نگاهی به تجارب انتخاباتی اعم از ریاستجمهوری، مجلس و ... و مهمتر از آن، فلسفه آمدن پای صندوقهای رای در مردمسالاری دینی، مردم را به عنوان مهمترین سرمایه اجتماعی به رسمیت میشناسد که با حضور در هر انتخابات مهر تاییدی بر مشروعیت این نظام زدهاند.
احزاب و گروههای سیاسی هم به خوبی بر این مهم واقفند و همواره به دنبال این بودهاند تا مردم را همراه و پشتیبان خود بدانند اما این همراهی همیشه به یک شکل نبوده و با توجه به عملکرد احزاب و افرادی که نامزد میشوند، متفاوت بوده و در مراحل و دورههای مختلف نوسان داشته است. در این میان، عدهای فارغ از دغدغههای مردم و مطالباتشان تنها تلاششان این است به رقابت انتخاباتی ورود پیدا کنند؛ یعنی عده ای فارغ از هر چیز تنها هدفشان ورود به انتخابات است؛ ورودی شتابزده و تنها برای دست و پا کردن نام و نان.
این وضعیت، در دل خود چالشهایی دارد و پیامدهایی که جامعه سیاسی و مردم را با هزینههای سنگینی مواجه میسازد. در ادامه به برخی از این آسیبها اشاره میشود؛
نادیده گرفتن مشکلات اقتصادی جامعه و دلسردی مردم
این که جامعه در شرایط بد اقتصادی به سر می برد بر هیچ کس پوشیده نیست و همه به خوبی آگاهند که تا چه اندازه مردم با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و در گرفتاری به سر می برند اما در چنین شرایطی عدهای که به نظر میآید هیچ کدام از این دغدغه ها ندارند، تنها هدفشان ورود به انتخابات ۱۴۰۰ است؛ بی آنکه واقعا توجه داشته باشند اقتصاد به عنوان یک مساله اساسی بر روند حضور و مشارکت مردم در انتخابات تاثیرگذار است.
وقتی مردم مشاهده کنند که از یک طرف در شرایط سخت اقتصادی قرار دارند و از طرفی دیگر عده ای فقط به دنبال داغ کردن تنور رقابت بدون توجه به نیازهای مردمند طبیعتا دلسرد میشوند. بسیاری میگویند آنهایی که دغدغه انتخابات دارند باید در وهله نخست به وضعیت اقتصادی مردم بپردازند چرا که مسائل اقتصادی و معیشتی مردم مهمترین متغیر تاثیرگذار بر این انتخابات است که حتی برای امنیت ملی کشور می تواند خطرآفرین باشد.
از سوی دیگر و هر چند «اقتصاد» و «معیشت» همچنان اصلیترین محور در انتخابات سال آینده خواهد بود اما نباید فراموش کنند که سیاه نمایی همراه با نادیده گرفتن دستاوردها و ضربه زدن به روحیه و اعتماد مردم، دامن همه را در کشور خواهد گرفت.
آفت نان خوردن از غمِ نان
نباید از نظر دور داشت، افرادی که سودای نام و نان دارند ممکن است از اوضاع اقتصادی بهرهجویی کنند و به خاطر سختیهای اقتصادی مردم، برخی حرفهایی را بزنند که خیلی با واقعیت منطبق نباشد یا شاید راهکارهایی ارائه کنند که راهکارهای مطلوبی برای اقتصاد کشور نباشد. با این حرفها ممکن است فردی موفق به جلب نظر مردم شود و این خطری است که وجود دارد. به همین دلیل هم نامزدها ممکن است شعارهایی مطرح کنند که حول پرداخت مبالغی پول به مردم باشد. اینها انحرافاتی است که آرام آرام خودش را نشان میدهد.
هر چند «غم نان» از مهمترین شعارهایی است که این روزها به کار میآید اما نباید فراموش کرد که این وضعیت و مشکلات معیشتی که مردم با آن دست به گریبانند نباید برای عده ای «نان» شود؛ یعنی عده ای بخواهند آن را مصادره به مطلوب کنند و در حالی که خودشان مقصر بخشی از این وضعیت موجودند.
از نگاه برخی ناظران، بیانصافی تمام است که عده ای بخواهند با پیشزمینههای سیاسی و با اهدافی خاص وضعیت اقتصادی را که عوامل متعدد در آن دخیلند تک عاملی ببیند و برای پیشبرد مقاصد سیاسی به هر کاری دست بزنند.
از دست رفتن سرمایههای اجتماعی
همچنان که اشاره شد، عده ای سودای انتخاباتی خود برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را روی مشکلات معیشتی مردم بنا کردهاند؛ این وضعیت در دل خود آسیبهای گوناگونی دارد. برخی میگویند درست کردن وضعیت کار یک سال و دو سال و ... نیست و راه درازی برای بهسامان شدن کار باید پیمود. هر چند این رویکرد بخشی از واقعیات و مشکلات ساختاری را مینمایاند اما میتواند باعث ناامیدی و دلسردی مردم شود.
از سوی دیگر سر دادن شعارهای پوپولیستی و دادن وعدههای غیر قابل تحقق هر چند ممکن است مناصب انتخابی را برای برخی سیاسیون به بار آورد اما نتیجه محتوم آن از میان رفتن سرمایه های اجتماعی خواهد بود.
عادی شدن وعدهها و گفتههای توخالی
یکی دیگر از خطراتی که می تواند در نتیجه ورود شتابزده عده ای از افراد به صحنه انتخابات به بار آید، وعدهها و گفتههای توخالی است؛ صحبت هایی که تنها برای جلب نظر مردم زده می شود و در همان حد حرف هم باقی می ماند. عده ای خوب می دانند که رای آوری نسبت مستقیمی با وعده ها و گفته هایی دارد که قبل از انتخابات بازگو می شود پس در شرایط کنونی خیلی سریع و شتابزده خود را به عنوان نامزد معرفی می کنند و با توجه به اینکه رسانه هم در دسترس است شروع به دادن وعده های آنچنانی به مردم می کنند که این امر در نوع خود می تواند خطرناک باشد.
پس در چنین زمانه ای که مردم تا حدودی دلسرد شده اند، باید افراد و رسانه های آنها فارغ از هرگونه نفع و منفعت شخصی و گروهی، نخست به کل نظام توجه داشته باشند؛ یعنی نه اینکه خود را بدنه جدا کنند بلکه مسئولیت بپذیرند و واقع بین باشند و به مردم اعلام کنند که مسئول بخشی از وضعیت هم آنها هستند نه اینکه خود را تافته ای جدا بافته بدانند و خیلی سریع و شتابزده خود را به عنوان نامزدی معرفی کنند که می توانند ناجی شوند.