علی ربیعی، دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت، در یادداشت هفتگیاش نوشت: «دیروز در روز ملی فناوری هستــــهای، مـــذاکرات وین دنبال شد. قبلاً هم گفتیم ما به این مذاکرات نه خوشبینایم و نه بدبین بلکه مطمئن هستیم در مسیر درست حرکت میکنیم. این تقارن زمینهای را فراهم ساخت که در این یادداشت به چند پرسش مهم درباره فعالیت هستهای و برجام بپردازم.
سالهاست که یک دیدگاه در زمینه داشتن انرژی هستهای ایجاد تردید میکند. دوم عدهای معتقدند ما فارغ از افکار عمومی و فضای روابط بینالملل و بدون توجه به آنها باید به فعالیت هستهای ادامه دهیم، یعنی به روشنی میگویند کار ما چه ارتباطی به آنها دارد؟ بر اساس نظریهای دیگر داشتن انرژی هستهای یک حق مدنی است که شفافیت پیرامون آن لازمه عدم ایجاد هزینههای غیر ضروری و طاقتفرسا برای جامعه است. این یادداشت تلاش دارد این سه نظریه را مورد بررسی قرار دهد. طی دهههای گذشته، جمهوری اسلامی ایران در راستای یک نگاه بلندمدت به منابع انرژی و توسعه اقتصادی کشور، توجه به تولید انرژی هستهای را در دستور کار خود قرار داد. در طول این مدت و در سایه زحمات و تلاشهای صدها دانشمند ایرانی که با وجود همه سختیها از پا ننشستند، امروز نهتنها در زمینه توسعه تکنولوژی هستهای با هدف تولید انرژی و بهرهبرداری انسانی و صلحآمیز از آن در حوزههای مختلف از جمله پزشکی، ایران از جهان عقب نمانده بلکه در میان معدود کشورهای پیشرفته در این حوزه قرار دارد. مقارن با روز ملی فناوری هستهای، سازمان انرژی اتمی از ۳۳ دستاورد جدید و عمدتاً مربوط به فناوریهای پزشکی و دارویی رونمایی میکند.
امروز توسعه تحقیقاتی و علمی فناوریهای هستهای به طرز خیرهکنندهای در قیاس با سال ۹۲ رو به پیشرفت گذاشتهاند. در آن سال و قبل از برجام فعالیتهای هستهای ما محدود به استفاده از سانتریفیوژهای IR1 بود ولی امروز این سانتریفیوژها به ۱۵ نوع ارتقا یافتهاند که شامل انواع IR2m, IR6، IR4 نیز میشوند. دکتر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، اطلاع داد که قبل از برجام توان غنیسازی ما تنها ۱۳ هزار سو بود ولی امروز بدون بسیج همه منابع به ۱۶۵۰۰ سو رسیده است. این آمارها بهسادگی نادرستبودن تبلیغات منفی منتقدان برجام و استناد به واگذاری داراییهای هستهای برای حمله به این توافق را اثبات میکند. برجام نهتنها وقفهای در توسعه فناوری صلحآمیز هستهای ایجاد نکرد بلکه آن را از اتهام مقاصد نظامی مبرا کرد و به یک امر بیشائبه، یک حق مدنی و منحصراً صلحآمیز از دیدگاه جامعه بینالمللی تبدیل کرد. صرف نظر از ریاکاری و استاندارد دوگانه امریکا در برخورد با برنامههای هستهای ایران قبل و بعد از انقلاب، ما به برجام برای شفافیت درباره نیات و مقاصد فعالیتهای هستهای خود در برابر چشمان جهانی نیاز داشتیم. برخی به خطا گمان میکنند که هدف برجام جلب رضایت و اعتمادسازی با امریکا بود؛ در حالی که آن چه از راه برجام به دست آمد، جلب اعتماد قاطبه ملتهای جهان نسبت به صلحآمیز و تحت نظارت بودن برنامههای هستهای ما بود. ما امروز تا جایی به این هدف رسیدهایم که ماشین تبلیغاتی رژیم اسرائیل و جنگطلبان امریکایی برای همیشه خاموش شده و توانایی خود را برای مجابکردن جهان در تهدید قلمدادکردن برنامههای هستهای ایران از دست داده است. دولتهای نهم و دهم در این راه چنان مرتکب اشتباهات هولناکی شد که نهتنها آن اجماع شوم را در راه اعمال شدیدترین تحریمهای چندجانبه شورای امنیت علیه ایران فراهم کرد بلکه برنامههای تماماً صلحآمیز هستهای ایران را به اولین نمونه از پروندههای ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد تبدیل کرد که در نوع خود البته فاجعهای تاریخی بود. به یاری این خطاها، دشمن صهیونیستی، نهتنها امنیتیسازی انرژی هستهای را از راه جعل اخبار و روایتسازیهای دروغین و با کمک لابیهای صهیونیستی خود در دستور کار قرار داد بلکه تا همین امروز با ترفندهای خرابکاری و ترور که نتیجه آن شهادت شماری از بهترین دانشمندان هستهای ما بود، لحظهای برای متوقفکردن و به عقب راندن پیشرفتهای ملت ما کوتاهی نکرده است. ما برای محافظت در برابر این ویرانگری شیطانی که صدماتی به کشور ما وارد کرد دو گام بزرگ را برداشتیم.
اولین گام، فتوای بیبدیل رهبر معظم انقلاب بود که با نگاهی جدید به تولید انرژی هستهای بدون آثار زیانبار و غیر انسانی آن، پیامی روشن و بیشائبه پیرامون ضمانت صلحآمیز بودن و صلحآمیز باقیماندن فعالیتهای هستهای ما به جامعه بینالمللی رساند.
دومین گام، انعقاد توافق برجام بود که بر اساس آن جمهوری اسلامی ایران بر خلاف القائات جنگافروزان بهصراحت اعلام کرده هیچ فعالیت پنهانی نداشته و تمام تلاشهای آن در جهت صلحآمیز و خدمت به جامعه چه از نظر اقتصادی و زیستمحیطی و حتی سلامت و مواردی از این قبیل است. برجام گام بلندی برای به رسمیت شناساندن حق مدنی شهروندان ایرانی در جهان است و همین موضوع بود که دستگاه پروپاگاندای طرفداران نظامی و امنیتیکردن دروغین برنامههای هستهای ایران را به هراس انداخت.
امروز اما با وجود این دسیسهها میتوانیم به خود ببالیم که علاوه بر برخورداری از توسعهیافتهترین برنامههای علمی در فناوری هستهای، شفافترین صنعت هستهای در سراسر جهان را داریم که میتواند در آیندهای نهچندان دور، الگویی مترقی برای اصلاح و تکمیل انپیتی باشد. یکی از نتایج چشمگیر این شفافیت، جلوگیری از رقابت هستهای در منطقهای بهشدت مستعد بحران بود. بدون برجام و با ادامه سوءظن نسبت به نیات و جزئیات برنامههای هستهای ما، برخی کشورها آماده بودند که در همچشمی با ایران به سمت تولید یا خرید تسلیحات هستهای که میتوانست آثار مصیبتباری برای امنیت منطقه به همراه داشته باشد، قدم بردارند. شفافیت و امنیتیزدایی از برنامههای هستهای، سایه ترس و تردید بر برنامههای دفاعی و موشکی ایران را هم کنار زد. رفع تحریم تسلیحاتی مطابق با قطعنامه ۲۲۳۱ پیوند جعلی اما مؤثر میان صنعت هستهای و صنعت دفاعی ایران را به شکل برگشتناپذیری از هم گسست.
دو گام فوق در کنار هم، پروژه جعلی امنیتیسازی از برنامههای صلحآمیز هستهای ایران را ناکام گذاشتند؛ هرچند که شرارت شرورترین رژیم جهان و همراهان انگشتشمار آن را عصبانیتر از قبل کرده است. اکنون کشاکشی دوسویه میان فعالیت هستهای به مثابه یک حق مدنی از یک طرف و تلاشی ضعیف و شکستخورده برای نظامی و امنیتی بازنمایاندن دوباره آن از طرف دیگر جریان دارد. ایستادگی ما در برجام با وجود خروج امریکا از آن که باعث سه بار شکست فاحش امریکای ترامپ در شورای امنیت سازمان ملل متحد و شکستهای دیگر در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد، اکنون ثمرات بیشتر خود را نشان میدهد. دولت جدید امریکا به شکست فشار حداکثری اعتراف کرده و قصد خود را برای بازگشت به برجام و لغو تحریمهای غیر قانونی اعلام کرده است. در سایه این مقاومت و تلاشها که با هدایت رهبر معظم انقلاب و تزلزلناپذیری دولت و در رأس آن رئیسجمهوری و وزیر امور خارجه و البته مهمتر، ایستادگی مردم در اصرار به داشتن این حق طبیعی انجام شد، اجازه ندادیم که پروژه جعلی امنیتیکردن و نظامینمایاندن صنعت هستهای موفق شود. اکنون با مشاهده پیشرفتهای هستهای و در آستانه احیای برجام و لغو تحریمها، میتوانیم با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر تکرار کنیم که راه ما در هشت سال گذشته با وجود همه بدخواهیها و مانعتراشیها، موفقیتآمیز بود. «تعامل سازنده با جهان» راهی بود که هشت سال پیش آغاز کردیم و بزودی برای تداوم یا توقف آن باید دست به انتخابی دیگر بزنیم.»