکدیگر قرار دارند، کاملا با هم در تضاد است و نگارنده هم تلاشی ندارد تا حقی را بین آنها تقسیم کند و گزارش، صرفا روایتی است از یک قتل ناموسی دیگر.
به پلیس هم گفتم که دوستش دارم و اجباری در کار نبود
ماجرا از ارتباط رومینا و بهمن آغاز شد. رابطهای که به زعم بهمن عاشقانه و از نظر عموی رومینا با رعب و تهدید همراه بود. بهمن حدودا ۳۵ سال دارد و حالا و بعد از رومینا زندگی خود را نابود شده میداند: «چند سالی بود که عاشق هم بودیم و بالاخره تصمیم گرفتم تا یک نفر را بفرستم و او را از پدرش خواستگاری کنم. اما از آنجایی که مذهب ما یکی نبود، مخالفت کردند. به همین خاطر هم دختر به من گفت که پدرم رضایت نمیدهد و باید فراریاش بدهم. همین شد که باهم فرار کردیم و پنج روزی ناپدید شدیم. بعد از این ماجرا بود که پدرش در پاسگاه حویق از من به جرم آدمربایی شکایت کرد. حتی به من تهمت زد که دخترش را بیهوش کردم و گاو و طلاهایش را هم دزدیدم. وقتی پاسگاه دختر را خواست و او هم به آنها گفت که به خواسته خودش با من آمده است. ولی پدرش بیخیال نشد. در آگاهی آستارا هم از من شکایت کرد و چند روز بعد آگاهی با من تماس گرفت. ولی چند نفر از بستگان آمدند و خواستند که ما با هم صیغه کنیم تا ماجرا تمام شود. ولی آن مرد با پلیس هماهنگ کرده بود تا من را دستگیر کنند. موقع بازجویی من گفتم که آن دختر را دوست دارم و اجباری در کار نبوده و دختر هم در بازجویی این حرفها را تایید کرد. یک شب در بازداشتگاه ماندم اما در نهایت تبرئه شدم.»
پس از این اتفاقات خانواده رومینا به خانه برمیگردند و به گفته بهمن، وقتی مادر خانواده در حمام مشغول شستن لباسها بوده، پدر ابتدا سعی میکند دخترش را خفه کند و وقتی موفق نمیشود، سر دختر را با داس میبرد. با شیونهای مادر و بقیه همسایهها پلیس سر میرسد و قاتل را بازداشت میکند.
کدام مردی عکس ناموسش را در اینستاگرام میگذارد؟
این داستان اما وقتی از زبان خانواده رومینا نقل میشود، تفاوت بسیاری میکند. اسفندیار اشرفی، عموی رومینا میگوید اصلا تفاوت مذهبی موضوع مهمی نبوده است و این پسر برادرزادهاش را تهدید کرده بود: «این پسر رومینا را با زور و تهدید اینکه او را میکشد با خود برد و ۶ روز تمام هم او را نگه داشت. بعد از این موضوع حتی ما خواستیم که بیایند و خواستگاری کنند اما خانواده آن پسر گفتن نه، پسر ما اشتباه کرده است. حتی عاقد آمده بود که عقدشان کند اما آن پسر قصدش چیز دیگری بود.»
او میگوید که بهمن رومنیا را اغفال کرد و پس از آن باعث شد که برادرش به مرز جنون برسد: «آن پسر در این مدت بارها با من تماس گرفته و ما را تهدید کرده است. به ما فحاشی میکند. اگر از رومینا عکسی نمیفرستاد این مسائل پیش نمیآمد. اصلا کدام مردی وقتی بخواهد با یک دختر ازدواج کند، عکسش را در اینستاگرام میگذارد؟ کدام مردی عکس ناموسش را در دنیا پخش میکند؟»
برادر قاتل که از قضا عموی مقتول هم هست میگوید مادر رومینا شرایط خوبی ندارد: «مادرش ۴۰ سال بیشتر ندارد و این روزها هم عزادار است. او هم فامیل ما و مثل خواهرمان است. حالا چه کنیم؟ او ولی دم است و باید برای پرونده تصمیم بگیرد. برادر من یک پسر ۶ ساله هم دارد. حالا زندگیاش نابود شده است. ما خانواده باآبرویی بودیم اما آن پسر همه زندگی ما را به هم زد.
به پارک ها و سینماها بروید به محیط های دانشگاهی مخصوصا دانشگاه آزاد و علمی کاربردی بروید ببینید چه ارتباطاتی بین دخترها و پسرها وجود دارد و چگونه دخترانی مثل رومینا دچار آسیب می شوند.
باید در این خصوص و به ویژه ارتباطات دختر پسری هم در مدارس و هم در صدا و سیما برنامه هایی بدون محدودیت ارائه شود تا نسل جوان و به ویژه دختران از عواقب این ارتباطات با خبر شوند. نسل جوان با وجود تکنولوژی و دسترسی به اینترنت خواسته هایی حیوانی از دختران کم سن و سال دارد که عوارض آن در آینده برای این دختران هویدا خواهد شد. هر چقدر ما بر روی این مسائل سرپوش بگذاریم به نسل جوان و به ویژه دختران این سرزمین خیانت کرده ایم و شاهد رومینا های بیشتری خواهیم بود . هم با پدر این دختر باید برخورد شود و از آن مهم تر با آن شیطان صفتی که پایه گذار این مسئله بوده باید به شدت برخورد کرد.
مهم ایت هست که باید بعد از مرگ عکس زیبایی را از او منتشر کرد
مهم این هست که باید نام پدرش را با یک رنگ متمایز و با فونت درشتر نوشت
مهم این هست که باید یک گل زیبا در کنار اطلاعیه چاپ کرد
مهم این هست که باید بعد از مرگش به او توجه کرد
اما در زمان زنده بودنش هیچ مهم نبوده که چرا وچرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قانون ايراد دارد ، سنت ايراد دارد ، خروجي قانون و سنت ميشود اين
افسوس
مقصر بعدی پدر و مادر این دختر هستند که بهش یاد ندادند خودشو دوست داشته باشه کسی که خودشو دوست داشته باشه عاشق یک ادم دیگه نمیشه بلکه عاشق اهداف انسانی میشه در اینصورت اگه بخاد خودشو قربانی کنه اقلا یک جای درستو حسابی خودشو قربانی میکنه نه واسه یک هرزه.
در پایان خدایا ما را ببخش که قضاوت میکنیم که قضاوت فقط در شان توست ....
نابربری رفاه اسایش و..........
عدم مسولبت پذیری کلیه ارگانها به منطور اموزش به فرزندان این اب و خاک
عدم برابری دسترسی به اطلاعات و نیازهای فرزندان این اب و خاک
تشکلهای اموزشی به نامهای دولتی. شاهد ارگانها انتفاعی. غیر انتفاعی و...بعنی تفهیم تبعیض از ابتدای سن به کودکان کشور و.......هزاران تبعیض
هیچ فرزندی پس از به دنیا امدن برای فقط پدر رو مادرش نیست
اطلاعات فرهنگی خانواده ها با هم فرق دارد وضعبت
چرا زود اطمینان می کنند چرا گول می خورند آخر یک کودک 12 یا 13 سال باید هنوز تاریخ بخواند ریاضی بخواند علوم بخواند فکرش به آینده اش باشد نه اینکه اسیر عکس و ژست و کافی شاپ و غیره بشود قیافه ی اون پسره ی ....
طرز آرایش مو و حتما کلی خالکوبی هم دارد من که یک مرد 50 ساله هستم با این تیپ آدم ها جرات نمی کنم تنهایی یک مسیر 1 کیلومتری را داخل ماشین باشم چطور باید یک دختر بچه به چنین افرادی اعتماد بکنه
وای ازدل آن پدر پدر پدر چقدر دلش درد داشته درد بدبخت شدن فرزندش درد بی آبرویی
درد اندوه آینده ی دخترش درد زحماتی را که برای کودکش کشیده ولی به هدر می رود
ای کاش آن پسره ی نامرد به زندگیش خاتمه بدهد تا مرهمی باشد بر رنج یک پدر
چرا بیشتر پرس و جو نکردید و ریشه یابی نکردید که چه عاملی باعث فرار بوده؟ تنها به خاطر قانون..
در جواب افرادی که تفکر پوسیده ای دارند و میگویند اگر فرزند خودتان بود و آبرویتان میرفت چه, باید بگویم تفکر مردم اهمیت ندارد باید امانت داردار بود در مقابل هدیه ای که خدا به ما داده, این بچه حاصل تربیت من و این اجتماع است که هیچ آموزش صحیحی برای مساعل جنسی و ازدواج در نظر نگرفته.. پس چگونه توقع عملگرد صحیح دارم. وآبروی من و غیرت من حمایت از فرزندم در مقابل افکار پوچ شماها است. باید مثل خدا رفتار کرد, بخشنده مهربان بازگشت پذیر و ستار العیوب.
قطعا هیچیک از پدران و مادران و افراد سالم جامعه نه این ارتباط این مرد ۳۰ ساله با دختری حدود ۱۴ ساله را که از نظر قوانین جهانی نیز کودک آزاری حساب می گردد ، و نه رفتار خشن و بدور از عقلانیت پدر و همچنین بی کفایتی مادری که امروز به یاد دختری که برایش بدرستی مادری نکرده و موجبات فراهم آمدن این فاجعه را با هم رقم زده اند ، تایید نمی نماییم.
ولی اگر اون پدر دخترش رو تهدید نمیکرد وبه همسرش نمیگفت راه خودکشی رو نشون دخترت بده وگرنه خودم اونو میکشم رومینای طفل معصوم به جای پناه بردن به اغوش پدر ومادر به سمت اون مرده ... کشیده میشد؟پدری که بخاطر تعصب بیجا دخترتو با داس کشتی چرا قبلا مراقب رفت و امد اون دختر معصوم وبیگناه نبودی ؟مادری که الان قصاص شوهرت رو میخوای چرا از اول عاشق شدن دخترتو ندیدی ؟رومینا قربانی شد ولی باز هم درس نگرفتیم که هیچ بلکه با اعدام نشدن و برخورد قاطع نکردن بااین موضوع ،راه قتلهای ناموسی برا خیلیها بازتر شد چند رومینای دیگر هم تباه شدن وما هنوز دنبال اگر و چرا هستیم
وباز هم سکوت