کتاب «بازار و سیاست در ایران، سیاستِ مکانِ بازارِ تهران» با ترجمهٔ ابراهیم اسکافی توسط «انتشارات شیرازه کتاب ما» منتشر گردید. آرنگ کشاورزیان پژوهشگر مطالعات خاورمیانه سالها قبل زمانی که مشغول پژوهش در زمینهٔ این کتاب بود دو مقاله در فصلنامهٔ گفتگو منتشر کرد («بازار تهران: تداوم یا دگرگونی؟» فصلنامه گفتگو ۴۱ – بهمن ۸۳ و «درجستجوی مفهومی برای بازار»، فصلنامهٔ گفتگو ۴۲ – اسفند ۸۳).
به گزارش آفتابنیوز؛ این مقالات بخشهایی از پایاننامهٔ دکتری وی بود که چند سال بعد از سوی انتشارات کمبریج بهصورت کتاب منتشر گردید. این انتشارات در توصیف این کتاب آورده است: «بازار تهران همواره مرکز اقتصاد ایران و در حقیقت، مرکزِ تجربهٔ شهری ایران بوده است. کتاب جذّاب آرنگ کشاورزیان اقتصاد و سیاستِ مکان بازار تحت حکومت پهلویها را که به دنبال تضعیف آن به منظور نوسازی بودند، با رژیم انقلابی که پس از آن به قدرت رسید و بر این نظر بود که بازار به مثابهٔ نهادی 'اسلامی' باید حفظ شود، مقایسه کرده است. نتایج مربوط به سیاستگذاریهای هرکدام، کاملاً مغایر با مقاصد آنها بود. با وجود رویکرد خصمانهٔ شاه، بازار در آن حکومت رونق گرفت و استقلال سازمانیاش را تا حدّی حفظ کرد که توانست نقشی اساسی در انقلاب اسلامی ایفا کند. برعکس، جمهوری اسلامی سیاستگذاریهایی را به اجرا گذاشت که ناخواسته نحوهٔ عملکرد بازار را دگرگون ساخت و در نتیجه ظرفیتش برای بسیج سیاسی کاهش یافت. کتاب آرنگ کشاورزیان برخوردار از بینشهای خارقالعاده در حوزهٔ سیاست، اقتصاد و جامعهٔ ایران در طول چهار دهه است.»
کتاب بازار و دولت با دو نقل قول از محمدرضا پهلوی و امام خمینی(ره) در خصوص بازار آغاز میگردد. نویسنده نشان میدهد که گرچه شاه با بازار خصومت داشت و امام خمینی(ره) قصد داشت از بازار حمایت کند، بهطرز حیرتانگیزی هر دو به نتایج غیرمنتطرهای رسیدند و در دوران پهلوی دوم بازار چنان قدرتی کسب کرد که توانست در سرنگونی حکومت نقش ایفا کند، در عوض پس از انقلاب ظرفیت سیاسی بازار بهتدریج رو بهافول گذاشت و دیگر قابلیت سازماندهی سیاسی را ندارد. در تمام طول کتاب نویسنده در پی حل این پرسش است که چطور این اتفاق برای بازار رخ داد.
کتاب مشتمل بر هفت فصل است. از نمودارهای رشد شهرنشینی، صنعتی شدن، باسوادی، تحصیلات و توسعهٔ بازرگانی در طول دهههای ۳۰ تا ۸۰ استفاده شده و نقشهٔ سابق اجزای مختلف بازار تهران نیز آمده است. در فصل پنجم بهطور خاص به بررسی بازارهای فالی، چای و بلورجات میپردازد. در فصل ششم برای تبیین رابطهٔ بازار و روحانیت به بررسی نقش آنها در جنبشهای اعتراضات تنباکو و انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، اعتراضات به انقلاب سفید و انقلاب اسلامی میپردازد.
مراد ثقفی در یادداشت دبیر مجموعه در ابتدای این کتاب آورده است: «نتیجهٔ حضور فعّال و تأثیرگذارِ بازار در تمامی وقایع مهمّ سیاسی کشور، از اعتراض به قرارداد رژی تا انقلاب ۱۳۵۷، بر مطالعاتِ ناظر بر این نهاد، به نحو متناقضی به فقدانِ نیاز به مفهومپردازی در مورد آن منجر شدهاست. اگر نگوئیم تمامی مفاهیمی که برای بررسی فاعلیت سیاسی بازار بهکار گرفته شدهاند عاریتی بودهاند، دستِکم آن است که گفته شود اغلب آنها از کاستیای رنج بردهاند که نتیجهٔ سهلوممتنع دانستن جایگاه و کارکرد این نهاد در گسترهٔ سیاسی کشور است. نهادی که گفته میشود فاعلیت سیاسیاش را هم مدیونِ تعامل مستمر با نهاد روحانیت است و هم در تقابل مداوم با دولت.
رایجترین نگاه به بازار در ایران، دیدنِ آن همچون مجموعهایاست که همهٔ عوامل تشکیل دهندهاش –اعم از رسوم اقتصادی، حساسیتهای سیاسی و روابط اجتماعیِ اعضایش- توسط «سنت» تعیین تکلیف میشوند. تعیینکنندگی نقش اقتصادی بازار در موضعگیریهای سیاسیِ وی، گروه دیگری از محققان را بر آن داشته که مفهوم مارکسیستیِ «طبقه» را –با اندکی دخل و تصرف در آن-، مفهومی مناسب برای تحلیل عملکرد سیاسی بازار بدانند. مفهومی که بالطبع مانع از بررسیِ جنبههایی از هویت بازار میشودکه مشتق از عوامل اقتصادی نیستند. این دو نوع نگاه به بازار برای تبیین فاعلیت سیاسیای بهکار گرفته میشوند که گویا عمدتاً در تقابل با موجهای مختلف مدرنیزاسیون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیای بودهاند که از میانهٔ سدهٔ ۱۲۰۰ هجری شمسی ایران را در نوردیدند. یکچنین تحلیلهایی این واقعیت را نادیده میگیرند که اولاً بخشهایی از همین بازار خود در آغاز کار در زمرهٔ عوامل و عناصری بود که از طریق گسترش تجارت بینالمللی در خطّ مقدم وجه اقتصادی همین مدرنیزاسیون قرار داشت و دوم آنکه زمانی هم که در دورهای متأخرتر از وجوه اجتماعی و فرهنگیِ مدرنیزاسیون برکنار ماند، از تلاش اش برای ایجاد ائتلافهای سیاسی با نیروهایی مانند دانشجویان که بر خلاف بازار در مرکز توجه این پروژه قرار داشتند کاسته نشد.
اکنون دو مفهوم جدیدتر، یکی بهعاریت گرفته از مطالعات فرودستان، یعنی مفهوم «اقتصاد غیررسمی» و دیگری حاصل بازبینی در روند تحوّل جوامع مدرن که در آنها دسترسی باز یا محدود به اطلاعات نقشی مرکزی در عوامل برسازندهٔ بنگاههای اقتصادی دارند نیز برای بررسی بازارها وارد کار شدهاند. در مورد اول، تعاملاتِ لاجرم بازار و دولت، همچون اخذ جواز کسب از دولت، پرداخت مالیات به وی و چانهزنی با آن به میانجیِ نهادهای صنفی اهمیت تحلیلیِ خود را از دست میدهند و تنها وجه خودسازمانده بازار که ذیل فعالیت غیررسمیِ آن دستهبندی میشود اهمیت پیدا میکند. در مورد دوم، این کمبود اطلاعات در مورد قیمت کالاها، خریداران و فروشندهها هستند که باعث میشوند الگوهای اقتصادیِ متّکی بر فرضِ رقابت خالص نتوانند توضیحی باشند بر کارکرد بازار. از این منظر، این کارد حاصل ایجاد سازوکارهایی است برای برطرف نمودنِ کاستی اطلاعات. سازوکارهایی که بهنوبهٔ خود در تبیین فاعلیت سیاسیِ بازار در تعاملها و تقابلهایش نقشی تعیینکننده مییابند.
کتابِ حاضر اولاً تلاشی است برای محک زدنِ این دیدگاهها از طریق طرح پرسشی ناظر بر فاعلیت پررنگ سیاسیِ بازار در یکصدسال منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ در مقایسه با نقش منفعل وی پس از آن. دوم تلاشی است برای پاسخ به همین پرسش از طریق مفهومپردازیِ بازار همچون مجموعهای از شبکهها که در کنشهای شخصی اعضایش حک شدهاند و در تعامل با دیگرِ همتایان، نمودی عینی مییابند. منظور از شبکه، مجموعهای منظم از تماسها و پیوندهای اجتماعی میان افراد و گروههای درگیر در انواع و اقسام تعاملات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در بازار است. یکی از مهمترین نتایج این مفهومپردازی اضافه شدنِ عامل «مکانِ بازار» به مجموعهٔ عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است برای درک عملکرد فعال بازار در تمامی ادوار یادشده. به گونهای که نویسنده مطرح میکند، این وجود یک مکان متمرکز است که امکان ایجاد «شبکههای همیارانه» را به بازاریان میدهد، شبکههایی که اساس وفاداری و کنش جمعی بازاریان بودند. با تلاش دولتهایی که پس از انقلاب زمام امور را در دست گرفتند در هدایت و کنترل عوامل اقتصادی از سویی، و از سوی دیگر، پراکندهشدن محلهای تجاری کشور –خواه در گسترهٔ سرزمینی و خواه بهدلیل ایجاد مراکز تجاری بزرگِ ایران در خارج از مرزهای کشور-، مرکزیت این مکان رو به افول نهاد و همراه با آن، «شبکههای اجباری» که توانِ بسیجِ آن شبکههای پیشین را ندارند جایگزین آنها شد و بدین ترتیب فاعلیت سیاسی بازار را بهنحو چشمگیری کاهش داد.
به اعتبار آنچه گفته شد، علاوه بر موشکافیهای بدیع در انواع ارتباطاتی که هویت بازار در ایران را میسازد، کتاب حاضر را میتوان تشریک مساعیِ جدّیای دانست در مبحث ناظر بر فاعلیت سیاسی گروههای اجتماعی و نهادهای سیاستگذاری که همواره هم از جذابترین و هم از مناقشهانگیزترین مباحث معطوف به مطالعهٔ نظریهها و تجارب دورانهای گذار در جامعهشناسی سیاسی بودهاست؛ خواه بهصورتی تدریجی و در شکلی اصلاحی، خواه با شتاب و در شکلی انقلابی.»
این کتاب در ۳۹۲ صفحه با قیمت ۶۰۰۰۰ تومان از سوی انتشارات شیرازه کتاب ما منتشر گردیده است. در مجموعهٔ «جامعه و سیاست» این انتشارات پیشتر کتابهای «انقلاب اجتماعی: سیاست و دولت رفاه در ایران» اثر کویس هریس و «هم شرقی، هم غربی: تاریخ روشنفکریِ مدرنیتهٔ ایرانی» اثر افشین متین نیز ترجمه شده است. ابراهیم اسکافی مترجم این کتاب پیشتر کتابهای شهروندی چندفرهنگی اثر ویل کیملیکا و چندسالاری اثر رابرت دال را برای این انتشارات ترجمه کرده است.