این نشریه آمریکایی،نوشت: جای تعجب نیست که پکن مدت زیادی منتظر ماند تا به «جو بایدن» رئیس جمهوری منتخب برای پیروزی در انتخابات تبریک بگوید یا اینکه مسکو هنوز واکنشی به این پیروزی نشان نداده است. اگرچه آنها از توضیح در خصوص این تاخیر امتناع ورزیدهاند، اما به نظر میرسد این امر بازتاب تمایلات این دو کشور بوده و ریشه در ملاحظات ژئوپلیتیکی دارد.
دولت ترامپ به دلیل رویکرد یک جانبه گرایانه و تغییر راهبرد آمریکا به سوی رقابت با قدرتهای بزرگ جهانی شناخته میشود، اما رهبران چین و روسیه میدانند که دولت بایدن یک رویکرد چندجانبه و کاملا هدفمندتر در مقایسه با راهبرد رقابتی ترامپ دارد که به جای تضعیف یا تحقیر متحدانش از آنها کمک میگیرد.
در دولت ترامپ وسواس در مورد لزوم مبارزه با تروریسم سبب توقف تلاشهای آمریکا برای مدیریت و مقابله با چین و مسکو به عنوان دو کشور مقتدر شد و این امر سبب برهم خوردن نظم جهانی، درهم شکستن همبستگی با غرب و تغییر تصویر جهان به همان شیوهای که روسیه و چین میخواستند گردید. لذا مشکل اساسی راهبرد دولت ترامپ، نحوه اجرای آن بود.
به عنوان مثال دولت ترامپ در کمترین حالت رابطه پیچیده و ناسازگاری با مسکو داشت. در اوایل دوره ریاست جمهوری ترامپ، مشخص شد که آمریکا سیاست دوگانهای در قبال روسیه دارد. به این ترتیب که آژانسهای اجرایی دولت ایالات متحده مجموعهای از سیاستهای کاملا سازگار، استراتژیک و رقابتی را در قبال کرملین داشتند حال آنکه کاخ سفید رفتاری متضاد نشان میداد.
دولت ترامپ با متحدان اروپایی خود نیز رفتاری متفاوت از دولتهای پیشین در پیش گرفت؛ به این ترتیب که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را بیارزش خواند و همزمان تهدید به خروج از این پیمان کرد.
در خصوص چین، دولت ترامپ از همان روزهای نخست تلاش کرد دولت تهاجمی اقتصادی خود را درندهتر از تمامی دولتهای قبلی پیش ببرد. او با وضع تعرفه بر کالاهای وارداتی از چین جنگ تجاری را با چین کلید زد. ترامپ همزمان اقدامات مشابهی با متحدان اروپایی خود در پیش گرفت و با وضع تعرفه بر کالاهای وارداتی از اروپا، عصری تازه در تجارت آمریکا با اروپا رقم خورد. ترامپ حتی کره جنوبی را که یکی از متحدان دیرینه واشنگتن است تهدید کرد که نیروهای خود را از آن خارج خواهد کرد مگر اینکه سئول برای تأمین هزینههای خود حدود ۴۰۰ درصد بیشتر بپردازد.
حال با فرض اینکه دولت بایدن تمرکزش را بر امنیت ملی برای رقابت با قدرتهای بزرگ حفظ کند، به نظر میرسد رئیس جمهوری منتخب به دنبال رویکرد چندجانبهتری در قبال پکن و مسکو باشد. این امر به ویژه از نظر سیاستهای اقتصادی درست است، جایی که دولت بایدن میتواند به نام پیگیری روند رو به افزایش امواجی که تمامی متحدان و دوستان آمریکا را از واشنگتن دور کرده است، به سرعت اختلافات تجاری دو سوی اقیانوس اطلس را برطرف کند و همبستگی را با اروپا افزایش دهد. بنابراین بایدن میتواند بر گسترش و ایجاد توافق نامههای تجاری و سرمایه گذاری موجود با متحدان متمرکز شود.
لذا تقویت و تحریک مجدد اقتصاد دموکراسیهای لیبرال، هماهنگی الزامات سختگیرانه و نظارت بر سرمایه گذاری چین در غرب و همکاری با متحدان اصلی برای کاهش وابستگی به نفت و گاز روسیه نخستین اقدامات لازم در سال ۲۰۲۱ است که میتواند نگرانیهایی در پکن و مسکو در پی داشته باشد.
از سوی دیگر، با توجه به عمق و وسعت همه گیری و رکود اقتصادی ناشی از آن، نظم بخشیدن به امور اقتصادی باید جبهه نخست تلاش دولت بایدن باشد و یک رویکرد چند جانبه به راحتی موفقیت در این امر را تسهیل میکند.
فراتر از قلمرو اقتصادی، پکن و مسکو از نقطه نظر مسائل دفاعی و امنیتی باید رویکرد چندجانبهتری از دولت بایدن انتظار داشته باشند. در اروپا هم این امر ممکن است شامل انتظاراتی از جمله بازگشت واشنگتن به تعهداتش در قبال ناتو، قطع فوری طرح کوته بینانه خروج نیروهای آمریکایی از آلمان و تلاشهای قویتر برای افشا و مقابله با جنگ ترکیبی روسیه علیه غرب باشد.
در زمینه دفاعی و امنیتی و سیاستهای اقتصادی، شرکای آمریکا از رویکرد چندجانبه دولت آینده واشنگتن سود بیشتری میبرند و روسیه و چین تنها نظاره گر خواهند بود. لذا جای تعجب نیست که پکن و مسکو به دنبال ایجاد اختلاف میان واشنگتن و شرکایش و تضعیف همبستگی آمریکا و اروپا هستند. اما با روی کار آمدن بایدن یک رویکرد چندجانبه سهم یکسانی از بازی به تمامی قدرتهای بزرگ میدهد؛ چیزی که نه روسیه و نه چین نمیخواهند شاهدش باشند.