محمد رضا خباز فعال سیاسی اصلاح طلب درباره حضور اصلاح طلبان در انتخابات گفت و گویی انجام داده که مشروح آن را در ذیل می خوانید:
برخی بر این نظرند که چون مجلس دست اصولگرایان است پس رئیسجمهور آینده هم اصولگرا خواهد بود. تحلیل شما نسبت به این رویکرد چگونه است؟
تجربه نشان داده اینکه برخی افراد اظهارنظر میکنند چون در انتخابات مجلس یازدهم، یک مجموعهای انتخاب شده که گرایش به اصولگرایان دارند، حتما کاندیدای ریاست جمهوری 1400 هم اصولگرا خواهد بود، حتما هم اینگونه نخواهد بود. یعنی شما اگر در طول انقلاب اسلامی نگاه کنید، هیچ موقع چنین اتفاقی نیفتاده است و نمایندگانی که با اکثریت آرای شهرستانهایشان انتخاب شدهاند، در انتخاب رئیسجمهوری نقش موثری نداشتهاند. حالا این مجلس هم که با حداقل آرا سر کار آمد که بحثش جدا است؛ یعنی با کف رای به مجلس راه پیدا کردهاند در انتخابات جمعه گذشته (انتخابات میاندورهای مجلس)، در یک حوزه انتخابیه، 8 هزار نفر مسئول صندوقها بودند و کسی که انتخاب شده با 4 هزار رای انتخاب شده است. در صورتی که در آن حوزه انتخابیه، بیش از 800 هزار نفر واجد شرایط رای دادن بودند،
بنابراین در مجالسی مانند مجلس پنجم که نمایندگانش با حداکثر رای در شهرستانهایشان به مجلس راه پیدا کردند، همه دست به دست هم داده، بیانیه دادند، به میدان آمدند و تمام ابزارشان را به کار بردند کاندیدای مورد نظرشان در انتخابات ریاست جمهوری انتخاب نشد چه رسد به این مجلس که با آراء حداقلی روی کار آمده است.
در انتخابات مجلس یازدهم در برخی حوزههای انتخابیه، نمایندگان با چنان رای پایینی انتخاب شدند که حتی قابل گفتن هم نیست، بنابراین اکثریت آنها وجاهتی در بین مردم ندارند که بتوانند مردم را با یکدیگر متحد کنند تا از کاندیدای مورد نظرشان حمایت کرده و به او رای بدهند.
پس معتقدید که اصولگرایان شانسی برای پیروزی در انتخابات سال آینده ندارند؟
اگر بنیصدر و شهید رجایی را رها کنیم و آنها را در نظر نگیریم، اولین شخصیتی که 8 سال رئیسجمهور بودند، مقام معظم رهبری بود. ایشان نه اصلاحطلب بود و نه اصولگرا، بلکه فراجناحی بود. نفر دوم مرحوم آیتا...هاشمی بود. ایشان هم نه اصولگرا بود و نه اصلاح طلب، بلکه فراجناحی بود، هر چند که در اواخر گرایشاتی هم به اصلاحطلبان داشت. رئیسجمهور بعدی رئیس دولت اصلاحات بود که با تابلوی اصلاحطلبی سر کار آمد و رئیسجمهور چهارم ، احمدی نژاد بود که با تابلوی اصولگرایی آمد اما در آخر همه اصولگرایان از او اعلام برائت کردند و حتی خودش هم اعلام کرد که اصولگرا نیست. رئیسجمهور فعلی هم که ادعا میکند اعتدالی است. ما تا به امروز، رئیسجمهوری را که ادعای اصولگرا بودن داشته باشد، نداشتهایم.
با این اوصاف فعالیت اصولگرایان در انتخابات 1400 را چگونه میبینید؟
من تمامشان را یکی یکی نام بردم. بنابراین، آنهایی که میگویند به دلیل اینکه مجلس اصولگرا است، پس رئیسجمهور بعدی هم اصولگرا خواهد بود، تحلیلی بسیارغیرواقعی دارند، البته با یک شرط ممکن است چنین اتفاقی بیفتد. شرطش هم این است که کاری کنند تا مردم پای صندوقهای رای نیایند. یعنی هیأت اجرائی و هیأت نظارت آنقدر از خودشان رفتارهای ناپسند نشان دهند تا مردم به نهایت ناامیدی برسند و از حضور در انتخابات هم ناامید شوند. آن موقع اگر مردم پای صندوقهای رای نیایند، عده اندکی به صحنه آمده و به کاندیدای اصولگرایان رای خواهند داد که به نظر من، این تصمیم، بسیار تصمیم نامناسبی است. چراکه ما امروز نیاز به همدلی، هماهنگی و انتخابات حداکثری داریم. راه شکلگیری انتخابات حداکثری هم این است که هیأت اجرائی و شورای نگهبان به عنوان هیأت نظارت، طوری عمل کنند که در مردم دلگرمی ایجاد شود. یعنی مردم این احساس را نداشته باشند که دیگری از پیش برایش انتخاب کرده است. افراد شایسته اگر آمدند، که البته احتمال بسیار ضعیفی دارد که خودشان بیایند بلکه باید ازشان تقاضا کرد که پای کار بیایند و از زیر بار سنگین مسئولیت شانه خالی نکنند. در کشوری که وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داخلی و خارجیاش مشخص است کسی که توانایی اداره کشور را داشته باشد، خود به خود نمیآید بگوید که «انا رجل.» بلکه بزرگان کشور باید بروند از او خواهش کنند که این کشتی توفانزده را نجات دهد و آن را به سرمنزل مقصود برساند.
آیا مردم امیدشان را به انتخابات ریاست جمهوری از دست دادهاند و برایشان تفاوتی نمیکند که چه کسی بر این مسند بنشیند؟
شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور، به صورتی نیست که در آن امیدی به مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری وجود داشته باشد. باید مردم را امیدوار کرد. آنهایی که هشت سال است بر طبل ناامیدی میکوبند و درصدد ناامید کردن مردم هستند، هدفشان از ابتدا همین بوده است که یک انتخابات حداقلی 20-30 درصدی برگزار شود تا فرد مورد نظرشان انتخاب شود. در صورتی که من معتقدم این انتخاب باید انتخابی حداکثری باشد زیرا اگر این طور نباشد، امنیت کشورمان به خطر میافتد. اگر انتخابات حداکثری نباشد، دشمن به کشور ما طمع خواهد کرد. اگر انتخابات حداکثری نباشد، دندان طمع دشمن، به سمت کشور دراز خواهد شد و ما نباید اجازه این شادی را به دشمن بدهیم. ما نباید اجازه دهیم که دوستان، دلسوختگان، شهیدان و کسانی که برای این انقلاب بها دادهاند، ناامید شوند.
راه برونرفت از این مشکل چیست؟
به نظر من باید از فکر حزبی، فردی و جناحی بیرون آمد و به منافع ملی کشور اندیشید. منافع ملی کشور ما ایجاب میکند که انتخاباتش، انتخاباتی حداکثری و دشمنشکن باشد و اجازه ندهد که دشمن حماسه دیگری بیافریند.