او درباره نقش فرهنگ و هنر در کاهش خشونت و ایجاد بستری برای گفتوگو در جامعه میگوید: «تئاتر، ادبیات و سینما ارزشهای اجتماعی خود را دارند. ما ادبیاتی غنی داریم و پس از مشروطه نیز روشنفکران نوع تازهای از ادبیات و تئاتر به شکل جدیدش را به داشتههای قبلی میافزایند، ولی موضوع فقط ورود و داشتنِ اینها نیست. در سوی دیگر نیازمند مخاطب هستیم. یعنی زمانی میتوانیم از گسترش فرهنگ گفتوگو از طریق ادبیات، تئاتر و سینما حرف بزنیم که مخاطبان، این محصولات را دریافت کرده باشند.»
این بازیگر ادامه داد: «اگر آمار تماشاگران تئاتر یا خوانندگان کتاب را به نسبت جمعیت کل در نظر بگیریم، متوجه میشویم خوشبختانه در این سالها بیشتر شده ولی باز هم چندان زیاد نیست. شاید به همین دلیل است که فرهنگ گفتوگو وجود ندارد. مثلا همین اتفاقی که بهتازگی برای رومینا افتاد و صحبتی که درباره فیلم «خانه پدری» مطرح شد. اگر این فیلم را تماشاگران بیشتری - در دورترین نقاط ایران- میدیدند ، دستکم میتوانستیم امیدوار باشیم اتفاقِ داس، رخ ندهد. اشتباه مسئولان سانسور این است که همه چیز را سیاهنمایی میبینند. در حالیکه هدف نشان دادن خود سیاهی نیست بلکه پیشگیری از فاجعه بعدی است.
هاشمی افزود: «اگر این فیلم در روستاها نمایش داده میشد، پدران رومیناها میتوانستند آن عاطفه را در در ذهن خود بازآفرینی کنند و زجرِ پس از عملِ به ظاهر غیرتمندانه را، آنوقت شاید این اتفاق نمیافتاد. گفتوگو زمانی ایجاد میشود که گیرندهای هم باشد. یعنی مخاطبان عنصر بسیار تعیین کنندهای در شکلگیری این گفتوگو هستند. ما در تئاتر، ادبیات و سینما به عنوان فرستنده، پیامی ارایه میدهیم و گیرنده دریافت میکند. واکنش و بازخورد مخاطب نسبت به اثر، ما را در اثر بعدی رهنمون میشود. در حال حاضر این گفتوگو در تعداد اندکی از اعضای جامعه در جریان است و بسط آن سبب میشود به نقاط بهتری در این گفتوگو برسیم.»