واقعیت این است که «بازسازی» شد پروژه ناتمام خوزستان. علاوه بر آن بسیاری چیزهای دیگر هم بر زخم باقیمانده از جنگی که صدام آغاز کرد، افزوده شد. حالا شنیدن خبر مهاجرت خیلی از خوزستانیها به پایتخت یا سایر نقاط کشور عادی شده است چیزی که غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان دربارهاش میگوید: «قبلا تصمیمات نفت کشور در اهواز گرفته میشد، اهواز محل تصمیمگیری، تصمیمسازی و محل فکر بود و تمام سیاستها آنجا اتخاذ میشدند. وقتی تمام اینها به تهران برده شدند، اختیارات استان روز به روز کمتر و کمتر شد و علاقهمندی به مهاجرت به خوزستان نیز کاهش یافت.»
شریعتی یکی از مهمترین مشکلاتی که خوزستان با آن دست و پنجه نرم میکند را در نبود توسعه منابع انسانی میداند و در تحلیل ناآرامیهایی که این خطه مرتب با آن دست به گریبان است، میگوید: «وقتی با کشورهای منطقه مشکل پیدا میکنید و اختلاف پیش میآید، زمین بازی کجاست؟ یزد، اصفهان، تهران؟ زمین بازی و دعوا خوزستان است. این خوزستان است که طرف دعوا در آن یارگیری میکند. در درگیری با عربستان، زمین بازی میشود خوزستان و مشخص است که با شکلگیری تنش در منطقه، پیازداغ ماجرا در خوزستان بیشتر میشود. طبیعی است که در چنین شرایطی حل برخی مشکلات خوزستان، استانی نیستند.»
شریعتی که تحصیلکرده دکترای ژنتیک است، در ۴۸ سالگی از جوانترین استانداران دولت روحانی است و فعالیت سیاسی خود را در زمان دولت سیدمحمدخاتمی به عنوان مدیر کل سیاسی و انتظامی استانداری خوزستان شروع کرد، تاکید میکند: جایگاه خوزستان برای کشور مانند هواپیمایی در حال خدمترسانی است که اگر به آن رسیدگی نشود، زمینگیر میشود. بنده بارها گفتهام خوزستان در حال زمینگیر شدن است. گفتوگویی که پیش رو دارید بنا ندارد همه مشکلات خوزستان و همه معضلات پیش روی این مدیر ارشد را بررسی کند، اما نقطه آغازی است برای واکاوی مسائل خوزستان.
آقای دکتر شریعتی مردم میگویند که چرا آقای شریعتی همیشه در حال ذکر گفتن هستند، این کار را در زمان دیگری هم میتوانند انجام دهند. برخی اتفاقات در خوزستان هست که لزوما اجرایی نیست و باید موضعگیری مناسبی صورت بگیرد یا حتی اطلاعرسانی صحیح و مناسبی از زبان شما صورت بگیرد. بنابراین وقتی که مردم نیاز دارند با استاندارشان صحبت کنند، ایشان در حال ذکر گفتن هستند با تسبیح؟
من فکر نمیکنم هیچ استانداری به اندازه من حرف بزند و به اصطلاح سیاسی - رسانهای باشد. باور شخصی و حریم شخصی افراد باید محترم شمرده شود و هرکس بالاخره یک باوری و یک اعتقادی به صورت شخصی و یک رابطهای بین خود و معبود خود دارد که باید محترم شمرده شود. طبق چارچوب اصول دینی اسلامی، اصولی که ما به آن پایبندیم شامل ذکر گفتن نیز میشود و گاهی اوقات بنده نیز ممکن است ذکر بگویم که متوجه این اصول است. من پیش از منصوب شدن به سمت استانداری نیز به این کار اعتقاد داشتم و حالا هم به این کار معتقدم و بعدها نیز به این کار اعتقاد خواهم داشت. به زعم من ذکر گفتن امر درستی است؛ برای سلامت خودم، برای تزکیه خودم و برای مراقبت از خودم ذکر میگویم و هرگز اجازه ندادم این کار مانعی سر راه وظایفم یا خواستههای مردم بشود.
سوال مردم، اما این است که آیا این امر لازم است؟ آیا ذکر گفتن شما سویهای پوپولیستی ندارد؟
من قبل از اینکه استاندار باشم چه وجه پوپولیستی داشتم؟ من در آزمایشگاه، دانشگاه و در اتاق درس خودم بودم و آنجا نیز همین برنامه را داشتم. اگر من بعد از استاندار شدنم این کار را انجام بدهم، این حرف صدق میکند. بنده فکر میکنم این کار من آسیبی به کسی نمیرساند، سودی هم به کسی نمیرساند و هیچ اصراری بر پذیرش نظرات و اعتقاداتم توسط شخص دیگری ندارم. اگر جایی لازم باشد، حق مردم و صحبت کردن برای مردم را به ذکر گفتن ترجیح میدهم.
آقای شریعتی از سال ۹۵ که در جایگاه استاندار خوزستان قرار گرفتید تا امروز، چقدر توانستید یا خواستید از پتانسیل زنان خوزستان در مناصب مدیریتی استفاده کنید؟
ما سعی کردیم تا حدودی استفاده کنیم، ولی آن طور که باید، برای خودمان رضایتبخش نبوده است. مثلا بنده فرماندار خانم منصوب کردم که قبل از این نداشتیم، شهردار خانم منصوب کردم که باز هم قبلا نداشتیم، به پیشنهاد وزارت کشور معاون مدیرکل دفترم را خانم منصوب کردم. این روند در حوزههای مختلف دیگر نیز دنبال شد و من سعی داشتم تا حدودی از پتانسیل خانمها - در حدی که بشود - استفاده کنم. البته این میزان که تا به حال در استان انجام شده مطلوب بنده نیست.
با توجه به اینکه زمان کوتاهی تا پایان دولت دوازدهم باقی مانده خیلی نمیتوان انتظار اقدامات چشمگیر در این زمینه داشت. اما یکی از مشکلات خوزستان پایین بودن نرخ مشارکت سیاسی زنان است. به طوری که از ابتدای شکلگیری مجلس شورای اسلامی تا حالا هیچ خانمی موفق نشده است از خوزستان به مجلس راه پیدا کند. در این زمان باقی مانده تا پایان دولت دوازدهم به نظر شما چقدر میتوانیم این بحث مشارکت سیاسی زنان را توسعه بدهیم؟
مشارکت سیاسی زنان در استان خوزستان چندان بد نبوده است، اما به عنوان اینکه زنان کاندیدای مجلس باشند و انتخاب بشوند، گفته شما صحیح است. البته در شوراهای شهرمان خیر، اما در بحث نمایندگان مقداری نقص داشتیم. ما هم سعیمان بر این امر هست و به این منظور، پارلمان زنان را شکل دادیم در استان مجمع زنان را شهر به شهر و استانی راهاندازی کردیم و سعی داشتیم تا یک انسجام و یک کار سازمان یافتهای را زنان انجام بدهند.
به نظر بنده کارهای خوبی با محوریت اداره کل امور بانوان استانداری در این زمینه صورت گرفته که به تدریج رشد خواهد کرد و این مطالبهگری در حال سامان یافتن و شکلگیری است. فکر میکنم در این چند سال هم این امر سرعت گرفته و حضور زنان در خوزستان چشمگیر و چشمگیرتر شده است.
آیا تاکنون برنامهای داشتهاید در نقاطی که مصائب بیشتری داشته و نام آنها در خبرهای منفی آمده مانند ماهشهر یا غیزانیه که حالا صدای مشکلات مردمانش را میشنویم، از ظرفیت زنان در مدیریت و به منظور پیشبرد و بهبود نحوه انجام امورات بهره بگیرید؟
برخی مناطق و شهرها با توجه به سنتهای مرسوم در خوزستان، هنوز قدری با این نوع نگاه سازگاری ندارند و این مسائل باید اصلاح شود. پیش از این در ماهشهر بخشدار زن داشتیم، اما در غیزانیه نه. البته باید در نظر داشت که زمان زیادی از بخش شدن غیزانیه نمیگذرد. ما مقداری ملاحظات داشتیم که نتوانستیم در غیزانیه از بخشدار زن استفاده کنیم، اما اگر شخص خانم مناسب این کار پیدا شود ما مشکلی در استفاده از ایشان نداریم.
خاطرتان هست که آقای خاتمی ابتکار عملی به خرج دادند و در آن فضای مردسالار سیستان و بلوچستان در دولت دوم خود، خانم ریگی را به عنوان بخشدار مرکزی چابهار منصوب کردند که این کار یک تابوشکنی بود. فکر میکنید که شما هم بتوانید در دوره مدیریت خود چنین کاری را انجام بدهید؟
ما هم در در یک منطقهای مثل کارون که آنجا هم منطقه مردسالاری است، خانوم خنفری را بخشدار کردیم و سپس ایشان به سمت فرمانداری منصوب شدند. ما این مسیر را تا حدودی طی کردهایم.
در دو، سه هفته اخیر بحث آتشسوزی جنگلهای خوزستان مطرح بوده است. چرا ناگهان ماجرای آتشسوزی در جنگلهای خاییز این همه پیچیده شد؟ گفته میشود که میتوانستید همان پنجشنبه اول خرداد با اعزام نیرو این ماجرای آتشسوزی را حل کنید، اما بالگرد ارسال نشد و صحبتهای ضد و نقیض زیادی در مورد ارسال بالگرد آبپاش منتشر شد. مخصوصا اینکه گفته میشد فرماندار بهبهان میتوانستند سریعتر عمل کنند.
چه کسی میگوید که فرماندار بهبهان دیر عمل کرده است؟ من در همان ساعات اولیه با ایشان در تماس بودم و ایشان در همان ساعات اولیه در نزدیکی محل حادثه حضور داشتند و نیروها را هدایت کردند و به کوهنوردان تضمین دادند از طرف خودشان که هیچ مشکلی برای آنها پیش نمیآید.
اما آقای دکتر، فعالان محیط زیست صحبتی برخلاف صحبتهای شما میکنند.
نه؛ آنچه من میدانم و براساس آنچه من در تماس بودم و فهمیدم، این روایت صحیح است. بالاخره در یک روز چهار نقطه دچار آتشسوزی شدند؛ جنگلهای خسرج، جنگلهای گوتوند، جنگلهای اندیکا و لالی و جنگلهای خاییز و بهبهان. بنده آنلاین با تمام مسوولان این نواحی ارتباط برقرار کردم و پیگیر بودم. در نخستین تماس من با فرماندار بهبهان ایشان اظهار کردند که در محل حادثه حضور دارند و در حال فعالیت با تمام نیروها هستند. حالا اینکه بین فعالان محیط زیست یک مقداری اختلاف استانی شد، مثلا فعالان کهگیلویه و بویراحمد میگفتند که اگر بهبهان سریعتر عمل میکرد، وضع بهتر بود. بنده در جلسه اخیر گفتم که محیطزیست و منابعطبیعی سرمایههای مملکت هستند و مرز نمیشناسند و در کل سرمایههای بشریت هستند، حتی مرز کشوری هم نمیشناسند که کسی بتواند شخص دیگری را متهم کند. انجام این کار وظیفه ما است، اما اشکالی ندارد اگر شما را متهم کردند، شما کار خود را انجام دهید. با این حال به جای متهمکردن همدیگر این مسائل را باید با تشکیل مساعی با همراهی و با کمک یکدیگر حل و فصل کنیم. بنده خودم به مسجدسلیمان رفتم و دستور اعزام سه هلیکوپتر را برای کهگیلویه و بویراحمد دادم، تماسی با آقای استاندار این استان داشتم و این مساله را به ایشان اطلاع دادم.
در اعزام هلیکوپتر تاخیری نبود؟
تاخیر بود؛ اما این مساله در اختیار ما نبود. شما مطلع هستید که اعزام هلیکوپتر به صورت کلی در اختیار وزارت دفاع و ارتش جمهوری اسلامی است که این دستگاهها مشکلات و گلهمندیهایی داشتند، ولی به هر طریقی که بود بالاخره آنها را قانع کردیم که این کار صورت بگیرد.
بیایید بحثمان را به شکل دیگری ادامه دهیم؛ اتفاقا در همین مدت که شما مسوولیت پذیرفتهاید حوادث مختلفی روی داده است. مثلا زمستان ۹۵ یک مشکل خیلی ساده، یعنی عدم شستشوی مقرههای برق در تاسیسات برقی موجب اشکال و در نهایت قطع برق کل استان شد. به تبع آن آب هم قطع شد. بعد ماجرای انتقال آب به آبادان و خرمشهر که خاطرتان هست در تابستان ۹۷ چه حاشیههایی ایجاد کرد. ماجرای سیل در ۹۸. در یک کلام چرا خوزستان این همه دچار مشکلات و بلایا شده است؟
یک ضربالمثل بسیار معروفی است که میگوید: هر که بامش بیش، برفش بیشتر، یعنی هر سرزمینی وسعتش بیشتر است، بام پربرفتری خواهد داشت و در نتیجه خرابیهای بامش نیز بیشتر. خوزستان استان پرنعمتی است خدای تبارک و تعالی به این سرزمین نعمات فراوانی داده است، این همه ذخایر نفتی، گاز، پتروشیمی، آب شیرین، کشاورزی، مرز آبی، مرز خاکی، مرز آبی شامل مرز رودخانهای دریایی و تالابی، تالابهای عظیم، هوای چهار فصل، بنده فکر نمیکنم که خدای تبارک و تعالی به هیچ کشوری این همه نعمت داده باشد که به استان ما داده است. نظام خلقت هم طوری آفریده شده است که نعمت و سختی با هم آمیخته شدهاند، این طور نیست که یک جایی فقط نعمت باشد و یک جایی فقط سختی. اما خداوند آنها را پیشبینی کرده است، وقتی که نفت را به شما به عنوان نعمت میدهد، این نعمت از طرف دیگر خطر دارد و آلودهکننده طبیعت هم هست. جایگاه خوزستان برای کشور مانند هواپیمای در حال خدمترسانی است که اگر به آن رسیدگی نشود، زمینگیر میشود. بنده بارها گفتهام خوزستان در حال زمینگیر شدن است. باید به فکر این موضوع بود و کارهایی برای جلوگیری از این مساله لازم است که انجام شود. در دولت آقای روحانی توجه ویژهای به استان خوزستان شد، اما کنار این توجه نیز مشکلاتی داشتیم، مشکلاتی که دولت در قبال آنها در حد توان خود عمل کرده است. این را هم باید در نظر بگیریم که در هیچ استانی به اندازه خوزستان شاهد دستکاری بشری نیستیم. در این استان نفت استخراج شده است، پالایشگاه، پتروشیمی و سدهای عظیم ساختهایم. نمیگویم کار این اقدامات بد بودند ولی تمام اینها نیز تبعات خودش را داشتند. این اقدامات مصداق این مثال است که بنزین برای ۱۰۰ کیلومتر داشته باشیم، اما از آن به اندازه ۱۵۰ کیلومتر استفاده کنیم. ما طرحی را با عنوان تسطیح و مدرن کردن زمین اجرا کردیم و بسیار کار بزرگی بود، اما نتیجهاش این شد که تعداد زیادی از روستاییها را از زمینهای خود بلند کردیم و حالا آنها ساکن حاشیه اهواز هستند. اجرای پروژه ملی نیازمند در نظر گرفتن تبعات اجتماعی آن نیز هست و باید برای این تبعات راهحلی نیز پیدا کرد.
آقای شریعتی این نگاه و تحلیل شما بسیار خوب است که میگویید پروژههای ملی تبعات محلی دارد. مدیران محلی آنقدر زورشان به مدیران ملی نرسیده است که در واقع بتوانند مطالبهگر حقوق مردمی باشند که آسیب دیدهاند. زمانی بود که استاندار خوزستان همزمان مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان هم بودند، در آن زمان پیشرانهای توسعه یعنی تولید برق و استحصال آب را هم سازمان آب و برق باید انجام میداده است، اما این یکپارچگی به پیشبرد امور کمک میکرد. اما پس از این دوره دیگر این اتفاق تکرار نشد و مدیریت دست بالای خوزستان چنین تجربه مدیریت یکپارچهای نداشت. نظر شما در این مورد چیست؟
بنده در مورد این قضیه صلاحیت اظهار نظر را ندارم و به خودم این اجازه را نمیدهم به این دلیل که من در شرایط آن روز آنها نبودهام. انسان باید در شرایط زمانی و مکانی آن فرد قرار بگیرد تا بتواند قضاوت کند. اظهار نظر در مورد اینکه چنین اقدامی در آن زمان صحیح بوده است یا خیر، امری نیست که من بتوانم نسبت به آن اظهارنظر کنم. طبق آنچه میدانم میتوانم در مورد خوزستان و مسائلش صحبت کنم و به زعم من به صورت کلی، پیشرفت خوزستان همگام با منابع طبیعی و انسانیاش نبوده است.
در خوزستان بسیاری از پیشرانهای توسعه را از ابتدای ورود نفت داشتیم؛ بسیاری از نشانههای مدرنیته ابتدا و به واسطه کشف نفت در این استان نمود داشت. خیلی از زیرساختها و حتی سبک زندگی. جالب است که در مورد روزنامه، اما وضع متفاوت است زیرا خراسان که نه نفت داشت و نه بحث توسعه پیشرانهای توسعه نظیر آب و برق و نفت در آن مطرح بود خیلی قبلتر از خوزستان صاحب روزنامه شد. بعد شاهد بودیم که با وقوع جنگ تحمیلی خیلی از این معادلهها تغییر کرد. بعد از سالهای جنگ عملا ترکیب جمعیتی هم تغییر کرد و بسیاری از نیروهای متخصص از استان خارج شدند. این در حالی بود که نیروهای متخصص خارجی بعد از پیروزی انقلاب هم کم و کمتر شده بود.
زیرا زمینه توسعه در خوزستان مهیا شده است آنهایی که عقل معیشتی داشتند، از سراسر کشور وارد خوزستان شدند، خوزستان صاحب روزنامه شد، مدرنیته از این خطه نمایش خود را آغاز کرد و اولینهای بسیاری در این استان به وقوع پیوستند. به این معنا که خوزستان مهاجرپذیر بود، مثل حالای امریکا، تمام مغزها به این خطه میآمدند تا خود را در این منطقه پرورش دهند، اما جنگ این مساله را قطع کرد. جنگ اگر نبود خوزستان چیز دیگری بود. دیگر آن پیشرانهای توسعه در خوزستان شکل نگرفته و شکل سیاستگذاری تغییر کرده است. پیش از این شاهد چنین تمرکزگرایی در کشور نبودیم. قبلا تصمیمات نفت کشور در اهواز گرفته میشد، اهواز محل تصمیمگیری، تصمیمسازی و محل فکر بود و تمام سیاستها آنجا اتخاذ میشدند. وقتی تمام اینها به تهران برده شدند، اختیارات استان روز به روز کمتر و کمتر شد و علاقهمندی به مهاجرت به خوزستان نیز کاهش یافت. آن سرمایهگذارانی که در خوزستان سرمایهگذاری کرده بودند، سرمایه خود را به جای دیگر بردند. زیرا با اتمام جنگ، وضعیت خوزستان به دلیل همجواری با کشور همسایه سالها ناامن بود و این استان شرایطی را نداشت که افراد را برای سرمایهگذاری ترغیب کند.
شما روی منابع انسانی تاکید دارید؛ چقدر تلاش کردید که بستر آموزش منابع انسانی در خوزستان توسعه پیدا کند؟
یکی از محورهای توسعه ما متمرکز شد بر آموزش و پرورش. زمانی که بنده استاندار شدم، دانشگاه فرهنگیان ۲۳۰ دانشجو داشت، اما حالا ۶ هزار دانشجو دارد. در اوایل خدمت گفتیم که استان حدود ۱۷ هزار معلم کم دارد، حالا، اما این عدد بسیار کاهش یافته است. توافقی با رییس دانشگاه فرهنگیان امضا شد برای گرفتن دانشجوی فرهنگیان. علاوه بر این، ۴۰۰ کلاس کانکسی را به مدرسه تبدیل کردیم. ما سال گذشته هزار و ۳۰۰ کلاس درس احداث کردیم و اعتبار استانی مدارس را از ۷۰ میلیون تومان به ۲۸۰ میلیون تومان رساندیم. طرحی به نام جوانه برای جذب کودکان بازمانده از تحصیل ایجاد کردیم که همان بورس تحصیلی دانشآموزان مستمند و مستعد است. درخصوص برنامه شاد نیز با سازمان نوسازی مدارس کشور صحبت کردیم تا برای دانشآموزانی که امکان خرید تبلت ندارند، تعدادی تبلت بخریم، اما سازمان نوسازی مدارس با این طرح ما موافقت نکرد و بنده خودم را موظف دانستم و این کار را انجام دادم و تا حدودی این کار تاکنون جلو رفته است. طبق بررسیهای ما دوزبانه بودن علت ترکتحصیل برخی از کودکان بود و به همین منظور ما پیشدبستانی را اجباری کردیم و این طرحها در تمام روستاهای صعبالعبور هم اجرا شده است.
این اقداماتی که میفرمایید در واقع سرمایهگذاری برای آینده استان است؛ اما در مورد امروز، آیا استان خوزستان مدیر توانمند کم دارد؟
خیر مدیر کم ندارد؛ مدیران ما مدیران خوبی هستند، وقتی میگویم مثلا در آموزش و پرورش هزار و ۳۰۰ کلاس درس افتتاح کردیم، یعنی مدیریت توانمند، یا وقتی میگویم در دانشگاه فرهنگیان از ۲۳۰ دانشجو رسیدیم به ۶ هزار دانشجو، یعنی انجام این کار بالاخره مدیری داشته است. اما همیشه نیاز به اصلاح و بهتر شدن هست و هیچ وقت نباید به آنچه موجود است رضایت بدهیم و همیشه باید توسعه طلب باشیم. نباید به آنچه موجود است رضا دهیم و باید درجستوجوی مدیرانی باشیم که بخواهند شرایط بهتری را مهیا کنند. اگر مدیری احساس خستگی کند و فکر کند که شرایط را به حد خوبی رسانده، باید جای خود را به مدیر دیگر بدهد.
سال گذشته شما به مسمومیت پول در استان اشاره کرده بودید، اما حالا معتقدید که استان مدیران خوبی دارد. آن زمان انتقاد شما مبنی بر این بود که پول به استان میرسد، اما پروژهها به سرانجام نمیرسند. چه اتفاقی افتاده است که تغییر نظر دادهاید؟
بنده مقداری حرف خودم را اصلاح میکنم، نمیگویم که روی حرف خودم نیستم، ولی به آن شدتی که پارسال گفتم نه. اقلیم خوزستان متفاوت و در نتیجه استهلاک در آن متفاوت است، یعنی با توجه به این استهلاک، عمر یک ساختمان در تهران بیشتر است. یا مثلا در اجرای طرح فاضلاب، سطح آبهای زیرزمینی بالاست، زمین قلیایی است و این ویژگیهای طبیعی عمر مفید سازهها را کم و کار کردن را سختتر میکند. در عین حال و طبق حرف خودم، پول برای پروژهها در استان اختصاص داده شده است، اما گاهی اوقات شاهد بیتدبیری و کمتدبیری هم بودیم که باعث شدند این پولها به این پروژهها نرسند. این حرف را کاملا تکذیب نمیکنم زیرا این مسائل وجود دارند.
مثلا در اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰، نیوسایت در اهواز ساخته شده است. مشابه چنین شهرکهایی بسیار پیشتر در آبادان، خرمشهر، امیدیه، میانکوه و مسجدسلیمان ساخته میشد، شهرکهایی که برای کنترل و دفع آبهای سطحی سازه داشتند، اما این مشکل هنوز در شهر اهواز پابرجاست و به نظر میآید که آن الگوهای توسعه، پس از انقلاب دیگر در اهواز دنبال نشدند. حالا در اهواز ساختمانهایی با شیشه ساخته میشوند که کاملا مغایر با اقلیم و اصول شهرسازی بومی هستند. چه شد که این ساز و کارها دیگر در اهواز دنبال نشدند؟
مشکل اهواز به خاطر این است که ما سیستم جمعآوری آبهای شهری را نداریم. پیمانکارها خوب کار میکنند، اما طراحیها تغییر کرده و طرحها متناسب با آن اصول قبل نیست. ما در استان یک سری پروژههای عمرانی تعریف کردیم و ارزش افزوده زمینها در مناطق مختلف اهواز بالا رفت. مثلا یک منطقه مانند زاویه در این منطقه، زمین ارزانی داشت، اما به آقایی مجوز دادیم که در آنجا سوپرمارکت بزرگی ایجاد کند و همین کار باعث گران شدن زمینهای این منطقه شد. یا برای مثال جاده ماهشهر را به جاده خرمشهر وصل کردیم و با این کار به شهرکهای مهدیس، دوهزار واحدی نفت و ... ارزش افزوده دادیم. همین باعث شد که سطح قیمت زمین در این مناطق بالا برود.
ماجرای آب آبادان و خرمشهر در سال ۱۳۹۷ را به خاطر دارید که جریان آب رسانهای شد و مردم نیز معترض شدند. اجرای این پروژه چرا اینقدر طول کشید؟
پروژه ۱۰ یا ۱۲ ماه طول کشید. علت اینکه پروژه آب غدیر اینقدر طول کشید به زمان پیش از من بازمیگردد. این پروژه ملی است، بودجه ملی دارد. پروژه آب غدیر و مسیری که آب را از آبادان به خرمشهر میرساند، از پروژههایی بود که قرار بود دو یا سه ساله انجام شود ولی ۱۰ یا ۱۲ ماهه اجرا شد، یعنی زودتر از موعد مقرر آن. شاید یکی از برکات ریزگردها همین بود. ریزگردها که آمدند، برق قطع شد و مسائلی پیش آمد که آقای روحانی تشریف آوردند خوزستان و بنده به ایشان عرض کردم که ما در خشکسالی شدیدی هستیم و اگر بارش باران در آبادان و خرمشهر کم باشد، در سال ۹۷ با بحران آب در خرمشهر روبهرو میشویم و البته این پروژهای نیست که بخواهیم یک دفعه انجام دهیم. آقای روحانی فرمودند که پیشنهاد شما چیست؟ گفتم طرح غدیر آبرسانی یک خط لوله جیآرپی به آبادان و خرمشهر رفته است، اما آب کافی نمیرساند، مرتب میشکند و یک خط جایگزین هست که میخواهیم خط دوم را اجرا کنیم. ایشان مصوبه این خط دوم را در سال ۱۳۹۶ تصویب کردند و ما این طرح را شروع کردیم. به سرعت خط لوله با قطر ۲ هزار میلیمتر در مسیر ۱۰۰ کیلومتری ظرف ۱۳ ماه کشیده شد و آب به خرمشهر رسید. ما مورد مشابهی داشتیم در دولت آقای خاتمی و در زمان استانداری آقای مقتدایی. در آن زمان ای. سی آب به ۱۰ یا ۱۲ هزار رسید و مردم اعتراض کردند و ۳ نفر در آبادان کشته شدند، اما حالا ای. سی آب به ۲۰ هزار رسیده است و ما تجمعات اعتراضی نداشتهایم.
چند روستا و شهر دیگری مانند غیزانیه در استان خوزستان داریم که ممکن است وضعیت آب آنها در آینده مشکلساز شود؟
از این نقاط روستایی که مشکل آبی داشته باشند، کم نداریم مثل دهدز، بارونگرد، زیدون، بهبهان، خلیفهحیدر. نمیگویم که این نقاط کلا آب ندارند، دارند ولی ساعتهایی که قطعی و کمبود آب دارند، زیاد است که ما باید این مسائل را بهبود ببخشیم و امیدواریم در هفته دولت جشن آبدار شدن اهواز را به طور کامل بگیریم و در این خصوص اقداماتی هم در حوزههای مختلف انجام شده است.
وضعیت آبرسانی به غیزانیه چگونه است؟
ما پروژه آبرسانی به غیزانیه را از سال ۹۶ شروع کردیم و این پروژه کشوقوسهای زیادی داشته است. این پروژه آبرسانی، پروژه بزرگی است و در آن حدود ۵۰ کیلومتر خط لوله کار شده است. علاوه بر این، ایستگاه پمپاژ و ... در این منطقه اصلاح شده است و من همان طور که در ۱۲ اردیبهشت گفتم، فقط ۴۵ روز دیگر تمام میشود و پای آن قول هستم.
با اینکه اوضاع شیوع کرونا در استان خوزستان در تعطیلات نوروزی چندان خطرناک نبود، چه شد که روند ابتلا در این استان صعودی شد؟ علاوه بر این با شرایط امنیتی که در برخی نقاط استان شاهد آن هستیم مثل شادگان، چه برنامه اجتماعی برای مدیریت فضا دارید؟ و سرنوشت اجازه برای برداشت از صندوق ملی توسعه برای پروژههای فاضلاب و آبرسانی استان چه شد؟
وقتی با کشورهای منطقه مشکل پیدا میکنید و اختلاف پیش میآید، زمین بازی کجاست؟ یزد، اصفهان، تهران؟ زمین بازی و دعوا خوزستان است. این خوزستان است که طرف دعوا در آن یارگیری میکند. در درگیری با عربستان، زمین بازی میشود خوزستان و مشخص است که با شکلگیری تنش در منطقه، پیازداغ ماجرا در خوزستان بیشتر میشود. طبیعی است که در چنین شرایطی حل برخی از مشکلات خوزستان، استانی نیستند. در عین حال فاصله طبقاتی و این جور چیزها در خوزستان بیشتر به چشم میخورد و این امر تبعات خاص خودش را دارد. ما کارهایی در این حوزه انجام دادیم که این امر تا الان خوب پیش رفته است. از طرف دیگر طبیعت کرونا مثل این است که جوهری را روی کاغذ بریزید و این جوهر روی کاغذ پخش خواهد شد. کرونا هم مثل همین قضیه است؛ از قم شروع شد و همین طور در حال پخش شدن است.
مردم ما در ابتدای امر همکاری لازم را در بحث کرونا داشتند، اما حالا دیگر خسته شدهاند. دلیل دیگر افزایش آمار در این است که بیماریابی ما قوی شده است و به همین دلیل فعلا برای خوزستان احساس نگرانی نمیکنم زیرا ما از لحاظ تعداد تخت آی. سی. یو و تعداد ونتیلاتور کم نیاوردیم، پیش میرویم تا ویروس را مهار کنیم. در مورد برداشت از صندوق توسعه هم باید بگویم که این پول هنوز برداشت نشده است، اما برای اجرای کامل فاضلاب اهواز ۴ هزار میلیارد تومان نیاز داریم که حضرت آقا موافقت فرمودند با اینکه امسال ۵۰ میلیون یورو یعنی به پول خودمان، ۸۰۰ میلیارد تومان برداشت کنیم. البته برداشت ۵۰ میلیون یورو فعلا قطعی نیست و اگر همین کارهای موردنظر را بخواهیم انجام دهیم، با این پولها حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد مشکلات حل خواهند شد.
وقتی عمر مدیریت ارشد کوتاه باشد
اگر زاده خوزستان و بزرگ شده آن خطه باشید با این عبارت زیاد برخورد کردهاید؛ «سرزمین ۷۲ ملت». چرا هفتاد و دو ملت؟ چون ایرانیانی با قومیتهای مختلف در آن زندگی میکنند. به جز عربها و بختیاریها مردمان شهرهای خوزستان هم هر کدام با توجه به سبقه تاریخی و فرهنگی برای خود جایگاه خاصی قائل هستند. بیربط هم نمیگویند. به عمق تاریخ که بنگرید میبینید زمانی پایتخت زمستانی ایران شهر شوش بوده است. نشانههای به دست آمده از تمدن در بهبهان و ارجان، عمق تاریخ ایران را تغییر داد. تابوت «کیدین هوتران» که در سال ۱۳۶۱ و در پی حفاری برای ساخت یک سد تنظیمی کشف شد بر عمق تاریخ ایران افزود. رامهرمز و ایذه و باغملک هم به گواه باستانشناسان از این عمق تاریخ بیبهرهنبودهاند. از سوی دیگر دزفول و شوشتر دو شهر نزدیک به هم با دو گویش شبیه به هم خود بقایای تاریخ ایران و دستاوردهای مهندسی ایران هستند. همه این موارد سبب شده هر یک از این شهرها و مردمانش خود را در جایگاهی مهم تلقی کنند و شاید همین موضوع ریشه بسیاری از افتراقها شده باشد. از سوی دیگر اگر در میان مدیران سطح عالی کشور مروری کنیم کمتر مدیری از اهالی خوزستان را میبینیم. یک نفر «علی شمخانی» را نبینید که عموما وقتی اتفاقی میافتد راهی اهواز میشود و به کمک عربیصحبت کردنش سعی در حل و فصل برخی مسائل دارد. چند وزیر کابینه در دهههای اخیر اهل خوزستان بودهاند؟ حالا همه این موارد را به چند عنوان دیگر اضافه کنید. جنگ تحمیلی به مدت ۸ سال و بعد از آن تغییر سیاستگذاریهای کلان به سبب نگاه امنیتی و انتقال بسیاری از سرمایهگذاریهای کلان به مناطق مرکزی ایران. جز این به عمر مدیریتهای ارشد خوزستان نگاه کنید. به جز استاندار منصوب محمود احمدینژاد هیچ مدیر ارشدی نبوده که دوره مدیریتی قابل توجهی داشته باشد. با وجود ۸ ساله شدن دولتها در کشورمان تنها جعفر حجازی ۶ سال استاندار خوزستان بوده است. شاید بهتر باشد در نخستین زمانی که نصیبمان میشود از او بپرسیم در دورهای که دولت بیشترین میزان از درآمدهای نفتی در همه اعصار را داشته و او نیز از ثبات مدیریتی در اداره خوزستان برخوردار بوده است چه اقدامات زیربنایی برای این خطه کرده است. شاید هم باید این فرض را دنبال کنیم که آنچه امروز خوزستان گرفتار آن است میراث همین مدیری است که بیشترین زمان را در این خطه به سر برده است. نگاهی به دورههای مدیریتی نشان میدهد در ۴ دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خوزستان به جز حجازی سه مدیر ارشد داشته که زمان مدیریتیشان به اندازه عمر یک دولت بوده است؛ علی جنتی، فتحالله معین و عبدالحسین مقتدایی. حالا ممکن است غلامرضا شریعتی هم بتواند این ثبات در مدیریت را به کارنامه استانداری خوزستان بیفزاید.
مردم غیزانیه تا حالا آب ندارن اگه صداشون در نمی اومد کی میدونست اونجا چه خبره؟این استاندار تنها چیزی که بلده عکس بگیره بنر چاپ کنه بچسبون تو خیابون.
خوزستان رو نابود کرد
خدا بزرگه ما که کاری نمی توانیم انجام دهیم
انشاءالله خدا نشونش بده
هیچ وقت اون لحظه ای که به اون بیچاره گفت .... از خاطره ما پاک نمیشه
حلالش نمیکنیم اگه واقعا اهل ذکره وبه خدا پیغمبر اعتقاد داره پس بدونه که ما حلالش نمیکنیم!!!!!!
حیف از خوزستان که دست همچین آدم ....افتاده!!!
ای کاش نفت وگاز نداشتیم مثل اصفهان تبریز
آب نداشتیم مثل یزد
وخیلی چیزای دیگه........
حداقل دلمون کمتر به در میومد
دنیاراآبادکرد یم استان خودمون شده ده کوره
شر منده بچه هامون هستیم که تو خوزستان نگهشون داشتیم به خدا قسم
تو بیکاری وتشنگی وفقر وکرونا وگرد وخاک غرق شدیم!
واقعا شریعتی پیش خودش چی فک کرده؟؟
فقط برکنار!!!
اگه یک هزارم این همه ثروت به ما خوزستانیا میرسید وضعمون این نبود!!!
ما استاندار با وجدان میخاییم!!!یه مسول دلسوز میخاییم !!هیچی از هیچکسی وهیچ جایی نمیخاییم استانمون به اندازه کافی ثروت داره!!! خوزستان دین خودشو تو هر زمینه ای ادا کرده.،..
مانند قطارشهری که غده سرطانی شهرمان شده
وفقط دلها روبه درد میاره
حرفها مانند غده سرطانی درگلو مانده پایین نمی رود
ولی یه کارگر داره ماهی 2میلیون در میاره
نه هرکه آینه سازد سکندری داند
نه هرکه طرف کله کج نهاد وتند نشست کلاهداری و آیین سروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هرکه سر بتراشد قلندری داند
هراستانی بایدمنابعش خرج خودش بشه ومقداری ازان سهم پایتخت...اگه نفت وگازملیه خوب معادن هم ملی هستندچراانهاوصنایع پایین دستیشان دربقیه کشورپخش نیستن مثل مس درکرمان....
ماازنفت وگازفقط الودگی داشتیم.دیگه بسه چرادرکشورهای عربی حقوق دارن کاردارن و....
بانصفه منابع خوزستان کشورهای عربی ابادشدن چراخوزستان که هیچ بیشترکشورهم داغونه....
مردم بایدروحه مطالبه گری داشته باشن تاکشورپیشرفت کنه.مسوولین هم بایدانتقادپذیرباشن...
تو هر خونه یکی دوتا جوون بیکار داریم!!که بیکاری واعتیاد وفلاکت دمار از روزگارشون در آورده!!!
با این همه منابع آب شیرینی که داریم، آب جاهای دیگه رو تامین میکنیم اونوقت روستاهای ما اب ندارن...بقیه هم باید آب تصفیه بخرن...
خوزستان اُستانیست ثروتمند با مردمانی فقیر!!!
ما نیاز به مسئولی دلسوز داریم! نه شریعتی!!!!!!!!