دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در سمت رئیس امنیت ملی، یک هدیه بزرگ نهایی به روسیه ولادیمیر پوتین – و یک سیلی خشمگینانه به همپیمانان ما در ناتو داد؛ خروج آمریکا از معاهده آسمانهای باز که در اصل توسط دولتهای جمهوریخواه مورد مذاکره قرار گرفته بود.
به گزارش میامی هرالد، این معاهده که در بردارنده نظارت با پرواز هواپیماهای غیرمسلح بر روسیه، آمریکا و غرب اروپا بود با توجه به ماجراجویی های نظامی تهاجمی پوتین در سالهای اخیر، دارای سود خیلی زیادتری برای آمریکا و همپیمانان اروپایی آن نسبت به اهمیت آن برای روسیه است. روسیه هم که نمیخواست فرصت را از دست بدهد، فورا اعلام کرد که در نتیجه این اقدام آمریکا این معاهده را دیگر با دولت جو بایدن مورد مذاکره مجدد قرار نخواهد داد.
ترامپ همچنین در جهت حذف و یا کاهش چشمگیر دفاتر وابستههای نظامی در تعدادی از سفارتخانههای مهم آمریکا در سراسر جهان از جمله در عراق، عربستان، پاکستان، ترکیه و چند کشور آفریقایی اقدام کرده است. اینها کشورهایی هستند که در آنها نیروهای نظامی مبارزه با تروریسم آمریکا استقرار دارند. هر چند که منطق دولت آمریکا برای این اقدام صرفه جویی در هزینه است اما این به امنیت ملی ما آسیب وارد می کند. چه این اقدام انگیزهاش دلایل بودجهای و یا ثبت سابقه بازگرداندن تعدادی سرباز به خانه باشد. افراد آگاه به این مسائل تردید چندانی در خصوص اینکه هزینههای امنیت ملی بلندمدت خیلی بیشتر بر مزایای سیاسی کوتاه مدت یا مزایای بالقوه بودجهای برتری دارند، ندارند.
در جبهه داخلی نیز فرمان اجرایی اخیر ۱۳۹۵۷ ریاست جمهوری هم به همان اندازه قابل توجه است. این فرمان که با میزانی از محرمانگی مایه حسادت پوتین یا کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی آماده شده بود، اواخر شب و در روز قبل از آخرین مناظره ریاست جمهوری منتشر شد.
این فرمان در صورت اجرایی شدن رقیبی برای چشمگیرترین تلاشهای روسای جمهور اسبق آمریکا همچون وارن هاردینگ و ریچارد نیکسون در تضعیف تمامیت بخش دولتی کشور خواهد بود. این شامل برنامه ترامپ برای تشکیل به اصطلاح "برنامه اف" برای استخدام نیرو است.
اگر دادگاهها یا کنگره (جایی که دموکراتها و نه جمهوریخواهان قوانین ممنوعیت اجرای آن را معرفی کردهاند) آن را بلوکه نکنند این فرمان از ۱۹ ژانویه دقیقا یک روز قبل از آغاز ریاست جمهوری جدید اجرایی خواهد شد.
اگر این فرمان با شدت و یا از روی انتقام، اعمال و اجرا شود، عملا می تواند منجر به فلج ساختن دولت جدید برای ماهها شود. این در حالی است که دفتر مدیریت پرسنل فدرال نیز آژانسهای دولتی را تشویق به آماده کردن فهرستهای کارمندانی که باید منتقل شوند کرده است. این فرمان به سادگی به رئیس جمهور اجازه میدهد بدون پروسه مقتضی و کاملا با اراده خود دست به اخراج یا استخدام مرتبط با همه کارمندان فدرالی که در جایگاههای تعیین سیاست، ساخت سیاست و حمایت از سیاست هستند، بزند.
برای درک تبعات فاجعه بار بالقوه این موضوع،مهم است درک کنیم که نیروی کار فدرال در ۶۰ سال گذشته چه تغییراتی پیدا کرده است.
به رغم مطرح شدن هزاران سخنرانی سیاسی مغایر، واقعیت این است که از زمانی که جان کندی در ۱۹۶۰ رئیس جمهور شد بودجه فدرال با سرعت رشد پیدا کرده است در حالی که نیروی کار غیرنظامی فدرال رشد نیافته است.
این نیروی کار تقریبا به همان میزان دو میلیون کارمند غیرنظامی زمان ۱۹۶۰ باقی مانده است که اکثریتشان در خارج از حوزه واشنگتن قرار دارند. چیزی که به میزان چشمگیری تغییر کرده ترکیب این نیروی کار است.
این نیروی کار دیگر در بردارنده واحدهای دفتریارها، منشی ها و پرسنل اداری رده پایین نیست. امروز در میزانی که این فعالیتها همچنان موجود باشند، عمدتا با قرارداد به شرکتهای خصوصی واگذار شدهاند.
شاید به میزان نصف و یا بیشتر این نیروی کار فدرال فعلی، را میتوان کسانی در نظر گرفت که در چارچوب "برنامه اف" قرار می گیرند.
به وضوح این فرمان اجرایی ناشی از تمایل ترامپ برای داشتن اختیار خلاصی یافتن آسان از کسانی است که منتقد به خود در نظر میگیرد همچون دکتر آنتونی فائوچی یا دیگر دانشمندان و کسانی که در جواب فرمان "بپر" از جانب ترامپ نمی گویند "چقدر بالا بپرم"!
با این حال بی تردید این فرمان از روی عمد با در نظر گرفتن عمومیت داشتن و ملاحظه اجرایی ضمنی نسبت به این که نیمی از کارمندان غیرنظامی دولت فدرال از سوی سرپرستهایشان میتوانند مشمول برنامه اف تعیین شوند، تدوین شده است.
بنابراین این فرمان اجرایی، رئیس جمهور بعدی یا رئیس جمهور انتقامجوی در حال کناره گیری را قادر به اخراج، جانشینی و یا عدم جانشینی از روی اراده خود در قبال بخش چشمگیری از نیروی کار فدرال میکند. اگر این فرآیند صورت بگیرد، پروسه پر کردن بسیاری ازمناصب جدیدا خالی شده به هفتهها زمان و تلاش نیاز خواهد داشت. این به آسانی می تواند دولت جدید را فلج سازد.