«ک.الف میتواند شکایت کند»؛ این عبارتی است که برخی از کاربران شبکههای اجتماعی و حتی کسانی که جسته و گریخته مساله را دنبال میکردند، مدام در مورد پرونده تکرار میکنند که «میتواند از رسانهها شکایت کند»، «میتواند از متهمکنندگان شکایت کند»، «میتواند از حسابهای توییتری شکایت کند» و ... . میگویند کسانی که او را به تجاوز متهم کردند با میل خودشان با او رابطه داشتهاند و میگوید دختری که به خانه مردی میرود میداند که قرار است چه اتفاقی بیفتد و شاید اصلا دلش میخواسته!
اما دختران شاکی پرونده در مورد ماجرا چه میگویند؟
«ک.الف آدم با ملاحظهای بود. در مکالمهها و قرارهای قبلی که دستهجمعی بودیم آدمی آگاه و مودب بود. در حرفزدن حتی اشارههای جنسی که کسی را معذب کند، نمیکرد. دعوت کرد که نوشیدنی که خودش درست کرده را امتحان کنم. فکرش را هم نمیکردم که با یک پیک نوشیدنی آنطور مست شوم. روزهای بعدش پیگیر بود و سوالاتی میکرد انگار چیزی میداند که من نمیدانستم.»
«چیزی که من نمیدانستم» بالاخره در مکالمه آنلاین چند دوست قدیمی که هر کدام یک طرف دنیا بودند و ک.الف آشنای مشترکشان بود بیرون زد. یکی از دخترها به دیگران گفت: «این یارو، من یه چیز محوی ازش یادمه، عذاب وجدان دارم، نمیدونم درسته یا نه» و آن حس، حس مشترکی بود که دختران زیادی بعد از بیرونآمدن از خانه ک.الف تجربه کرده بودند؛ سوال از اینکه «مگه چقدر خورده بودم که هیچی یادم نمیاد؟»
منتشرشدن اولین روایتها در توییتر، باعث شد دختران دیگرانی هم به یاد بیاورند که روی پای خودشان به خانهای رفتهاند و وقت بیرونآمدن گیج بودهاند، سردرد داشتهاند و مردی که قرار نبود با آنان رابطه جنسی داشته باشد، بعد از یک شب مهمانی از آنان سوالات خصوصی پرسیده است.
یکی از این دختران میگوید: «بعد از سالها، هنوز احساس گناه میکنم. آنقدر در چتها و حرفهای قبل از آن شب محترم بود و آنقدر دوستان مشترک بسیار معتبری داشتیم که هرگز فکر نمیکردم قرار است یک قرار بعدازظهر به چنین جایی ختم شود. هنوز فکر میکنم که میتوانستم از خودم دفاع کنم و نکردم، میتوانستم جلوی آن اتفاق را بگیرم و نگرفتم. حتی روز بعدش در حالی که حالم بد بود، هنوز نمیتوانستم باور کنم که تجاوزی رخ داده است. اینکه بعد از آن شب هم تماس میگرفت و احوالپرسی میکرد باعث شده بود که اصلا به چنین چیزی فکر نکنم. حالا که به ماجرا نگاه میکنم انگار میتوانم بخوانم که از اول برنامهریزی داشت، برای قبلش و بعدش برنامهریزی داشت، میدانست که چه کاری میکند و وقتی در جلسه بازپرسی هم دیدمش، هیچ پشیمانیای نداشت.»
ک.الف به روایت یکی از شاکیانش، در جلسه بازپرسی به شاکی، دختر جوانی که خانوادهاش را سالها پیش از دست داده و سالهاست که تنها زندگی میکند گفته «قبول داری که خودت مقصری؟» و این همان نگاهی است که بعد از انتشار روایتهای تعرض نه تنها در این مورد، بلکه در مورد افراد شناخته و ناشناخته دیگر هم به وفور دیده شده است.
«قبول داری که خودت مقصری؟» ادامه همان ایدهای است که میگوید «کرم از خود درخته»، «چیزی که پوشیدی باعث میشه بهت تجاوز کنن»، «اگه اونجا نرفته بودی، این اتفاق نمیافتاد»، «اگه نخشو نگرفته بودی» و ... . این ایده تا آنجا ادامه پیدا میکند و جزئی میشود که برخی در واکنش میگویند: «بله، اگه دختری روی زمین وجود نداشته باشه، کسی تجاوز نمیکنه؛ پس تقصیر دختراست».
با علنیشدن موضوع و تبی که به دنبال آن ایجاد شد، دستگاه قضایی قول پیگیری داد و پلیس متهم را بازداشت کرد. هر چند او فرصت کافی داشت تا نوشیدنیها و داروهایی که دختران ادعای وجود آن را مطرح کرده بودند از بین ببرد، با اعلام اینکه از خانه او فیلمهای تعرض به دخترانی که هوشیار نیستند پیدا شده است، شاخه دیگری به پرونده اضافه شد. اتهام از تعرض و تجاوز به «افساد فیالارض» تغییر کرد که یعنی ک.الف متهم به ارتکاب «گسترده» جرائم منسوب به او شده است.
پلیس از کسانی که نسبت به ک.الف ادعای تعرض داشتند دعوت کرد که برای بررسی موضوع به پلیس امنیت مراجعه کنند و اطمینان داد که شاکیان با اتهامهایی از جمله درباره مصرف مشروبات الکلی یا رابطه مادون زنا روبهرو نخواهند بود. دخترانی که با ایسنا صحبت کردهاند درباره پیگیری پلیس میگویند: «افسری که با ما صحبت کرد آدم معقول و محترمی بود. خیلی از ما باور نمیکردیم که بتوانیم چهرهای چنین مهربان هم ببینیم.» اما همان طور که دختران میگویند، این یک نمونه استثنایی بوده است. یکی از دختران میگوید: «یک بار که برای صحبتکردن به پلیس امنیت رفتم با آدمهایی مواجه شدم که فکر میکردند ما شاکیان پرونده پول گرفتیم. فکر میکردند ما هرزهایم. مثلا یکی به من گفت برای کارهایی که کردید پول گرفتید؟ یا جزئیاتی را تعریف میکرد و از من میخواست که بگویم همین اتفاقها رخ داده است یا نه. البته اینطور آدمها ربط مستقیمی به شکایت ما نداشتند و انگار صرفا از سر فضولی میخواستند به ماجرا سرک بکشند ولی این لحن زننده و این تعبیرهای کثیف که در مورد ما استفاده میکردند، همان چیزی بود که ما میترسیدیم بشنویم؛ همان چیزی که در شبکههای اجتماعی خیلیها درباره ما میگفتند.»
دختران میگویند وقتی شروع به تعریفکردن ماجرا کردند، همان اتفاقی افتاد که انتظارش را داشتند. میگویند راه که افتادند، ترسشان ریخت: «کمکم یه حلقه حمایتی کوچیک درست شد». در حالیکه عموم کسانی که با روایتهای تعرض و آزار جنسی مواجه میشوند، خارج از همان فرهنگ حاکم بر جامعه نیستند اما ناباوران، پرخاشگران و مدعیانی که با اولین اعتراض به سلطه مردسالاری رگ غیرتشان به جنبش میافتد و میخواهند از کیان فرهنگ تجاوز دفاع کنند، دست بکار میشوند. هزاران نوشته تحقیرآمیز، توهینهای جنسی، متهمکردن دختران به اینکه دروغگو و رسوا هستند، دنبال منافع دیگری هستند، میخواهند خودشان را مطرح کنند، میخواهند برای خودشان محملی درست کنند، میخواهند جلب توجه کنند، دست به یکی کردهاند تا آبروی ک.الف را ببرند، میخواهند ادای جنبش آمریکایی metoo را در بیاورند، از خارجنشینها پول گرفتهاند یا توسط آنها تحریک شدهاند و مانند آن، در کنار پیامهای فراوان خصوصی و عمومی که چه با زبان نرم، چه با زبان توهینآمیز، درخواست رابطه و دوستی میدادند، فقط بخشی از رنجی است که دخترانی که جرات اعلام جرم داشتهاند، در روزها و هفتهها و حتی ماهها بعد از علنیکردن روایتها و شکایتهایشان تجربه کردهاند.
ماجرا البته به اینجا ختم نشد. همان ابتدا هم وقتی ادعای تعرض و تجاوز مطرح شد، عدهای به شاکیان حمله کردند و گفتند: «مجازات این جرم اعدامه. این دخترا حق نداشتن این جوون رو با مجازات اعدام روبهرو کنن. حالا هم توی اعدام احتمالیش شریکن». تا پیش از مطرحشدن وجود «فیلم» در خانه ک.الف، یکی از چالشهایی که پرونده شکایت با آن روبهرو بود پیچیدگی جدی اثبات اتهام تجاوز جنسی بود و برخی پیشبینی میکردند که همه چیز ذیل عنوان «رابطه کمتر از زنا» جمع شود و علاوه بر آن دختران شاکی هم با اتهامهایی روبهرو شوند. وقتی اتهام افساد فیالارض مطرح شد، اعتراضات به شاکیان و حتی وکلای آنها از این هم بیشتر شد. حالا مساله این بود که دختران چرا ادعای خود را علنی کردهاند که مجازات اعدام بر اساس اتهام افساد فی الارض، اقلا در افکار عمومی غیرقابل اجتناب باشد.
مدتی است که درباره پرونده ک.الف سکوت شده است. گفته میشود که بازپرسیهای این پرونده تمام شده و در نوبت برگزاری جلسه دادگاه قرار گرفته است. تلاش ایسنا برای ارتباط با بازپرس پرونده و سوال درباره روند تحقیقات بینتیجه بوده است. وکیل متهم میگوید از آنجا که اتهام افساد فیالارض به دلیل تعداد محدود اتهامات به موکلش وارد نیست و دادسرا هم صلاحیت تحقیق درباره اتهام تجاوز را ندارد، درخواست خواهد کرد که تمام تحقیقات باطل و پرونده به دادگاه کیفری یک ارسال شود تا تحقیقات درباره اتهام تجاوز به عنف آغاز شود.
رفع این اتهام هم با یک استدلال خیلی ساده و پیش پا افتاده امکانپذیر است: «دخترها خودشان به میل خودشان به منزل الف رفتهاند و در خانه بین مرد و زن تنها هر اتفاقی ممکن است بیفتد».
اثبات تجاوز جنسی، یکی از دشوارترین فرایندهای قضایی را دارد و اگر اتهام افساد برداشته و پرونده به دادگاه کیفری یک ارسال شود، نه تنها ممکن است دختران شاکی پرونده ک.الف متهم به ارتباط نامشروع شوند، بلکه ممکن است به دلیل علنیکردن روایتهای خودشان از آنچه پشت سر گذاشتهاند، با اتهام تشویش اذهان هم روبهرو شوند.
با این حال اندکی پیش از پایان سال گذشته دادگاه کیفری یک رای به عدم صلاحیت خود در پیگیری این پرونده داده و آن را به دادگاه انقلاب فرستاده است؛ موضوعی که تا حدود زیادی روشن میکند اتهام افساد فی الارض در مورد ک.الف جدی است و بعید است او و وکلا براحتی بتوانند آن را از پرونده حذف کنند.
تصمیمگیری درباره اینکه در این پرونده واقعا چه اتفاقی افتاده است به عهده دادگاه است اما فعلا آنچه روشن است اینکه تجربه تعرض جنسی و روایت آن برای حقخواهی و جلوگیری از آسیبدیدن دیگران و حتی احساس سبکی ناشی از زمینگذاشتن بار عظیم تحمیل چنین توهینی که میتواند طیفی از آزارهای کلامی و روانی تا تجاوز را شامل شود، تجربهای بسیار دشوارتر از آن است که بتوان درباره آن صحبت کرد.
تجربه آزار جنسی نه تنها به این دلیل که آدمها را گوشه رینگ گیر میاندازد و هجوم توجهی ناخواسته را به سمت آنان روان میکند، بلکه بیشتر به این دلیل که عاملیت انسانها را به کلی زیر سوال میبرد، تجربهای دشوار است. دخترانی که ک.الف را متهم کردهاند میگویند نمیدانستند که او چه چیزی به خوردشان داده است و نمیدانستند که در ساعتهای ناهوشیاری از تنشان چه استفادهای شده است و وقتی شروع به روایت کردند احتمال نمیدادند که با آن همه توهین و افترا روبهرو شوند و وقتی برای پیگیری موضوع پا به مقر پلیس گذاشتند نمیتوانستند از خودشان در برابر نگاه غالبی که آنها را دخترانی ناسالم ارزیابی میکرد دفاع کنند و در جلسه بازپرسی وقتی با ک.الف روبهرو شدند نمیتوانستند در برابر اصرار او بر اینکه دختران به رفتاری که با آنها شده است رضایت داشتهاند، فریاد بزنند.
نابرابری در قدرت، همان بستری است که تعرض و تجاوز جنسی را ممکن میکند. اینکه تا چه زمانی در برابر این نابرابری سکوت و با طرف قدرتمندتر همدستی میکنیم، سوالی است که هر یک از ما باید از خودش بپرسد و در برابر وجدانش به آن پاسخگو باشد.
تلاش برای گفتوگو با بازپرس و مامورانی که پیگیری این پرونده را به عهده داشتهاند بینتیجه مانده است. امیدواریم است فرصتی فراهم شود تا ماموران نیروی انتظامی و مسئولان دستگاه قضایی در مورد نحوه پیجویی جرایم جنسی و برخورد درست با آزاردیدگان و افزایش آگاهی درباره این جرایم در افکار عمومی آماده گفتوگو باشند.