نگاهی به کارنامه محمد باقر قالیباف نشان میدهد که او به هیچ وجه با مسائل کشور نا آشنا نیست. کاندیدای سه دوره ریاست جمهوری و نیز سالها شهردار تهران، سمتهایی است که او را با مشکلات پیچیده کشور آشنا کرده است. او کاملاً معضلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور را میداند و نیز مصایب اجرایی ایران را.
او بدون شک میداند که در این برهه از زمان، آنچه که ایران را در تنگنا قرار داده است، نه درگیریهای جناحی - مشابه نیمه اول دهه 1380 - بلکه فشارهای بیرونی تحریم است که ناخودآگاه اختلافات را به داخل هم میکشاند. اختلافاتی که نه فقط در عرصه سیاسی بلکه در عرصه اقتصادی هم خود را نمایان میسازد. در واقع او خود بهتر از هر فرد دیگری میداند که فشارهای اقتصادی که در قالب تحریم خود را عیان میسازد - به طوری که به گفته محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه، در دوره ترامپ هر 9 روز یک تحریم بر ایران اعمال شده است - منتج آن در عرصه سیاسی خود را نشان میدهد.
بنابراین منطقیترین کاری که از قالیباف در سمت تازه انتظار میرود این است که اختلافات سیاسی در سایه تحریم را کنار بگذارد و این را نیز در مجلس اعمال کند. این در اصل توصیه همه سیاستمداران در طول تاریخ بوده است که کشوری موفق است که بتواند ائتلافی را در درون شکل دهد تا در مقابل نیروهای متخاصم ایستادگی کند و ضرورت هر ائتلافی هم این است که اختلافات درونی بین اعضا کمتر از اختلافات آن اعضا با دشمن باشد؛ عکس آن بدون شک «تیر به خودی» است. بههمین خاطر آنچه که در این برهه از زمان مدنظر است نه رقابتهای سیاسی که حفظ منافع ملی است. فیالواقع اگر در دورهای، قالیباف و روحانی، رقیب همدیگر بودند اکنون باید رفیق همدیگر باشند تا بتوانند این کشتی طوفانزده را از امواج بلند تحریم به صحت و کامل به ساحل آرامش برسانند. این انتظاری است که کشور از ریاست جدید مجلس و نمایندگان دور یازدهم آن، دارد.