محمدرضا شجریان در مشهد به دنیا آمده بود. او پیش از مهاجرت به تهران، سالها در این شهر و توابع آن به تدریس پرداخت و این موضوع شاید یکی از دلایلی باشد که خانواده و نزدیکانش را بر آن داشت تا در نهایت به وصیت استاد رضایت دهند و او را در شهر کهن و فرهنگی توس و در کنار بزرگانی چون فردوسی و مهدی اخوان ثالث به خاک بسپارند.
با این همه علاقه شجریان به فردوسی موضوعی نیست که پس از فوتش مطرح شده باشد. او اگرچه در آثارش از اشعار این شاعر پرآوازه استفاده نکرد و بیشتر به سراغ شعرهایی از حافظ، سعدی، مولانا و عطار رفت، اما همواره خود را وامدار فردوسی میدانست.
محمدرضا شجریان سال ها قبل زمانی که بیماری توان سفر را از او نگرفته بود، در یکی از سفرهایش در جمع دوستداران خود و گروهی از خبرنگاران از بدهکاری به فردوسی گفت.
استاد آواز ایران درباره علاقه به این شاعر بزرگ ایران زمین چنین گفته بود:
«یکی از بدهکاری های من به فردوسی بوده است که هیچ وقت نتوانستم این بدهکاری را به انجام برسانم. چون فردوسی نوع سرایشش به گونه ای است که با نوع آواز خواندن ما و فرم آهنگسازی ما جور درنمی آید. اشعار فردوسی خیلی سخت است و مردم ما هم خیلی راحت ارتباط برقرار نمی کنند.»
شجریان اظهاراتش درباره اشعار فردوسی را چنین ادامه داده بود: «در اشعار فردوسی داستان و مسائل دیگر دیده می شود و کاملا شکلش با غزل فرق می کند. برای همین من نتوانستم سراغش بروم. با همه اینکه خود را وامدار او می دانم. فردوسی زبان ما را نجات داده است. او زبان و هویت ما را حفظ کرد و همه ما به آن مرد بزرگ بدهکاریم. در حقیقت شیوه کارِ آوازی من به گونه ای بوده است که هیچگاه نتوانستم از این مرد بزرگ استفاده کنم.»
پیکر محمدرضا شجریان تا ساعاتی دیگر در جوار مقبره فردوسی به خاک سپرده می شود. استاد آواز ایران پنجشنبه ـ ۱۷ مهر ماه ـ در سن ۸۰ سالگی پس از سال ها مبارزه با بیماری، بر اساس آنچه فرزندش همایون شجریان اعلام کرد، «به دیدار معشوق پرواز کرد».