اگر بخواهیم به لیست پرحاشیهترین خوانندگان زیرزمینی چند سال اخیر اشاره کنیم، ساسان حیدری یا همان «ساسی مانکن» هم در آن جای می گیرد. فردی که در اواسط دهه هشتاد جزو خوانندگان نوظهور موسیقی زیرزمینی سبک رپ بود و در همان سالها توانست با آهنگهای به اصطلاح شیش و هشت خود طیفی از نوجوانها و جوانها را با موسیقی خود همراه کند. این خواننده که برای چند سال در سکوت به سر برد، سرانجام با سبک جدیدی در اواسط دهه ۹۰ فعالیت خود را از سر گرفت که این بار نتوانست همانند سابق موفق عمل کند، بنابراین بار دیگر سبک قدیمی خود را در پیش گرفت.
با این حال از حیدری همواره در سالهای اخیر به عنوان یکی از عناصر مخرب فرهنگی نام برده میشود و تقریبا هر سال با ساخت معدودی آهنگ به صدر پرحاشیههای موسیقی سال هم صعود میکند.
این خواننده سال گذشته با آهنگ «دکتر» که حقیقتا عاری از محتوا بود و تنها ریتمی شاد برای مردم به همراه داشت، حواشی بسیاری را به وجود آورد.
امسال نیز این خواننده طی چند هفته اخیر با اعلام خبر انتشار موزیک ویدیوی جدید خود و به کارگیری مولفه های جدید و البته ممنوعه و ناهنجار، به یکباره به یکی از پربازدیدکننده ترین اخبار روز بدل شد!
البته پیش از هر چیز باید در نظر داشت که موسیقیهای تجاری یکی از رکنهای اصلی موسیقی دنیا هستند که تنها جنبه سرگرمی دارند و گاه موزیک ویدیو و محتوای این قطعات نیز عاری از مفاهیم عمیق هستند و البته در بسیاری از موارد نیازمند رده بندی سنی هستند. به همین جهت است که این نوع از موسیقی در دنیا تنها برای بزرگسالان مناسب به شمار میآید و والدینِ مسوول را موظف می کنند تا مراقب آنچه که فرزندانشان تماشا می کنند و گوش میدهند، باشند.
علی مغازهای ـ کارشناس موسیقی و فعال موسیقی نواحی ایران میگوید: پدیدهای به نام ساسی مانکن را که این روزها به داغترین بحث در رسانهها و شبکههای اجتماعی بدل شده، میتوان از زوایای مختلفی بررسی کرد. برخی از افراد جامعه پس از انتشار چنین آهنگ و ویدئویی کاملا سعی میکنند آن را نادیده بگیرند و منکر وجود چنین چیزی باشند، برخی خواهان از بین بردن او و افرادی چون او هستند، عدهای ممکن است نظرات مثبتی به آن داشته باشند که البته عمدتا در سنین پایین و رده نوجوانان و جوانان هستند، برخی نگاهی میانه دارند و معتقدند که هر چیزی به جای خود و برخی هم نگاه جامعهشناسانه و تحلیلگرانه به موضوع دارند. به طور کلی باید کلیه دیدگاهها مطرح و تجمیع شوند تا به یک رویکرد انتقادی برسیم.
او ادامه میدهد: به طور کلی هیچ پدیدهای نیست که نتوانیم آن را واکنش به چیزی بدانیم. از آنجا که برآمدن هر پدیده را پاسخی به یک نیاز میدانم، معتقدم وجود پدیدههایی مانند ساسی مانکن، تتلو و افراد دیگری که ممکن است در آینده چنین روندی را در پیش بگیرند، به این صورت بوده که این افراد به دلیل هوشمندی خود یا قرار داشتن در موقعیتی که نیازهایشان را سرکوب شده میدیدند، خود و کنش یا هنرشان را در مسیری قرار میدهند که ممکن است از برخی منظرها دارای خطا یا ضعف و مسائلی از قبیل جوانی و نادانی یا حتا از دید برخی گناه یا بزه محسوب شود.
مغازهای با بیان اینکه برگ برنده افرادی مانند ساسی مانکن یا تتلو، وجود جبهه مقابل و مخالف و رویکرد سرکوبگر پیشاروی آنها است، میگوید: تجربه نشان داده است که اگر چیزی از طرف بخشی از جریان حاکم و سیاستگذاری کشور، سرکوب شود، به آن اقبال خواهد شد. معتقد هستم در برخی از مسائل سیاسی و اجتماعی سرکوب و مواجههای عامدانه صورت میگیرد تا اقبال مردم به آن پدیده، ماحصل همان سرکوب باشد که درواقع امری است که از پیش طراحی شده است؛ یعنی معتقدم برخی از سرکوبها برای رسیدن به یک نتیجه هدفمند صورت میپذیرند، به گونهای که یک عملکرد معکوس و نتیجهای معکوس آنچه در ظاهر نمایش داده میشود، حاصل شود.
این کارشناس موسیقی ادامه میدهد: اما گاهی دیدگاههای متعصبانه و مبتنی بر اصولی که صدها سال است در ذهن برخی افراد به خصوص مذهبیها و علما وجود دارد و انعطافی متناسب با روز در آنها دیده نمیشود، به این سرکوبها دامن میزند و در نهایت بازار مکاره دیده شدن و شناخته شدن و تجارت پرسود این قبیل افراد به شکل سودجویانه و بسیار قدرتمندتر از قبل، پدیدار میشود. حال در این وضعیت باید پرسید که تکلیف جامعه، مرکب از عامی و فرهیخته، همچنین جوانان و نوجوانان چیست؟ به نظر میرسد خیلی روشن میتوان به این امر به چشم یک ضعف و خطا در رویکرد حاکمیتی نگاه کرد.
او تصریح میکند: زمانی که حاکمیت و سیاستگذاران فرهنگی چیزی را از اساس انکار میکنند و حاضر نیستند باب گفتوگو و تحلیل و تحقیق در آن زمینه باز باشد و در برابر چنین پدیدههایی به مسائل خلاف جهت آنها از جمله تظاهر به هنر دینی یا دینمدار بال و پر میدهند و میخواهند که آنها را با دستورالعمل و بخشنامه جایگزین کنند، جز اتلاف بودجه و سرخوردگی در سیاست گذاری چیزی عاید نمیشود، و تازه موجب تمسخر و مضحکه مخالفان دیدگاه جریان سیاستگذار حاکم را نیز تامین میکند و یک کنش اعتراضی و یک شبه فعالیتی را در جامعه دامن میزند که در طی آن، افراد رویکرد انتقادی و اعتراضی برای سبکزندگی خود قائل میشوند؛ یعنی گونهای اعتراض سطحی و در واقع یک شبه فعالیت اعتراضی به وضعیت سیاستگذاری قالب که معمولا از سوی تعدادی از شبکههای بیهویت تلویزیونی خارج از کشور به شدت مورد حمایت قرار میگیرند.
مغازهای ادامه میدهد: مشخص است که این اعتراض کور و بازیچه منافع دیگران است، اگر بپذیریم که در آن اندکی هم اعتراض است. در چنین حالتی بخشی از جامعه خود به خود این نوع افراد را حداقل برای مدتی الگو و نمونه میپندارد. بدتر آنکه در میان نسلی که این افراد به هر دلیلی مورد توجه قرار گرفتهاند، به طور نهان و ناخودآگاه هنر و رفتار این افراد وارد حافظه زیستی و اجتماعیشان میشود و در آینده با نسلهایی طرف خواهیم بود که نوستالژی کودکی و نوجوانی آنها افرادی همانند ساسی مانکن و تتلو و برخی ناهنجاریهای فرهنگی خواهد بود که از هر ابزاری برای دیده شدن استفاده میکنند و این ابزار روز به روز از مظاهر کاملا مخالف و متضاد فرهنگ ایرانی بهره برداری بیشتری خواهند کرد.
او بیان میکند که اگر امروز چهرهای را وارد بازی و ویدیو خود میکنند، فردا ممکن است از حرفه آنها و عملکرد آنها نیز در ویدیو خود استفاده کنند.
این کارشناس موسیقی معتقد است: در جامعه بیماری که ماحصل آن ساسی مانکن است، نه با دستورالعمل و بخشنامه بلکه باید با گشایش در امور هنری و برداشتن قوانین و فعالیتهای سلبی یک نوع مصونیت ایجاد کنیم که خود بهترین امکان برای دوری جستن افراد از ابتذال و افزایش تنزل سلیقهها است. زمانی که آهنگسازانی که تصنیف میسازند و از شعر حافظ و سعدی استفاده میکنند، تصنیف و اثرشان ممیزی میشود دیگر به چه طریق باید هنر موسیقی مناسب برای جامعه تولید شود؟ بدیهی است هنرمندانی چون کلهر یا علیزاده قصد تولید موسیقی زیرزمینی که ندارند و خودشان بدون هیچ دستورالعملی عیار فرهنگی را در هنر موسیقی در سطح بالا رعایت میکنند؛ اما بالاخره تعدادی از جوانان و افرادی که جویای نام هستند، ممکن است روزی بخواهند سراغ این فرم تولید اثر هنری بروند. پس این قوانین سلبی و ایجابی سفت و سخت چه حاصلی داشته است؟
این پژوهشگر موسیقی اضافه میکند: متاسفانه بدتر از آنچه در جوامع شهری اتفاق میافتد، در آینده شاهد خواهیم بود که در جوامع کوچکتر این اتفاق بروز پیدا میکند. امروزه جوانانی را در موسیقی مناطق مختلف ایران میبینیم که تنها با پوشش و ابزارهای سازی منطقه خود وارد موسیقی میشوند که هیچ نوعی از موسیقی قومی خود را نمایندگی نمیکنند و به مرور به سمت موسیقی تجاری و صنعتی سوق پیدا میکنند.
او میگوید: موسیقی تجاری ممکن است در آینده به مراتب بدتر از اینها باشد، همانطور که در غرب افرادی هستند که از نظر اخلاقی مسائلی را مثلا در ژانر موسیقی رپ و هیپ هاپ مطرح کردهاند که هنوز هم تابو است ولی این قبیل افکار در درون این نوع از موسیقی و در واقع خردهفرهنگ مستتر است و چنین هنرمندانی در یک محیط خشک و صلب به خوبی از این امر بهرهبرداری میکنند. اگر جامعه در این انقباض نبود، افرادی همانند ساسی مانکن یا تتلو در موسیقی به جایی نمیرسیدند، حتا ممکن بود ساسی مانکن در یک کشور آزاد به عنوان بازیگر فیلمهای بزرگسال همراه با همان بازیگر زن فعالیت میکرد یا همانند آن بازیگران به عنوان یک انسانی که پاسخی هم به یک نیاز درون جامعه میدهد، زندگی مرفهی هم میکرد. ولی میبینیم همین افراد اکنون در چنین آشفته بازاری از ابزار موسیقی بهترین استفاده را میکنند.
مغازه ای در پایان تصریح میکند: البته موسیقی این افراد باید بررسی و تحلیل جامعهشناسی و موسیقیشناسانه شود. در این وضعیت جامعه جمعیت شناسان همواره باید وضعیت را تحلیل کنند. میبینیم که جوانان و نوجوانان امروز با عناصری که اینها مورد توجه قرار میدهند به قدر کافی آشنایی دارند و واضح است که اگرچه دیر است ولی این روند در نهایت بر قوانین چیره میشود و آنچه اتفاق میافتد ریشخند قانون و قانونگذار و فرهنگ و هنر و دین و مذهب است که توسط چند هنرمند سطحی انجام میشود و خود ممکن است به یک جریان شبه فعالیت سیاسی اعتراضی هم بدل شود و آن روز این سیل سنگین و خروشان تر و خشک را با هم در بر میگیرد.