انتخابات خانه موسیقی و عملکرد این نهاد صنفی، در این سالها به عنوان یکی از رویدادهای پربحث اهالی این حوزه مطرح و عموما با انتقادهایی هم همراه بوده است. عدهای بر این باورند که در هر دوره افرادی مشخص به عنوان کاندیدا در انتخابات شرکت میکنند و از بین همان افراد هم اعضای هیات مدیره برگزیده میشوند.
به عنوان مثال نصرالله داوودی ـ آهنگساز و منتقد موسیقی ـ پیشتر درباره انجام تصمیمات مهم موسیقی توسط عدهای مشخص گفته بود: «خانه موسیقی قرار بود جایی غیردولتی و با رویکرد غیر ـ تمرکزگرا باشد و در دهه ۷۰ با هزار امید و آرزو تشکیل شد. موسیقیدانها در آن زمان امید داشتند که در موسیقی انحصار به وجود نیاید و حتی انحصارهای موجود نیز پایان یابند، ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاد. در هیچ جای جهان یک تیم ۳۰ سال سر کار نمیماند. این یک کار هنری است و باید بین هنرمندان گردش داشته باشد تا ایدههای نو دیده و عملی شوند ولی این امکان در خانه موسیقی وجود ندارد.»
همچنین برخی از اهالی موسیقی اذعان دارند که وقتی از رفتار نامهای ثابت جایگاههای مهم موسیقی انتقاد میکنند، در نهایت راه به جایی نخواهند برد و حتی ممکن است برایشان مشکلاتی ایجاد شود.
به عنوان نمونه کیوان فرزین ـ منتقد موسیقی و نوازنده سنتور ـ بیان کرده است: «درباره مسائل خانه موسیقی هیچ بحث، دغدغه، تبادل نظر و گفتوگویی وجود ندارد. سایت خانه موسیقی نظرسنجیها را زیر خبرهای خود بسته و اجازه بحث و گفتوگو نمیدهد. انگار اگر کسی نقد و انتقاد کند، به چشم دشمن به او نگاه میشود؛ که این نگاه تا امروز از تهدیدهای کلامی تا مرز شکایت حقوقی پیش رفته است.»
از طرفی برخی دیگر از اهالی موسیقی با طرح این پرسش که چرا آنگونه که باید از سوی هنرمندان از یک نهاد مدنی حمایت و استقبال نمیشود، آزاد بودن شرکت در انتخابات هیات مدیره خانه موسیقی را یادآور میشوند.
داوود گنجهای ـ موسیقیدان ـ از جمله این افراد است؛ او خطاب به سایر فعالان حوزه موسیقی میگوید: «از دوستان و همکارانم میخواهم که بیایند دست به دست هم بدهیم، درباره نقاط ضعف اداره خانه موسیقی صحبت و راهحلی برای آنها پیدا کنیم. قبول دارم که خانه موسیقی باید خیلی بهتر عمل کند ولی با کدام بودجه و پشتوانه؟ اعضای هیات مدیره باید افراد کاردان باشند. اگر افرادی این توان را در خود و یا افراد دیگر میبینند، بیایند با حضور در مجموعه مشکلات را حل کنیم.»
این در حالی است که عدهای از هنرمندان موسیقی که تعدادشان هم کم نیست، سالهاست که موضع خود را نسبت به این نهاد با این ساز و کار مشخص کردهاند و به گفته خودشان این نهاد را به رسمیت نمیشناسند.
در همین راستا پری ملکی ـ خواننده ـ پیشتر عنوان کرده است: «متأسفانه خانه موسیقی تنها یک نام است و هرگز کمکی به اهالی موسیقی نکرده است. خانه موسیقی یعنی خانه ما و جایی که باید همراه و کمک اهالی موسیقی باشد. میبینیم که خانه موسیقی تنها برای یک عده خاص است نه همه. نمیتوان از خانه موسیقی به عنوان صنف موسیقی یاد کرد، صنف باید همانند سینماییها یا تئاتریها باشد. بنابراین فرقی ندارد که انتخابات آنها برگزار شود یا نشود. انتخابات آنها هیچگاه صادقانه نبوده است و من آن را قبول ندارم.»
ناامیدی از برگزاری انتخابات و نامه به فخرالدینی
۲۹ آذر ماه سال ۹۹، پس از اینکه پافشاریها برای برگزاری انتخابات خانه موسیقی و پیشنهاد برگزاری آنلاین به شیوه انتخابات برگزارشده توسط بسیاری از نهادهای صنفی دیگر در دوران کرونا، بینتیجه ماند، جمعی از اهالی موسیقی با تاکید بر برگزاری الکترونیک انتخابات خانه موسیقی تا قبل از پایان سال ۹۹، نامهای را خطاب به فرهاد فخرالدینی نوشتند. فخرالدینی ـ رییس شورای عالی خانه موسیقی ـ هم در پاسخ به این درخواست، گفته بود که تصمیمگیری درباره نحوه برگزاری انتخابات و نیز تصویب تغییرات لازم در اساسنامه از وظایف هیات مدیره خانه موسیقی و اجرای این مصوبات هم به عهدهی مدیرعامل آن خانه است. او همچنین ابراز امیدواری کرده بود که در انتخابات پیشرو همه هنرمندان با اعتماد به خانه موسیقی با اکثریت کامل مشارکت کنند.
اما کدام انتخابات؟!
این اظهارنظر از سوی رییس شورای عالی خانه موسیقی، در نهایت نگاهها را به سمت برگزاری انتخابات خانه موسیقی در سال ۱۴۰۰ معطوف کرد و این پرسش را به میان آورد که تیم فعلیِ گردانندگان خانه موسیقی، در نهایت چه زمانی قصد دارند به انتخابات جدید اعضا تن بدهند.
حتی کامبیز روشن روان ـ آهنگساز ـ که از بنیانگذاران خانه موسیقی است در مصاحبهای با برگزاری آنلاین انتخابات خانه موسیقی را در این وضعیت بهترین راه حل دانسته و گفته بود: «با توجه به شرایط فعلی که امکان گردهمایی وجود ندارد و معلوم نیست تا چه زمانی این محدودیت ادامه خواهد داشت، اگر امکان برگزاری انتخابات آنلاین وجود داشته باشد، بهترین و شاید تنها گزینه باشد که در این صورت عده بیشتری از اعضا میتوانند مشارکت داشته باشند.»
به طور کلی گروهی از کارشناسان معتقد بودند، در شرایطی که بسیاری از اهالی موسیقی و هنرمندان، متولیان حال حاضر خانه موسیقی را به تک صدایی و تاکید بر ماندن بر صندلیها متهم میکنند، اصرار این نهاد صنفی بر برگزاری حضوری انتخابات و اصولا تعویق در برگزاری، بیش از هر زمان دیگری این گمانهزنی را پررنگ کرد که شاید دستاورد این پافشاری، بیش از همه این باشد که مدیران فعلی دوره مدیریت طولانیتری را پشت سر گذاشته و بتوانند جشنواره موسیقی فجر پیشرو را هم با اطمینان از حضور خود، بگذرانند که البته این گونه هم شد و سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر به دبیری حسن ریاحی و حضور افرادی چون داوود گنجهای در شورای سیاستگذاری این رویداد برگزار شد.
و پس از آن هم در مقاطع مختلف، آمار تعداد مبتلایان به کرونا در کشور بالا و پایین رفته است، پروتکلهای وزارت بهداشت درباره برگزاری تجمعات به تناسب این بالا و پایین رفتنها، مدام در تغییر بوده است، حتی انتخابات ریاست جمهوری و شوراها هم با آن وسعت قرار است برگزار شود اما از انتخابات خانه موسیقی یا حداقل فراهم شدن بسترها برای برگزاری انتخابات آنلاین، خبری نیست که نیست و البته توضیحی هم در این زمینه اعلام نمیشود.
و البته همچنان که خبری از زمان برگزاری دقیق انتخابات این نهاد صنفی نیست، حسن ریاحی بلافاصله در دومین ماه از ۱۴۰۰، برای یازدهمین بار به عنوان دبیر جشنواره موسیقی فجر انتخاب میشود.
این در حالی است که از آن طرف، عدهی زیادی از اهالی حوزه موسیقی، خانه موسیقی را به رسمیت نمیشناسند و برگزاری انتخابات این نهاد را امری غیرضروری تلقی میکنند؛ چراکه معتقد هستند که در نهایت این نهاد به دست عدهای اداره میشود که در همه جا هستند.
به عنوان مثال، علی رهبری ـ رهبر بین المللی ارکستر و آهنگساز ـ درباره انتخابات این نهاد صنفی گفته است: «چه معنی دارد که این افراد پس از ۲۰ سال از راههای مختلف هر بار وظایف مختلفی بگیرند و اصلا کنار نروند. مسوولان خانه موسیقی که شامل آقایان حمیدرضا نوربخش، داوود گنجهای، محمد سریر، حسن ریاحی و ... هستند، از یک طرف به بهانهای از حق هنرمندان در مقابل مسوولان دولتی دفاع میکنند، ولی در واقع در جلسات مسوولان دولتی نیز شرکت دارند و در آنجا برای منافع کارفرما فعالیت میکنند. گرچه که چنین چیزی اصلا در دنیا وجود ندارد و خندهدار است.»
او می دهد: «با وجود ثابت بودن مسوولان خانه موسیقی، اینکه انتخابات این نهاد به چه صورت برگزار شود، تفاوت چندانی ندارد. نمیدانم که خانه موسیقی چه کمکی به موسیقیدانها میکند، البته ممکن است که از برخی مانند دوستان خود حمایت کند ولی خیلیها را فراموش کرده و کنار گذاشتهاند. ممکن است بگویند که ما قدرتی نداریم ولی حقیقت این است که در شوراهای دیگر حضور دارند و از طریق قدرتی که در آنجا دارند میتوانند اقدام کنند. اگر امکان قانونی برای شکایت از این افراد وجود داشت، من حتما این کار را میکردم تا از این نهاد کنار گذاشته شوند.»
کیوان ساکت ـ آهنگساز و نوازنده ـ نیز عنوان کرده است: «چند نفر سالهاست به طرق گوناگون در خانه موسیقی ماندهاند و علیرغم تمامی اعتراضهایی که به آنها شده است، از خانه موسیقی نمیروند. شرکت نکردن بخش زیادی از اعضای خانه موسیقی در انتخابات این نهاد، نشانگر این است که به مدیریت و عملکرد آن اعتراض دارند و خیلی از آنها مانند خود من انتخابات خانه موسیقی را به هیچ عنوان قبول ندارند. در آخرین باری که در جلسات آنها شرکت کردم، آن هم به توصیه استاد فخرالدینی، در حضور همه گفتم که بسیاری از آنها نه محبوبیت دارند و نه مشروعیت ماندن ولی چه فایده؟»
لزوم کنارهگیری نامهای ثابت از سمتهای مهم تصمیمگیری در حوزه موسیقی توسط و سپردن فضا به دیگران، امری است که بارها توسط هنرمندان موسیقی به آن اشاره شده است؛ تا جایی که عبدالحسین مختاباد در مصاحبهای این امر را به مارادونا یا پله (اسطورههای فوتبال) نسبت داده و گفته است: «باید اجازه داده شود تا آنهایی که از شرایط فعلی اداره خانه موسیقی شکایت دارند روی کار آمده و سنجیده شود که اینها به چه صورت میتوانند عمل کنند؟ شرایط را بهتر خواهند کرد یا بدتر؟ اگر بدتر شود که تعریف و تمجیدش برای نیروهای قبلی است و اگر بهتر شود که باز همان قبلیها لطف کرده و عرصه را برای حضور ایدههای جدید خالی کردهاند. در ایام قدرت باید همانند یک ورزشکار که افتخارات بزرگ آفریده تقوی و جسارت به موقع ترک میدان را در اوج قدرت در خود تقویت کنیم. همانند پله، مارادونا و... که زمانی اسطوره فوتبال بود ولی شجاعت به موقع ترک زمین را داشتند؛ وگرنه روزگار درس دیگری بدانان میآموخت.»
اما فارغ از دودستگی و بعضا چنددستگیهایی که این روزها فضای موسیقی کشور را دچار آشفتگی کرده است و تا امروز هم سنگ بنای اتفاقات جدید احتمالی نهاده نشده است، استیلای چنین نگاهی بر فضای موسیقی کشور، روز به روز بیشتر به ضرر این هنر و هنرمندان آن تمام میشود و به آن آسیب بزند؛ کما اینکه چندی پیش همین دودستگیها باعث شد که در انتخاب روزی به نام موسیقی در نهایت به جمعبندی لازم نرسند تا برخلاف سینما و تئاتر، همچنان در تقویم کشورمان، جای روزی به نام «موسیقی» خالی باشد!