آندرس اوپنهایمر، از خبرنگاران بخش اسپانیایی سیانان، در تحلیلی برای میامی هرالد نوشته است: «ممکن است شما فکر کنید دیدن پدیده ترامپ از عینک آمریکای لاتین ارتجاع است. اما این دقیقاً شیوهای است که باید به پدیده ترامپ نگاه شود.
ترامپ، مانند بسیاری از افرادی که در آمریکای لاتین دیدهایم، یک پوپولیست اقتدارگرا است که به شیوه دموکراتیک انتخاب شده است. وی بیشتر از آنکه به رئیس جمهوران جمهویخواه یا دموکرات ایالات متحده در تاریخ معاصر شباهت داشته باشد، بیشتر با "هوگو چاوز" ونزوئلا یا "خوان پرون" آرژانتین وجه مشترک دارد.
مانند رهبران منتخب آمریکای لاتین، ترامپ خودشیفتهای است که دائماً در حال ایجاد درگیری برای انرژی بخشیدن به پایگاه خود و مقصر دانستن دیگران- در مورد او مهاجران مکزیکی، رسانههای جریان اصلی، غولهای فناوری، دولت پنهان و ...- برای مشکلات کشورش است. او مانند همتایان آمریکای لاتین خود، خود را بالاتر از قانون میداند.
ترامپ حتی تلاش کرده آخرین ترفند در دفترچه راهنمای پوپولیستهای آمریکای لاتین را هم عملیاتی کند که همان "خودکودتایی" است. در تاریخ معاصر، هیچ رئیس جمهور دیگری در آمریکا از به رسمیت شناختن نتیجه انتخاباتی که مورد تأیید کالج انتخاباتی واقع شده و دیوان عالی آن را به رسمیت شناخته، خودداری نکرده است.
اما آنچه از تجربه آمریکای لاتین در مورد رهبران پوپولیستی که هنگام برکناری میخواهند به قدرت برگردند آموختهایم، این است که در بیشتر موارد، آنها موفق به انتخاب نایبی میشوند که امیدوار به کنترل او بودهاند.
اگر نگاهی به پروندههای اخیر"کریستینا فرناندز کرچنر"، رئیس جمهور سابق آرژانتین، "اوو مورالس"، رئیس جمهور سابق بولیوی و "رافائل کورئا"، رئیس جمهور سابق اکوادور بیاندازیم، همگی آنها با پایگاه هواداران شدیداً متعهد، قدرت را ترک کردند.
اما همانند ترامپ آنها نیز به ندرت حمایت بیش از 40 درصد آرا را داشتند که برای پیروزی کافی نبود. و همانند ترامپ که به طور میانگین نرخ 56 درصدی عدم تایید عملکرد را داشت، تعداد کثیری از مردم دیدگاه منفی نسبت به آنها داشتند.
و زمانی هم که از کار برکنار شدند، با افشاگریهای تازهای از فساد و انبوهی از پروندههای قضایی مواجه شدند که یا جلوی کاندیدا شدن مجدد آنها را گرفت یا نرخ منفی عدم تایید آنها را بالا برد.
بنابراین آنها بایستی فرد دیگری را به جای خود برای کاندیدا شدن در سمت ریاست جمهوری انتخاب میکردند. برخی از آنها توانستند متحدان مطیعی را برگزینند، اما بقیه به زودی شاهد آن بودند که جانشینان انتخابی خودشان، به مخالفت با آنها برخاستند.
بسیاری از صاحبنظران سیاسی آمریکا فکر میکنند که ترامپ کاندیدای جمهوریخواه در سال ۲۰۲۴ خواهد بود زیرا او طی چهار سال آینده نیز همچنان به خبرسازی و بودن در مرکز صحنه ادامه میدهد.
علاوه بر این، وی مقدار زیادی پول خواهد داشت: وی بیش از ۲۰۷ میلیون دلار مبلغ اهدایی از انتخابات ۳ نوامبر تاکنون گردآوری کرده است. پیروان دهانبینی که ادعاهای دروغین او مبنی بر آنکه قربانی تقلب انتخاباتی بوده را باور دارند، به ترامپ کمکهای مالی اعطا کردهاند که معتقدند صرف هزینههای حقوقی برای تغییر نتیجه انتخابات خواهد شد. ادعاهای بیپایه تقلب که ترامپ مطرح میکند، کسب و کار خوبی است.
اما ترامپ برای بازگشتن به قدرت با موانع سهمگینی روبهرو خواهد شد.
نخست اینکه او در سال ۲۰۲۴، ۷۸ سال سن خواهد داشت. اگرچه آمریکاییها در سال ۲۰۲۰ جو بایدن ۷۸ ساله را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند، این انتخاب به شدت غیرمعمول بود. بسیاری از آمریکاییهایی که به بایدن رأی دادند، این کار را کردند زیرا میخواستند از شر ترامپ راحت شوند، نه به این خاطر که مسحور کاریزمای بایدن شده باشند.
دوم اینکه، ترامپ ممکن است تصمیم بگیرد کاندیدا نشود، چرا که ممکن است از شکست خوردن و ثبت شدن نامش در تاریخ به عنوان کسی که دو مرتبه شکست خورده، بترسد.
سوم اینکه، او حتی اگر شبکه تلویزیونی "ترامپ" را هم ایجاد کند، تریبونی که در کاخ سفید داشت، را ندارد. فاکس نیوز به عنوان بزرگترین بلندگوی رسانهای ترامپ، او را به خاطر طرح ادعاهای احمقانه برنده شدن در انتخابات، طرد کرده است.
چهارم و مهمتر از همه اینکه، ترامپ علاوه بر پروندههای قضایی و همزمان با ابراز مخالفت دستیاران سابق خود، با افشاگریهای آسیبزننده بیشماری هم از سمت آنها مواجه است. مدیریت فاجعهبار او بر همهگیری کووید ۱۹، که رکورد جهانی مرگ بیش از ۳۰۰ هزار آمریکایی را به جا گذاشته، دوباره او را به دام خواهد انداخت.
مسلم است که ترامپ احتمالاً به امید دریافت کمکهای مالی بیشتر، اعلام میکند که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ شرکت میکند، اما شک دارم که هرگز به کاخ سفید برگردد.»