سیدمصطفی هاشمیطبا در یادداشتی نوشت: سردار محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران، در مراسم روز دانشجو در جمع دانشجویان دانشگاه امام حسین (ع) سخنانی به این مضمون بیانکرد که «زمانی که فرمانده سپاه بودم، در کره شمالی توافقاتی شد که اگر این توافقات محقق میشد و محدودیتها اعمال نمیشد، امروز در زمینه هستهای از موشکی جلوتر بودیم».
اگر نگارنده بهعنوان فردی نادان و البته مردم عادی معنی این حرف را نفهمند، حرفی نیست و ممکن است نه قاطبه مردم این حرف را شنیده باشند و نه در آن دقت کنند؛ اما دشمن از کمترین اشارات دقیقترین استنباطها را میکند و این بیان از سوی یکی از عالیمقامترین و مطلعترین افراد سپاه پاسداران حربهای به دست دشمن برای تبلیغات و اقدامات علیه جمهوری اسلامی میدهد. مگر آنکه بگوییم این حرف از زمره حرفهای تبلیغاتی برای بزرگنمایی شخصی بیان شده است.
حسب فتوای مقام معظم رهبری که در همه مذاکرات با کشورهای خارجی بر آن پافشاری شده است، تولید سلاح کشتار جمعی ازجمله بمب اتمی حرام است و البته این پاسخی قاطع به اتهام دشمن است که ایران را متهم به استفاده از انرژی هستهای برای ساخت بمب اتم میکنند؛ زیرا آنچه از لحاظ دینی حرام است، امکان دستیازیدن به آن مردود است.
وقتی میگوییم امروز میتوانستیم در زمینه هستهای از موشکی جلوتر باشیم، آیا دشمنان آن را سندی بر تاکتیکیبودن فتوای ذکرشده قلمداد نمیکنند و با تمسک به آن دشمنیشان را آشکارتر و موجهتر نمیکنند؟ سعدی میفرماید: سخن در دهان ای خردمند چیست/ کلید درِ گنج صاحبهنر.
از این نوع سخنان کم شنیده نمیشود. یکی داد سخن میدهد که «بزن تا نخوری» و البته این ممکن است؛ اما این هم هست که «اگر بزنی صدتا میخوری» و سخنران میاندیشد فقط ما سلاح داریم و دیگران خواب هستند و فقط آنها فرودگاه و پتروشیمی و نیروگاه و پالایشگاه و پل دارند و ما فقط بیابان صاف هستیم که هیچ گزندی به آن نمیرسد.
یکی میگوید حیفا را بزنیم و آنگاه مردم کشورهای عربی قیام میکنند و اوضاع دگرگون میشود. باید گفت در این تردید نیست که رژیم اسرائیل حسب آنچه به آن معتقدیم که «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» از بین میرود و حسب آنچه در تاریخ آمده است، تمدنها پس از مدتی دگرگون یا نابود میشوند؛ اما اینکه مردم ایران مأموریت این کار را داشته باشند و توفیق نیز به همراه باشد، هرگز مطرح نیست. درعینحال معلوم نیست چرا حیفا را باید بزنیم و تلآویو سالم باشد! کسی نیست به گوینده بگوید چرا آنقدر سستی کردید که اسرائیل در کردستان عراق آنهمه نفوذ کند، در جمهوری آذربایجان تأثیرگذار باشد و در امارات و بحرین یعنی خلیج فارس حضور فعال داشته باشد. به جای آنکه ایران در مدیترانه حاضر شود، اسرائیل در خلیج فارس حضور دارد و سفر ایرانیان به امارات ممنوع میشود.
دیگری که مسئول مذاکرات هستهای بوده و حتی عملکرد او مورد انتقاد همفکران اصولگرایش قرار گرفته، میگوید ما در سال 93 به پشت خیمه دشمن رسیده بودیم. واقعا از این حرف توخالیتر و مبهمتر حرف دیگری میتوان زد؟
این خیمه کدام خیمه است؟ اگر اسرائیل است که هنوز هم پشت خیمه هستیم. اگر آمریکا و غرب است که جمهوری اسلامی دسترسی به آنها نداشته و اگر خدای ناکرده استعاره از سلاح اتمی است و ما در برجام آن را از دست دادهایم که نسبتی کذب به فتوای رهبر فرزانه انقلاب است؛ یعنی آنکه در سال 92 دسترسی به سلاح داشتیم و برجام کار را خراب کرد.
فراموش کردهاند که اولا نداشتیم، ثانیا قطعنامههای مختلف شورای امنیت سازمان ملل (که در آن روسیه و چین شریک بودند) حتی تجاوز نظامی به ایران را توجیه میکرد. در حقیقت دشمن به پشت خیمه ما رسیده بود؛ نه آنکه ما به خیمه دشمن رسیده باشیم. آیا چنین حرفهای ناصوابی میتواند ما را به ریاستجمهوری برساند. این سخنان مربوط به کسانی است که داعیه ریاستجمهوری دارند. آیا واقعا فکر کردهاند که مسئولیت زندگی 85 میلیون ایرانی بر دوش آنان است و برخی از مردم سراسر کشور هنوز از ابتداییترین امکانات زندگی محروم ماندهاند. نقل است که امام خمینی (ره) درباره انتصاب فردی گفته بودند تا حالا یک مغازه را نتوانسته اداره کند (نقل به مضمون). حال برخی دوستان به سوابق کار خود نگاه کنند که کدام آجر را روی آجر دیگر گذاشتهاند و صرفا با تمسک به اینگونه سخنان ناسنجیده مدیریت کشور را میخواهند برعهده بگیرند.
برخی از دوستان هم چنین وانمود میکنند که اگر غرب دشمن است، فعلا که روسیه و چین در کنار جمهوری اسلامی هستند. این دیگر جهل مرکب است که روسیه و چین را دوست فرض کنند و به آنها متکی باشند. اینان علاوه بر آنکه با غرب علیه ایران در شورای امنیت همدست و همداستان بودند، پشتیبان بلافصل اسرائیل هستند. اگر فیلم ملاقات پوتین با نتانیاهو را ببینید که نتانیاهو حتی حاضر نشد در ملاقات با پوتین از صندلی برخیزد و پوتین این اهانت را تحمل کرد و اجاره یک بندر در اسرائیل به چین را درک کنند، آن وقت میفهمند که چه کسی دوست است.
شاید مشکل برخی دوستان توهم باشد یا آنکه نکاتی را بگویند که بوی توهم از آن بلند میشود. فرق هم نمیکند از توهم هاله نور و سکوت محض سالن (که در آن فقط تنی چند نشسته بودند) از سوی آقای احمدینژاد و توهم ازبینبردن همه تحریمها در تبلیغات ریاستجمهوری 96 از سوی آقای روحانی.
همچنین سخنانی را که در بالا نقد کردم و تنی چند از خاصان گفتهاند از جنس توهم است. نه کسی میتواند ثابت کند و نه مدرکی درباره آن موجود است. فقط سخنانی است سرگرمکننده که دشمن از آن استفاده میکند و لاغیر.