در بسیاری از سریالهای تلویزیونی که داستانش در مناطق مختلف ایران رخ میدهد، فارسی صحبت کردن شخصیتها با لهجه، همیشه باعث بحث و جدل و گاه اعتراض شده است. از آنجا که فارسی زبان رسمی کشور و پل ارتباطی مردم ساکن در نقاط مختلف این سرزمین پهناور است، گریزی از به کار بردن آن در یک سریالی که قرار است پخش سراسری داشته باشد، نیست، ولی اینکه چه لهجهای به خود بگیرد، مسئلهای مهم و گاه حساسیتبرانگیز است.
یکی از اولین و مهمترین سریالهای تلویزیونی که شخصیتهای آن، فارسی را با لهجه محلی سخن میگفتند و مورد استقبال هم قرار گرفت، «روزی روزگاری» با کارگردانی امرالله احمدجو و بازی خسرو شکیبایی بود که در سالهای ۷۰ و ۷۱ روی آنتن شبکه یک رفت. در ادامه، بهرهگیری از این روش گسترش یافت و بارها به کار رفت تا به نمونه تازهای چون سریال«پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم رسید که اگرچه مورد استقبال بسیاری از مردم قرار گرفت، ولی صداهای منتقدی نیز از استان مازندران پیدا کرد.
برای بررسی سود و زیانِ فارسی صحبت کردن با لهجههای مختلف در سریالهای ایرانی، سراغ سه کارشناس رفته و نظر آنها را جویا شدهایم؛ هوشنگ جاوید، پژوهشگر فرهنگ عامه و موسیقی نواحی، اکبر نصراللهی، استاد رسانه و جامعهشناس و علیرضا سبطاحمدی، تهیه کننده سینما و تلویزیون، نظر خود را درباره بهکارگیری لهجههای مختلف با مخاطبان درمیان گذاشتهاند.
ظرفیتمان را بالا ببریم و کارکرد رسانه را بدانیم
هوشنگ جاوید، پژوهشگر فرهنگ عامه با اشاره به اینکه به کارگیری لهجههای مختلف فارسی در فیلمها و سریالها، گاه با سوءتفاهم روبهرو میشود، عدم شناخت کارکرد رسانه و آشنایی اندک با فرهنگ عامه مناطق مختلف کشور را یکی از دلایل آن میداند.
او برای نمونه، به حساسیت مخاطبان نسبت به لهجه استفاده شده در «پایتخت» اشاره میکند و میگوید: «در همان قسمتهای اول «پایتخت»، اعتراضها نسبت به لهجه سریال مطرح شد که دقیق نبود. اگر از همان ابتدا به موسیقی کار نگاه کنیم، موسیقی علیآبادکتول را میشنویم که مربوط به شرق مازندران قدیم و موسیقی استان گلستان فعلی است و گویشها هم به منطقه بندر گز مربوط میشود که باز هم جز استان گلستان به حساب میآید و به مازندران ارتباطی ندارد.»
جاوید درباره عدم شناخت مردم نسبت به کارکرد رسانه هم توضیح میدهد: «زمانی که مردم نسبت به این موضوع اعتراض میکنند، باید بدانند که سریال «پایتخت» برای یک استان خاص ساخته نشده و برای همه مردم است. لهجه بهکار رفته در این سریال با آنکه حرف و نقد منفی بسیاری شنید، در نهایت، از فصل سوم به بعد مورد پذیرش همگانی قرار گرفت.»
در همان قسمتهای اول سریال «پایتخت» اعتراضها نسبت به لهجه استفاده شده در این سریال مطرح شد اگر از همان ابتدا به موسیقی کار نگاه کنیم، موسیقی علیآبادکتول را میشنویم که موسیقی شرق مازندران قدیم و موسیقی استان گلستان فعلی است و به مازندران ارتباطی ندارد
اکبر نصراللهی، مدرس رسانه در دانشگاه، از زاویه دیگر به موضوع مینگرد و با تاکید بر اینکه مردم باید ظرفیت تحمل خود را بالا ببرند، میگوید: «به نظر من، اعتراضهایی که به این شکل به سریالها مطرح میشود، از این جنس نیست که توهینی به لهجهها و قومیتها شده باشد، بلکه بیشتر به این موضوع مربوط میشود که معترضان یا در زمین افراد سیاسی بازی میکنند و یا درک درستی از ذات یا ماهیت کار رسانه ندارند و یا تعصبات نا بهجا دارند. من فکر میکنم اگر همه قصد دارند که سرگرم شوند و موضوعی را یاد بگیرند، باید آستانه تحملشان را بالا ببرند، ما باید اجازه دهیم سریالها و برنامهها ساخته و نمایش داده شوند و در ابتدای مسیر آنها را قضاوت نکنیم، قطعا هدف هیچ برنامهسازی توهین به مردم یک منطقه از کشور نیست.»
علیرضا سبط احمدی، تهیهکننده باسابقه سینما و تلویزیون نیز که اخیرا سریال «ایلدا» را روی آنتن تلویزیون داشت، در این باره با دو کارشناس دیگر همفکر است و تاکید میکند: «ما باید ظرفیتمان را بالا ببریم و بپذیریم که کسی قصد آسیب زدن به فرهنگ اقوام مختلف کشور را ندارد. علاوه بر این موارد باید شناختمان نسبت به کارکرد رسانه را بالا ببریم و بدانیم که جایی مثل تلویزیون، هدفش ایجاد تفرقه نیست.»
با تعصبات بیجا، دیگر رسانهها رشد میکنند
درست در همان زمانی که برخی از فرهنگ و لهجه به نمایش درآمده در سریالهای تلویزیونی انتقاد میکنند، فضای مجازی، آکنده از توهین و تخریب نسبت به فرهنگ مناطق مختلف کشور شده است. اگر رسانههای رسمی چون تلویزیون دولتی نتوانند در فضایی به دور از پایتخت کشور دست به تولید سریال بزنند، این عرصه کاملا به دست رسانههای غیر رسمی خواهد افتاد که عاقبتی شوم دارد.
نصراللهی در همینباره میگوید: «یک جاهایی تعصبات بیجا و غیر منطقی که از خود نشان میدهیم، باعث میشود عرصه را برای رقیبان خود باز کنیم تا بتوانند در شبکههای دیگر، فیلم و سریالی را با هر محتوایی نشان دهند و مخاطب را هم به خود جذب کنند و این موضوع به مراتب خطرش برای جامعه و فرهنگ ما بسیار بیشتر است.»
سریال «نون. خ» با لهجه کردی است و موفق هم ظاهر شده، به این دلیل که منطقه ایلام، مهاباد و کردهای ارومیه این لهجه بینابینی را همین گونه صحبت میکنند و رسانه موظف است میانه را در نظر بگیرد
سبط احمدی نیز در این راستا نظر میدهد: «ما در دنیایی هستیم که رسانههای زیادی از قبیل اینترنت، ماهواره و بسیاری از موارد دیگر در اطراف ما وجود دارند، نباید با برخی تنگ نظریها، عرصه را برای آنها باز بگذاریم و برای همین معتقدم بهتر است کمی عمق دید و نگاهمان را گسترش دهیم.»
همه باید از دیدن سریال لذت ببرند
اما جدای از بالا بردن ظرفیت و آشنایی با کارکرد رسانهها که از جانب مردم انجام میشود، تولیدکنندگان نیز وظایفی را برعهده دارند، آن هم این است که اگر قصد دارند از لهجهای استفاده کنند، در به کار بردن آن نهایت دقت را انجام دهند.
جاوید که به لهجههای محلی کشور تسلط دارد، در اینباره میگوید: «رسانهای ملی چون تلویزیون، در کشوری که زبان فارسی به عنوان زبان پایه است، هیچگاه نمیتواند هنگام ساخت یک سریال برای همه مردم، صرفا از گویش یا زبان محلی استفاده کند، بلکه باید یک چیزی را انتخاب کند که لهجه بینابینی و همه فهم داشته باشد و مردم بدانند که این لهجه مربوط به کدام منطقه خاص است.»
او ادامه میدهد: «برای نمونه، سریال «نون. خ» که با فارسیِ نزدیک به زبان کردی ساخته و موفق هم ظاهر شده است، لهجه بینابینی منطقه ایلام، کرمانشاه، مهاباد و کردهای ارومیه را انتخاب کرده است. رسانه سراسری، موظف است میانه را در نظر بگیرد نه یک لهجه خاص و مختص به یک منطقه را که باعث ناراحتی شود.»
این پژوهشگر تاکید میکند: «برای پرهیز از سوءتفاهم، هرگاه رسانه بخواهد از یک لهجه و یا گویش محلی استفاده کند، نیاز به کارشناس این عرصه دارد که متاسفانه بسیاری از تهیهکنندگان، برای این موضوعات هزینه نمیکنند. این چیزی است که حتما باید جدی گرفت.»
ما یک زبان مشترک در رسانه داریم و آن زبان فارسی است و اگر سریال با فرهنگ یکی از شهرهای کشور ساخته شود، حتما، تکه کلامهایی را در آن استفاده میکنیم تا فرهنگ آن شهر را نشان دهیم، اما کماکان معتقدم که زیر نویسدار شدن سریال مخصوصا در شبکه سراسری بیعدالتی است، چون همه مردم حق دارند که سریال را درک کنند
سبطاحمدی به تجربه تهیهکنندگیاش در سریال «ایلدا» اشاره میکند و میگوید: «بارها گفتهام که ما سریالها را برای شبکه سراسری میسازیم، باید زبان، فارسی باشد تا همه بتوانند از آن لذت ببرند. به طور مثال لحن و تکه کلامهایی که در سریال «ایلدا» استفاده کردیم، به نوعی در تمام مناطق غرب کشور متداول و مشترک بود. اگر من میخواستم در سریالم از گویش و زبان لری، کردی یا هرچیز دیگری استفاده کنم، باید از زیرنویس استفاده میکردم اما معتقدم کسی که از سیستان و بلوچستان، مازندران، کرمان و جاهای دیگر کشور سریال را میبیند، حق دارد که از آن لذت ببرد. ما یک زبان مشترک در رسانه داریم و آن زبان فارسی است و اگر سریال با فرهنگ یکی از شهرهای کشور ساخته شود، حتما، تکه کلامهایی را در آن استفاده میکنیم تا فرهنگ آن شهر را نشان دهیم، اما کماکان معتقدم که زیر نویسدار شدن سریال مخصوصا در شبکه سراسری بیعدالتی است، چون همه مردم حق دارند که سریال را درک کنند.»
نشان دادن فرهنگ مناطق مختلف
گاهی گفته میشود که در سریالسازی، در کنار سرگرمی باید یک هدفی وجود داشته باشد، مثل ایجاد اتحاد بین مردم و یا نشان دادن فرهنگ مناطق مختلف کشور و برای انجام این کار باید یک سریال قوی ساخته شود تا مخاطب را به خود جذب کند و برای آشنایی با فرهنگ دیگر شهرها، حتما لازم نیست که از لهجه استفاده شود.
جاوید معتقد است برای ایجاد اتحاد بهتر است فرهنگ یک منطقه را نشان دهیم تا اینکه با لهجه آنها صحبت کنیم، او در توضیحات بیشتر خود میگوید :«من فکر میکنم اگر هدف رسانه از ساخت چنین سریالهایی که در آن از لهجه استفاده میشود این باشد که بخواهد مردم را به هم نزدیک کند، باید تولیدات خاص مراکز را در شبکههای سراسری پخش کند. اینگونه مردم نیز با روحیات یکدیگر آشنا میشوند و بهتر است برای ایجاد این اتحاد به نشان دادن فرهنگ و سبک زندگی مناطق مختلف بیشتر پرداخته شود تا اینکه با لهجه این موضوع را نشان بدهند. به طور مثال سریال «پس از باران» در نشان دادن این فرهنگ و ایجاد اتحاد موفق عمل کرده بود. خوشبختانه وضعیت اینگونه سریال سازی روبه بهبود است و توجه به این سبک نیز بیشتر شده است.»
سریالهایی مثل «روزی روزگاری»، «وارش» و «پس از باران » نیز، رویکردشان این بود که سبک زندگی مردم و فرهنگشان را نشان دهند، استفاده از لهجه الزام آشنایی با فرهنگهای دیگر نیست
نصراللهی با اشاره به سریال «پس از باران» نشان دادن فرهنگ را مهمتر میداند و میگوید: «موضوعی که مطرح میشود این است در هر صورت برنامههای سرگرمی هدفشان صرفا سرگرمی نباشد و در دل آنها آموزش، اطلاع رسانی و شناخت مناطق مختلف کشور وجود داشته باشد. چیزی که وجود دارد این است که در این ایام زمانی که یک سریال با یک لهجه ساخته میشود هدف مثبتی دارد و آن هم این است که میخواهد مردم را با فرهنگ مناطق مختلف کشور آشنا کند اما استفاده از لهجه الزام آشنایی با فرهنگهای دیگر نیست، سریالی مثل «پس از باران» که اوایل توسط عدهای مورد انتقاد قرار گرفت، این کار را در درستترین حالت ممکن خود انجام داد.»
سبطاحمدی هم در این راستا تاکید میکند: «سریالهایی مثل «روزی روزگاری»، «وارش» و «پس از باران » نیز، رویکردشان این بود که سبک زندگی مردم و فرهنگشان را نشان دهند حالا در این بین یک جاهایی از لهجه هم استفاده کرده بودند، نمیتوانیم این موضوع را خیلی ایراد به حساب بیاوریم و خیلی هم نکته خوبی است.»