انگار قبلهعالم با ادوار تاریخی بعد از خودش، پیوندی استوار پیدا کردهاست. این روزها، خیلی از کارگردانهای سینما و تلویزیون بهسراغ ناصرالدینشاه میروند تا با نقل قصهای واقعی یا خیالی از دوران او، مخاطب جذب کنند؛ شاه قاجار حالا دیگر یک سلبریتی تمامعیار است؛ حسن فتحی، با سریال خانگی «جیران»، بهرام رادان را به کسوت قبلهعالم درآورده، حسن معجونی هم لباس ناصرالدینشاه را پوشیدهاست تا در «آهوی من مارال»، سریالی از مهرداد غفارزاده بازی کند و حامد کمیلی، ایفای نقش چهارمین شاه قاجار را در قالب یک اثر طنز به نام «قبلهعالم»، با کارگردانی حامد محمدی برعهده گرفتهاست. البته این همه رغبت به تولید آثار سینمایی با درونمایه عصر ناصری و نشاندادن شخصیت او، تازگی ندارد؛ چند دهه قبل، زندهیادان جمشید مشایخی و عزتا... انتظامی در مجموعه «سلطان صاحبقران» و فیلم «کمالالملک» در نقش ناصرالدینشاه بازی کردند و ایرج راد هم، در سریال مشهور «امیرکبیر» به کارگردانی سعید نیکپور، ایفاگر نقش همین شخصیت بود و مواردی از این قبیل که اندک نیستند. درباره اینکه چرا ناصرالدینشاه به یک سلبریتی تبدیل شدهاست و چرا نامش، در مطبوعات و از جمله همین صفحه، بارها به چشم شما میخورد و قیافه او را در چهره بازیگران متعدد، بارها میبینید، میتوان دلایل تاریخی ارائه کرد؛ دلایلی که در ادامه، برخی از آنها را با هم مرور میکنیم.
۱- فراوانی اطلاعاتثبت شده
دوران سلطنت ناصرالدینشاه، از نظر محتوای تاریخی و تولید کتابهایی درباره اتفاقات رویداده در آن، یک دوره بسیار خاص و مهم است. در واقع، رونق سنت گزارشنویسی یا سفرنامهنویسی، در ایران، طی دوران سلطنت او به اوج خود رسید. ما از دوره ناصرالدینشاه گزارش، سفرنامه و خاطرات متعدد داریم و عهد او، قدیمیترین دورانی است که میشود چنین حجم بالایی از اطلاعات را درباره آن به دست آورد. خودِ ناصرالدینشاه از پیشگامان روزنامهنویسی، به معنای درج روزانه خاطرات، بود و ما در همین صفحه، بخشهایی از یادداشتهای او را در قالب ستون «اندر احوالات قبلهعالم» منتشر میکنیم. به همین دلیل، نه فقط گزارش ظاهری ماجراها در دسترس است، بلکه حتی میشود نوع احساس شاه قاجار به هر اتفاق را هم بررسی کرد و این مسئله، میتواند در الهامگرفتن و شخصیتپردازی توسط فیلمنامهنویسان یا دیگر هنرمندان، بسیار مهم و تأثیرگذار باشد. افزون بر روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، گزارش افرادی مانند عینالسلطنه، اعتمادالسلطنه و دیگران، فضای عصر ناصری را به بهترین شکل ممکن روایت و تصویر میکند. بسیاری از اطرافیان ناصرالدینشاه، از جمله ملیجک یا همان عزیزالسلطان، به نگارش یا نقل خاطراتشان پرداختهاند و بهواقع، در هیچ دورهای مانند عهد ناصری، به این حجم از گزارشهای انفرادی درباره شرایط و وضعیت جامعه و دربار، دسترسی نداریم. بخشی از این اطلاعات، در قالب داستان و شایعه، در افواه مردم هم باقیماندهاست و میتواند دستمایه خوبی برای ساخت فیلم یا نگارش داستان باشد.
۲- آغاز تغییرات بنیادین
دوران ناصرالدینشاه، عصر روبهرو شدن دولتمردان و البته مردم ایران، با پدیدههای جدید علمی و فرهنگی است. ناصرالدینشاه اولین شاه ایران بود که به سفر فرنگ رفت؛ نه یکبار، بلکه سه مرتبه. این رفت و آمدها و واکنشهای او به نمادهای تجدد، هم دستمایه مطالعات گسترده تاریخی است و هم میتواند از جنبههای طنز یا سرگرمی، محل توجه قرار گیرد. مواجهه کاریکاتوری جامعه ایران با برخی مظاهر تجدد غربی و نقل آنها در منابعی که مورد اشاره قرار گرفت، از عواملی است که ناصرالدینشاه و دوره او را به محبوب و دلخواه هنرمندان تبدیل میکند. در واقع آنها میتوانند هر نقدی بر دورههای بعد را، در قالب طعنه به اطوارهای قبلهعالم، نسبت به مظاهر تمدن ارائه کنند؛ این، یعنی عبور از شخصیت تاریخی ناصرالدینشاه و رسیدن به شخصیت نمادین او به عنوان نخستین ایرانی برخوردکرده با تمدن غربی و در قالب یک سلبریتی!
۳- زندگی خصوصی پرحاشیه
دوران سلطنت ناصرالدینشاه، یکی از طولانیترین ادوار حکومت و فرمانروایی در ایران است؛ چیزی حدود ۵۰ سال! طولانی بودن دوران حکومت، باعث افزایش حجم حکایتهای حاشیهدار میشود. وقتی روایتهای مربوط به دوره ناصری فراوان باشد، مجال برای یافتن سوتیهای قبلهعالم نیز، فراهم است! برای بسیاری از ما، زندگی ناصرالدینشاه، یک زندگی بسیار پرحاشیه محسوب میشود؛ شاهی که حرمسرای عریض و طویلی داشت و این مسئله، خود منشأ بسیاری از حواشی بود! شاید خیلیها ندانند که حرمسرای ناصرالدینشاه، آخرین حرمسرای سلطنتی تاریخ ایران و اتفاقاً در دسترسترین آنها از نظر شواهد و اسناد تاریخی است. ماجرای عشقهای عجیب و غریب وی، به دلیل گزارشهای خودش و نیز، خاطرهنویسی درباریان و همسران صیغهای و عقدی شاه، مجموعهای عجیب و غریب از حکایتها و داستانها فراهم میکند که خوراک مناسب و دمِ دستی خوبی برای هر کارگردان صاحب سلیقه است. اطلاع ما از جزئیات فعالیتهای روزانه ناصرالدینشاه، آشنایی با عشقهای کوتاه مدت او به بانوان مختلف که با اسیر شدن آنها در حصار حرمسرا، فرجامی ناخوش را برایشان رقم میزد و البته، سرگرمیهای نامتعارف شاه قاجار، مانند به جان هم انداختن مأموران و خدمتگزاران قصر و تفریحکردن با ستیز اطرافیان، حواشی دیگری است که در جذابیت داستانهای دوران ناصری و تبدیلکردن شاه قاجار به سلبریتی محبوب تولیدکنندگان آثار هنری نقش داشتهاست. در کنار این موضوعات، فرزندان ناصرالدینشاه هم، سوژههای خوبی برای تولید آثار هنری هستند؛ مثلاً شخصیت سرخورده و بیرحم ظلالسلطان، پسر ارشد ناصرالدینشاه که به دلیل داشتن مادری غیرقاجار از سلطنت محروم شد، از این گونه حکایتهاست و میتوان بر اساس آن، آثار متعدد هنری، اعم از سینمایی یا ادبی، تولید کرد.
۴- شخصیتهای نامدار
دوران ناصرالدینشاه از لحاظ دارا بودن شخصیتهای مشهور تاریخی نیز، ظرفیت بالایی دارد؛ صدها شخصیت مثبت و منفی را میتوان در این دوره یافت که هرکدام، بنا به موقعیت و جایگاه، میتواند برای نگارش یا ساخت آثار هنری موردتوجه قرار گیرد. گُل سرسبد این شخصیتها، میرزاتقیخان امیرکبیر است که شاید تاکنون در دهها اثر سینمایی و تلویزیونی، ردپایی از حضور وی را دیدهایم؛ حضوری که لاجرم به حضور ناصرالدینشاه در این آثار پیوند میخورد. تنوع شخصیتها در این دوره، دست هنرمند را برای انتخاب موضوع باز میگذارد؛ یکی مانند زندهیاد علی حاتمی، حاجی واشنگتن را با نقشآفرینی بینظیر عزتا... انتظامی میسازد و در آن، مقطعی از زندگی سفیر ناصرالدینشاه در آمریکا، یعنی حسینقلیخان صدرالسلطنه را بررسی میکند و یکی هم مانند حسن فتحی، در سریال خانگی «جیران»، به سراغ میرزاآقاخان نوری، صدراعظم انگلوفیل، مسبب شهادت امیرکبیر و پدر همین حسینقلیخان صدرالسلطنه میرود و امیر جعفری را به کسوت او در میآورد. در واقع تنوع شخصیتهای اطراف ناصرالدینشاه، یکی از دلایل تبدیلشدن او به سلبریتی است.
۵- اتفاقات ویژه و خاص
دوره سلطنت ناصرالدینشاه از نظر تعدد رویدادهای تاریخی، بسیار غنی است. اهالی تاریخ میدانند که وقتی تعدد رویداد داشتهباشیم، تعدد تاریخنگاری و آثار تاریخی هم خواهیم داشت. اگر از حوادث حاشیهای و شورشهایی مانند طغیان و فتنه بابیه که اوایل دوره ناصرالدینشاه روی داد، بگذریم، در این عهد اتفاقات غمباری مانند انعقاد قراردادهای استعماری متعدد، امضای عهدنامههای ننگینی مانند پاریس و آخال (که اولی به جدایی افغانستان و دومی به جدایی اراضی شمال رود اترک انجامید) را در کنار اتفاقات غرورآفرینی مانند نهضت تنباکو داریم که در واقع مقدمهای برای انقلاب مشروطیت شد.