پل آر. پیلار، عامل کهنهکار اطلاعاتی سابق سازمان سیا در آمریکا در مطلبی در نشریه بیزینس اینسایدر نوشت: دموکراسی آمریکایی با نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات ماه نوامبر از جوانبی که فراتر از مسائل کاملا آشنای مربوط به دست بردن در انتخابات همچون محدود کردن رای دهندهها و دخل و تصرف در حوزههای انتخاباتی هستند و دارای تهدید تنزل جایگاه آمریکا به جایگاه یک دیکتاتوری سطح پایین هستند، به خطر افتاده است.
رئیس جمهور فعلی کسی است که هرگز برای جلب نظر رای دهندههایی فراتر از پایگاه اقلیت حامی خودش تلاش نکرده و در حال حاضر نیز در نظرسنجیها عقب است. او کسی است که گرایشهای مستبدانه را اغلب به نمایش گذاشته و اعلام داشته شکستش در انتخابات را نمیپذیرد.
رئیس جمهور ترامپ در مسیر بهره برداری از هر گونه سردرگمی و آشوبی که بتواند در دوره بعد از انتخابات به آن دامن بزند، است تا صرف نظر از اراده اکثریت آمریکاییها همچنین خودش را در قدرت باقی نگاه دارد.
این برای ترامپ مهم نیست که در ظاهر از ریاست جمهوری لذت نمیبرد و برنامهای برای اینکه با دور دوم ریاست جمهوری خود چه کار کند، ندارد. او قطعا نمیخواهد مثل یک بازنده بیرون برود و میخواهد آن روزی که به عنوان یک شهروند عادی تحت پیگرد قضایی قرار میگیرد را به عقب بیندازد.
محتملترین سناریوی آشوب و سردرگمی که ترامپ دستاویز قرار خواهد داد، این است که از ترس رای دهندگان از رای دادن حضوری از بابت شیوع کروناویروس استفاده کرده و اعتبار حجم بالای بی سابقه رای دادن پستی را زیر سوال ببرد. ترامپ از قبل مکررا به غلط ادعا کرده که رای گیری پستی منجر به تقلب گسترده میشود.
به نظر میرسد آن شخص حامی ترامپ که اخیرا به عنوان رئیس اداره پست آمریکا منصوب شد، مشغول مانع تراشی برای قابلیت اداره پست در تحویل به موقع بستههای پستی که برای رای گیری پستی گسترده مورد نیاز خواهد بود، است.
ترامپ احتمالا میخواهد از بی قراری عمومی در دوران انتظار برای نتایج انتخابات که ممکن است چند روز یا حتی چند هفته همزمان با شمارش سطح بالای آرای غیابی از سوی مقامهای انتخاباتی طول بکشد، بهره ببرد.
این سناریویی است که کسانی که برایشان دموکراسی آمریکایی مهم است باید بیشتر از همه نگرانش باشند. حضور قدرتمند رای دهندگان در انتخابات و سنگینی بیش از حد وزنه آرای یک طرف و عدم وجود تردید در مورد اراده اکثریت و همچنین مشاهده هم حزبیهای رئیس جمهور که برای دموکراسی آمریکا بیشتر از پیروزی یک حزب ارزش قائل میشوند، با این سناریو مقابله میکند.
همه اینها مسائل داخلی آمریکا بوده و مربوط به نفوذ خارجی و نه حتی ویروس کووید ۱۹ نیستند. این وضعیت یادآور اظهار نظر بنجامین فرانکلین به یک شهروند هموطنش است مبنی بر اینکه کنوانسیون اساسی ۱۷۸۷ "یک جمهوری ایجاد کرد – اگر که شما بتوانید نگهش دارید."
اما ترامپ همچنین میتواند در صورت تلاش برای باقی ماندن در کاخ سفید به رغم شکست در انتخابات از جوانبی بهره ببرد که در آن قدرتهای خارجی هم دخیل باشند. این زوایا صرفا محدود به مداخله مستقیم دولتهای خارجی در کمپین انتخاباتی که به او در سال ۲۰۱۶ کمک کرده و همچنین به عنوان یک تهدید برای انتخابات ۲۰۲۰ هم مطرح است، نمیشوند.
یک جنبه خارجی احتمالی بروز یک بحران بینالمللی جلب توجه کننده به ویژه یک جنگ تمام عیار که پای آمریکا به آن باز بشود، است. این آن رخداد خارجی است که از قدیم به یک رئیس جمهور روی کار با تاثیر تجمیع همه در اطراف پرچم حتی در غیاب هر گونه شیطنت برای فاسدسازی فرآیند انتخاباتی، کمک کرده است.
ترامپ همچنین ممکن است علاوه بر ابهامات مربوط به رای گیری در خانه، به یک بحران خارجی به ویژه جنگ به عنوان دلیل دیگری که باقی ماندنش در ریاست جمهوری را ضروری بسازد، اشاره کند.
هیچ رئیس جمهوری در آمریکا تلاش نکرده از این تاکتیک برای لغو شکست انتخاباتی استفاده کند. متاسفانه برخی قدرتهای خارجی رهبرانی دارند که مایل به دامن زدن به همان درگیریهایی هستند که پای آمریکا را به خود بازکرده و به اهداف ترامپ خدمت کنند.
یکی از آنها بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل است که دردسرهای سیاسیاش در کنار اتهامات فساد مطرح شده علیه او به سبب خشم عمومی از جهش در شیوع کووید ۱۹ تشدید شده است. ایران جبههای است که احتمالا بیشترین قابلیت را برای کشاندن آمریکا به یک جنگ تمام عیار در آینده نزدیک دارد و نتانیاهو البته عاشق تداوم ریاست جمهوری ترامپی است که به دولت نتانیاهو پوشش سیاسی نامحدودی برای انجام دادن هر خواسته اش در اراضی اشغالی و فتح شده با نیروی نظامی، داده است.
محمد بن سلمان، ولیعهد و حاکم دوفاکتوی عربستان هم انگیزههای مشابه و قابلیتهای مشابهی برای دامن زدن به دردسر با ایران که پای آمریکا را به خود باز کند، دارد.
محمد بن سلمان قبلا هم رویکرد بی پروای خود را نشان داده و ممکن است در مواجهه با شکستها در جنگ یمن، چالشهای داخلی مربوط به پایین آمدن قیمت نفت و تلاشش برای دستیابی به قدرت شخصی بی رقیب در داخل پادشاهی عربستان، کارهای بی پروای بیشتری انجام دهد. بن سلمان همچون نتانیاهو مدیون الطاف ترامپ از بابت کم اهمیت نشان دادن مسائلی حتی در سطح خشم عمومی در قبال وقوع قتل جمال خاشقجی است.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه هم مسائل داخلی مختص به خودش را دارد که ممکن است او را به سمت تلاش برای انحراف عمده توجهات بکشانند. او همچنان همچون چهار سال پیش انگیزه بی اعتبار ساختن دموکراسی آمریکا را دارد. پوتین حالا نسبت به چهار سال قبل حتی دلایل بیشتری دارد برای آنکه روی ریاست جمهوری ترامپ با هدف تضعیف و بی اعتبارسازی آمریکا در خارج از مرزهایش و نفع رسانی به روسیه حساب باز کند.
این که پوتین بخواهد به درگیری جدیدی در جایی همچون افغانستان یا سوریه دامن بزن ممکن است وابسته به این باشد که او یک چنین تقابلی را در راستای رساندن نفع سیاسی داخلی به ترامپ ببیند یا خیر.