آفتابنیوز :
آفتاب: «حسین شریعتمداری» مدیر مسؤول روزنامه کیهان با ارزیابی مواضع برخی چهرههای اصلاحطلب در عرصه سیاست خارجی در مسایلی چون کنفرانس آناپولیس، لبنان و پرونده هستهای بشدت از آنها انتقاد کرد.
وی در سرمقاله شماره روز یکشنبه 11 آذرماه این روزنامه نوشت: برخی از مدعیان اصلاحات به اصولگرایان خرده می گیرند كه شما را با فلسطین چه كار؟ و توضیح نمیدهند كه جبهه اصلاحات را با اسرائیل چه كار؟! در جملات زیر دقت كنید؛ «فلسطینیها باید بپذیرند كه بازگشت به مرزهای 1948 كه دربرگیرنده كل خاك اسرائیل- خاك اسرائیل! نه خاك فلسطین- است، محال است و از هم اكنون باید در اندیشه قوام گرفتن نهادهای امنیتی باشند... هشت كشور اروپایی و لشكری از اعراب ثروتمند حاضر در آناپولیس قرار است سازماندهی و تامین هزینه ساماندهی چنین تشكیلاتی را با پول خود حمایت كنند» درباره این توصیه چه حدس میزنید؟ توصیه به مردم فلسطین كه دست از سرزمین آباء و اجدادی خود بردارید و این سرزمین را- كه مطابق آنچه در پاراگراف فوق آمده «خاك اسرائیل» است!- به صهیونیستها واگذارید... نه اشتباه نكنید! توصیه مورد اشاره از جانب اولمرت، رایس، بوش و... نیست، بلكه توصیه یكی از روزنامههای مدعی اصلاحات به مردم فلسطین است! هنوز صبر كنید، همین طیف از جبهه اصلاحات كه به اصولگرایان اعتراض می كنند چرا از مردم فلسطین حمایت میكنند؟ در ادامه نوشتار یاد شده برای صهیونیستها هم توصیه دوستانهای! دارند.
شریعتمداری میافزاید: قبل از اشاره به توصیه مدعیان اصلاحات برای صهیونیستها باید توجه كرد كه بزرگترین و اصلیترین مشكل آمریكا و اسرائیل در كنفرانس آناپولیس، مخالفت و عدم شركت حماس در این كنفرانس بود، چرا كه حماس برگزیده مردم فلسطین در یك انتخابات دموكراتیك است و آمریكا و اسرائیل چه بخواهند و چه نخواهند، فقط حماس است كه خواست مردم فلسطین را نمایندگی میكند، دقیقاً به همین علت، سركوب حماس، محاصره اقتصادی غزه و قتل عام مردم مظلوم فلسطین - به خاطر انتخاب حماس- در دستور كار رژیم اشغالگر قدس قرار داشته و دارد. مخالفت حماس با كنفرانس آناپولیس و هر طرح سازش دیگری كه موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد اصلیترین دشواری صهیونیست ها بوده و هست.
در ادامه این سرمقاله آمده است: اكنون به توصیه طیف یاد شده از جبهه اصلاحات به صهیونیستها توجه كنید: «فقدان حمایت حماس از آناپولیس به عنوان برنده آخرین انتخابات دموكراتیك در سرزمین فلسطین عاملی است كه تعداد توافقهای حاصله در این كنفرانس را به شدت كاهش میدهد... تنها طریقی كه میتوان حماس را از مجموع وزن جریان های سیاسی فلسطین حذف كرد، توسعه و آبادانی سریع مناطق فلسطینی نشین است، امری كه حمایت اقتصادی بسیار كلان غرب و نیز موافقت اسرائیلیها را لازم دارد»!
مدیرمسؤول روزنامه کیهان سپس این سؤالات را خطاب به جبهه اصلاحات مطرح کرده است:
الف: با چه انگیزهای اینگونه آشكار و بیپرده از اسرائیل و صهیونیستهای وحشی و آدمكش حمایت میكند؟ و با وجود این حمایت شرمآور چگونه شعار صلحطلبی و پرهیز از خشونت سر میدهد؟
ب: مگر حماس برگزیده مردم فلسطین در یك انتخابات دموكراتیك نیست؟ بنابراین مدعیان اصلاحات كه شعار دموكراسیخواهی و مردمسالاری آنها به فلك رسیده است، برای مخالفت- بخوانید كینه توزی و دشمنی- خود با منتخب دموكراتیك مردم فلسطین چه توضیحی دارند؟
ج: چه رابطه احتمالی میان جبهه اصلاحات و اسرائیل وجود دارد كه مدعیان اصلاحات نه یك بار و دو بار و سه و... بلكه تقریباً همواره در تخاصم میان مردم مظلوم فلسطین و صهیونیستهای وحشی و خونریز، جانب اسرائیل را میگیرند؟... اگر رابطه ای نیست- كه انشاءالله نباشد- اینگونه حمایتهای پیوسته و بیوقفه از كجا ناشی میشود؟ فرض می كنیم كه قدردانی و تشكر چند روز قبل وزارت خارجه اسرائیل از عضو شورای مركزی جبهه مشاركت اتفاقی! بوده است و میپذیریم كه یقه دریدن همه روزه محافل صهیونیستی در حمایت از مدعیان اصلاحات، تصادفی است و یا فراتر از آن! عرض میكنیم این یقه دریدنها با هدف بدنام كردن جبهه اصلاحات صورت میپذیرد!... ولی یقه دریدن جبهه اصلاحات برای صهیونیستها چگونه قابل توجیه است؟ این سینه چاك دادن در دفاع از اسرائیل كه از جانب خودتان صورت میپذیرد!
شریعتمداری در مقام نتیجهگیری مینویسد: با توجه به نمونههای فوق كه فقط مشتی از خروارهاست میتوان نتیجه گرفت كه اعتراض جبهه اصلاحات به اصولگرایان ناشی از توجه و حساسیت دولت و مجلس اصولگرا به مساله فلسطین نیست، زیرا خود نیز در فرمول سیاست خارجی به موضوع فلسطین توجه دارند، بلكه انتقاد و اعتراض مدعیان اصلاحات، آن است كه چرا اصولگرایان در سیاست خارجی درباره فلسطین از خواست مردم فلسطین حمایت میكنند و جانب رژیم اشغالگر قدس را نمیگیرند؟!... آیا واقعاً چنین است؟
وی میپرسد: اگر اینگونه نیست، اینهمه جانبداری جبهه اصلاحات از اشغالگران صهیونیست برای چیست؟ تا آنجا كه علیرغم شعارهای دهان پركن دموكراتیك، برای حذف حماس كه منتخب دموكراتیك مردم فلسطین است به اسرائیل رهنمود میدهند! و اگر چنین است كه...! تردیدی نداریم كه تمامی افراد و گروههای حاضر در جبهه اصلاحات، اینگونه نمیاندیشند ولی سؤال این است كه چرا در مقابل اظهارات و مواضعی كه برخی از مدعیان اصلاحات به حمایت از اسرائیل و در كینه توزی علیه مردم فلسطین اتخاذ میكنند، ساكت مینشینند؟ آیا سكوت آنان نشانه رضایت است؟! اگر نیست- كه درباره برخی از آنان یقین داریم نیست- كدام ملاحظه و مصلحتاندیشی باعث شده است كه برخی از شخصیتهای موجه و خوش سابقه جبهه اصلاحات زبان به كام كشیده و با سكوت خود بر این پلشتیها مهر تأیید بزنند؟!
شریعتمداری تاکید دارد: اگر به سیاست خارجی دولت نهم اعتراض و انتقادی دارید چرا، اصول و مبانی منطقی، رسمی و تعریف شده انقلاب و نظام اسلامی را كه بارها و مخصوصاً طی سال های اخیر كارآمدی آن به اثبات رسیده است زیر سؤال میبرید تا آنجا كه با دشمنان تابلودار جهان اسلام و مردم وطن خود همزبان میشوید؟
وی در ادامه نوشت: سه روز قبل، معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات در نشست هواداران سازمان مجاهدین انقلاب ضمن اشاره به تلاش دولتهای قبلی در پیشبرد فنآوری هستهای كشورمان- كه سخن حق و قابل قبولی است- سیاست خارجی اصولگرایان را به باد انتقاد گرفته و از جمله اعتراض كرده است كه چرا دولت نهم از ضرورت نابودی اسرائیل سخن میگوید!
شریعتمداری میافزاید: ظاهراً ایشان فراموش كردهاند كه ضرورت محو اسرائیل سخن حضرت امام (ره) و سخنی منطقی، حقوقی و غیرقابل خدشه است. معاون وزارت خارجه دولت اصلاحات انتقاد كرده است كه سیاست خارجی دولت اصلاحات برای جهانیان غیرقابل پیشبینی است! و باز هم از یاد برده است كه در چالش با حریف خارجی یكی از امتیازات آن است كه مواضع و عملكرد بعدی دولت در حال چالش برای حریف غیرقابل پیشبینی باشد.
مدیرمسؤول کیهان ادامه داده است: ایشان بر ضرورت مدارا در عرصه بینالمللی و اجتناب از ورود به مناقشاتی كه منافع ملی را به خطر میاندازد، تاكید كرده است و البته توضیح نداده است كه اولاً؛ اگر حریف در پی باجخواهی بود باید به بهانه اجتناب از تنش به باجخواهی دشمن تن داد؟ و اگرنه، چه باید كرد؟ ثانیاً؛ فراموش كرده است كه چند روز قبل از حمله آمریكا به افغانستان، همین آقایان پیشنهاد كرده بودند ایران به حمایت از طالبان وارد جنگ با آمریكا شود! و در آستانه حمله نظامی آمریكا به عراق پیشنهاد حمایت ایران از صدام را مطرح كرده بودند! آقایان دفاع از حق هستهای ایران و حمایت از مردم مظلوم فلسطین را تنش آفرین میدانند و در همان حال ورود به جنگ در حمایت از طالبان و صدام را توصیه میفرمایند؟! جل الخالق!...
شریعتمداری در بند پایانی این سرمقاله چنین نوشته است: اینهمه دشمنی كور با دولت- و نه انتقاد منطقی كه قابل تقدیر نیز هست- و تناقض در مواضع، آنهم به نفع دشمنان ایران فقط می تواند از دو علت زیر ناشی شده باشد.
الف: تشنگی قدرت و رسیدن به آلاف و اولوف دنیایی به هر قیمت. حتی به قیمت دشمنی با مردم وطن خویش.
ب: نفوذ طیفی متشكل از وابستگان به قدرتهای بیگانه و افراد كمظرفیت و كمدان در جبهه مدعی اصلاحات.
شواهد و اسناد غیرقابل انكار نشان میدهد كه هر دو عامل فوق در جبهه مدعیان اصلاحات وجود دارد و تعجب آور این كه چرا برخی از بزرگان خوشسابقه و طیفی از هواداران صادق از این واقعیات بدیهی بیخبرند و یا، خبر دارند و مصلحت اندیشیهای دم دستی مانع از خروش آنان علیه این پلشتیهاست.