آفتابنیوز : آفتاب-مهسا امرآبادی: ائتلاف فراگیر اصولگرایان را میتوان رقیبی جدی برای جبهه متحد اصولگرایی دانست.
این ائتلاف که از ابتدای تشکیل گروه موسوم به 6+5 نسبت به جبهه متحد اصولگرایی انتقاد داشتند و تولد آن را ناقص عنوان میکردند، اکنون خود را برای حضور در هشتمین دوره انتخابات مجلس هشتم آماده میکنند.
احزاب حاضر در ائتلاف فراگیر اصولگرایان همواره عملکرد بسته و محدود یک جانبهگرایی، انحصارطلبی و دولتی بودن جبهه متحد اصولگرایی را از دلایل عدم وحدت خود با آنان عنوان میکنند.
آن چه در پی میآید متن گفتگوی آفتاب با سید محمد میرمحمدی، دبیرکل حزب تمدن اسلامی یکی از احزاب حاضر در ائتلاف فراگیر اصولگرایان و نماینده مردم قم در مجلس هفتم و همچنین کاندیدای هشتمین دوره انتخابات مجلس از حوزه انتخابیه تهران است. س) آقای میرمحمدی،در چند سال گذشته شاهد دوقطبی شدن فضای سیاسی کشور بودهایم. آیا به نظر شما دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب ظرفیت نمایندگی کل کشور را دارند و یا اینکه لازمه نمایندگی افکار عمومی، حضور گروهها و طیفهای دیگر در صحنه سیاسی کشور است؟
ج) من و حزب تمدن اسلامی همواره مخالف دو قطبی شدن فضای جامعه بودهایم و یکی از اشکالات ما به صدا و سیما نیز دو قطبی کردن جامعه در تلویزیون بود. باید این سوال را بپرسم که آیا تمام گرایشات و سلایق در حزب مشارکت یا در حزب موتلفه میگنجند؟ به نظر من نظام جمهوری اسلامی اکنون یک نظام حزبی نیست. حزب یک نهاد مردمی و رابط بین مردم و حکومت محسوب میشود اما کشور ما یک کشور حزبی نیست، در صورتی که قانون اساسی ما یک قانون مترقی است که ظرفیت بیش از این دارد.
ما دو قطبی شدن جامعه را قبول نداریم و به تکثر سلایق و روشها در عین وحدت در مبانی، منافع ملی و قانون اساسی معتقدیم.
باید یادآوری کنم که همواره در انتخابات و در میان دو جریان محافظهکار و رادیکال، طیفی وجود داشته که به سمت اعتدال و عدم تشنج حرکت میکرده که ما از نظر پایگاه فکری در این خط اعتدال هستیم. مفهوم حرف من این نیست که ما نه چپ و نه راست را قبول نداریم بلکه بین این دو جریان، طیفی هستیم که با گروههای گوناگون، مشترکات زیادی داریم اما در عین حال استقلال خود را هم حفظ کردهایم.
هنگامی که مقام معظم رهبری شاخصهای اصلاحطلبی را در مجلس ششم و شاخصهای اصولگرایی را در مجلس هفتم، تبیین کردند این منظور برداشت شد که در درون اصولگرایی، اصلاحطلبی وجود دارد و تفکر اصولگرایی اصلاحطلبانه راه چاره مملکت است.
س) به نظر میرسد که این نگاه دو قطبی به سایر حوزهها مانند ورزش فوتبال هم سرایت کرده است. به نظر شما چه عواملی باعث دو قطبی و رادیکال شدن کشور میشود و آیا این تفکر به ضرر کشور میدانید؟ ج) من در خصوص فوتبال نظر متفاوتی دارم به اعتقاد من باید به آبی و قرمز توجه نشان داد. چرا که این دو جریان در بین خانوادهها و جوانان دارای محبوبیت بسیاری هستند و دلهای مردم با این دو تیم در تلاطم است. فوتبال برای آزاد شدن انرژی جوانان و گذراندن اوقات فراغت بسیار موثر و مفید است. گرچه در فوتبال هم بداخلاقی و ناهنجاریهای وارداتی و مسایل فرهنگی موجود است اما باید همین را هم غنیمت بشماریم. من طرفدار تقویت این دو تیم هستم. البته اکنون دیگر تیمهای قوی زیاد شده اما وجود دو تیم استقلال و پرسپولیس به عنوان شاخص و نماد فوتبال، باعث رشد تیمهای دیگر شده است. تقویت این دو تیم برای تکثر و افزایش سطح دیگر تیمها موثر است و تمام افراد خیرخواه و دلسوز باید تلاش کنند تا دو تیم آبی و قرمز ضعیف نشوند چرا که باعث ناامیدی و یاس و عدم نشاط جوانان میشود.
البته در فوتبال هم ویروس وارداتی حرفهایگری به معنای سوداگری، وجود دارد که هویت و عزت ملی و تیمی را به مخاطره انداخته است. من بازیکنان هر دو تیم را فرزندان ایران میدانم و همیشه دوست داشتهام که هر دو آنها پیروز میدان باشند.
در خصوص قسمت دوم سوال شما هم باید بگویم که عدهای در جناح چپ سیستم پدرسالاری و عدهای در جناح اصولگرا سیستم «حاج آقا جانی» را پیاده کردند. از سوی دیگر، الگو گرفتن از کشورهایی نظیر ترکیه و آمریکا که مبتنی بر دولت حزبی هستند هم اشتباه بود.
در ایران فکر کردند که دو حزب و بنگاه سیاسی بزرگ وجود داشته باشد و بقیه را پوشش دهد در صورتی که این یک تفکر وارداتی و اشتباه است چرا که از قدیم افرادی میانهرو و بین چپ و راست وجود داشتند که در هیچ کدام از جناحها نمیگنجیدند. اما هر دو جناح نیز اجازه رشد به این افراد را نمیدادند و فرصت ندادند تا جریانات میانه و معتدل خود را نشان دهند. اکنون هم شاهدیم که اخبار ائتلاف فراگیر اصولگرایان را رسانههای سنتی دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا پوشش نمیدهند، در صورتی که مخاطبین توقع دارند آنان را با رعایت عدالت در جریان اخبار قرار دهد و این امر نشان دهنده همین تفکر است.
س) آیا نسخهای که برای فوتبال پیچیدید را میتوان برای جریانات سیاسی هم تعریف کرد به این معنا که رشد دو طیف اصلی برای پیشرفت و تقویت طیفهای دیگر.
ج) خیر این گونه نمیشود گفت. در فوتبال هنگامی که تیمی در فینال مسابقات پیروز شد، آن تیم به مدال و کاپ خود میرسد اما در جریانات سیاسی دو حزب نمیتوانند مستقیما وارد قدرت شوند، بنابراین شروع به وزن کشی میکنند. هنگامی که یک حزب وارد قدرت میشود همه چیز را تقسیم میکند مثلا انحصار چندجانبه بازار.
متاسفانه یک عده ممکن است خود را طرفدار انقلاب، نظام و رهبری نشان دهند و طرف مقابل را ضدانقلاب و رهبری بدانند. باید پرسید که آیا این به نفع کشور و به مصلحت کشور و ولایت فقیه است؟
ضدولایت فقیه و ساختارشکنان و کسانی که به نظام اعتقاد ندارند، تعداد محدودی هستند اما قانون اساسی ما برای همه یکسان است. وقتی در سیستم نظام وارد شدند باید بتوانند با همه تعامل و در یک جهت حرکت کنند. دو قطبی شدن باعث تنشهای دو گروه میشود و به امنیت جامعه لطمه میزند.
س) آقای میرمحمدی شما اکنون یکی از مخالفان دوقطبی شدن هستید. به نظر شما برای فاصله گرفتن از این فضا چه باید کرد؟
ج) همین که جسارت اقدام داشته باشیم، بگوییم ذرهها همیشه محکوم به نابودی نیستند و ایدههای نو هم ممکن است مورد قبول واقع شود، باعث تشویق صاحبان ایدههای نو میشود. چنانچه افرادی بفهمند از راه تشکل و همفکری میشود یک ایده صحیح را ترویج کرد، برای بروز ایدههای نو تشویق میشوند.
به نظر من با استفاده از امکانات برابر و عدالت رسانهای میتوان فضای چندقطبی را گسترش داد.
احزاب و رسانهها زبان نظارتی مردم هستند و وزارت ارشاد نیز موظف است که خارج از نوبت، مجوز ارگان احزاب را صادر کند.
س) با توجه به اختلاف نظرهای بسیاری که با جبهه متحد دارید، فهرست انتخاباتی شما چقدر با لیست آنان متفاوت است؟ ج) حزب تمدن اسلامی به همراه سایر احزاب حاضر در ائتلاف فراگیر اصولگرایی در تهران و شهرستانها لیست دارند. احزاب و تشکلها، فهرست پیشنهادی خود را به شورای ائتلاف متشکل از نماینده تشکلها و نماینده کاندیداها ارائه دادند. اختلاف لیست ما با فهرست جبهه متحد در جامعیت، کیفیت و نیروهای مشهور به غیردولتی بودن است. ما ضددولت نیستیم اما دولتی هم نیستیم. ما پشتیبان دولت هستیم اما نقد منصفانه هم میکنیم.
تفاوت دو لیست در نگاه اول دیده میشود و به مجردی که لیست ائتلاف ما در آید هر کس متوجه تمایز در فهرستها میشود. اما در عین حال هم اشتراکات زیادی با گروههای دیگر داریم.
س) یکی از انتقادات شما به جبهه متحد اصولگرایی، دولتی بودن آن جریان است. با توجه به این انتقاد، آیا دولت یا وزارت کشور تاکنون مانعی سر راه شما ایجاد کردهاند؟
ج) دولت نباید در انتخابات دخالت کند بلکه اجرای انتخابات به عهده وزارت کشور است و حتی اگر جریان فکری دولت هم میخواهد در انتخابات تقویت شود به معنای تقویت و مداخله دولت نیست.
وزارت کشور نمیتواند سر راه ما مانع ایجاد کند، ممکن است فرمانداران، استاندران و معاونین سیاسی دولتی باشند، اما وجود شورای نگهبان، نماینده کاندیداها و بازرسان تا حد بالایی سلامت انتخابات را تضمین میکند.
البته خطری هم احساس میشود. چون هرگاه همه دستگاهها هماهنگ شوند، هیاتهای اجرایی و فرمانداران در استانها، معتمدین را از یک جناح خاص دعوت میکنند و بررسی صلاحیت افراد را براساس سلایق خود انجام میدهند. به همین دلیل است که شورای نگهبان در بررسیهای دقیق خود، بسیاری از ردصلاحیت شدگان را تایید میکند و این نشان دهنده آن است که سلایق استانی و اختلافات منطقهای در ردصلاحیت آن افراد تاثیرگذار بوده است.
س) در این انتخابات شاهد وجود چند ائتلاف از اصولگرایان بودیم. ائتلاف فراگیر اصولگرایان، جبهه متحد اصولگرایان، ائتلاف آقای فلاحیان به نام اصولگرایان مترقی در این انتخابات اعلام موجودیت کردند. آیا به نظر شما گفتمان اصولگرایی ظرفیت این همه تشکل را دارد؟
ج) اگر بخواهیم تشکل آقای فلاحیان را از تشکلهای اصلی اصولگرایان به شمار آوریم، شاید 20 نوع دیگر از این ائتلافها اعلام موجودیت کرده باشند. اگر بخواهیم لیستهای اصولگرایان را از نظر استحکام مقایسه کنیم، اول از همه فهرست ائتلاف فراگیر اصولگرایان و سپس لیست جبهه متحد است.
به نظر من مقام معظم رهبری با تعریفی که از اصولگرایی داشتند، آن را وسعت بخشیدند که شایستهسالاری کارآمدی و تدین و ... در آن وجود دارد. البته ظرفیت اصولگرایی یک باند و گروه و کسانی که اسم خود را اصولگرا گذاشته باشد، زیاد نیست اما اصولگرایی و اردوگاه اصولگرایی با تعریف وسیعی که مقام معظم رهبری کردند، ظرفیت بالایی دارد و جو غالب کشور است به گونهای که حتی اصولگرایان اصلاحطلبان را هم در خود جای میدهد.
س) آیا تشکیل این گروهها و احزاب اصولگرای گوناگون، موجب تضعیف احزاب باسابقه نمیشود؟ ج) به اعتقاد من احزاب شناسنامهدار در انتخابات باید برنامههای خود را اعلام کنند و مسئولیت کارهای خود را بپذیرند.
ائتلافهای انتخاباتی باید از احزاب شناخته شده و شناسنامهدار تشکیل شده باشد چرا که تشکلها و گروههای بینام و نشان انتخابات، یک بار مصرف هستند.
س) در انتخابات دوره پیش، عدهای به نام آبادگران به میدان آمدند و پیروز شدند. اما اکنون و در آستانه انتخابات مجلس هشتم هیچ نشانی از آنان نیست. این گونه گروهها چه آسیبی برای اعتماد مردم دارند؟
ج) مردم رضایتمندی و نارضایتی خود را در زمان انتخابات نشان میدهند. اگر مردم از نمایندهای ناراضی باشند، در فصل انتخابات این نارضایتی را نشان میدهند. یکی از مسایلی که باعث نشاط انتخاباتی و مشارکت مردم میشود این است که شهروند، کاندیدا و احزاب حاضر در انتخابات را بشناسند. اما پاسخگویی گروه هایی که شناخته شده نیستند و به اصطلاح «شب انتخاباتی» محسوب میشوند مشخص نیست. یعنی اگر مردم از آنان جواب بخواهند معلوم نیست که به چه حزب یا شخصی باید مراجعه کنند. اما مردم عملکرد احزاب شناسنامهدار را میداننند و به آنان اعتماد دارند.
س) چه دلیلی باعث جابجایی شما و آقای لاریجانی شد به این معنی که چرا شما به تهران آمدید و چرا آقای لاریجانی به قم رفت؟
ج) در خصوص آقای لاریجانی چند تحلیل وجود دارد. برخی معتقدند اگر آقای لاریجانی از تهران کاندیدا میشدند، ستون و پایه لیست ائتلاف فراگیر اصولگرایان قرار میگرفت و اکنون که ایشان به قم رفته است، ستون لیست ائتلاف ما متزلزل میشود. برخی دیگر بر این اعتقادند که رفتن آقای لاریجانی به قم، لیست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را بهبود میبخشد و وزن لیست جامعه مدرسین حوزه در قم افزایش پیدا میکند. اما به نظر من آقای لاریجانی را مجبور کردند به قم برود چرا که اگر ایشان تهران بود اثرگذاری بیشتری داشت و در تهران که یک حوزه پر سر و صدا است، رای اول یا دوم تهران را به دست میآورد.
من به عنوان یک فرد قمی از این که آقای لاریجانی از قم کاندیدا شده است خوشحالم اما به عنوان یک چهره ملی و سیاسی، معتقدم که ایشان بهتر بود از تهران کاندیدا میشدند.
رای آوردن ایشان هم بستگی به عملکردشان دارد. اینکه با چه گروههایی تعامل کنند و چه برنامههایی برای مردم ارائه دهند.
مردم قم باید احساس کنند که آقای لاریجانی برای قم پیام و برنامه دارد. به نظر من اگر آقای لاریجانی با تدبیر و هوشمندی عمل کند و به تنشآفرینان اجازه ندهد گرد وی جمع شوند، شانس بالایی برای پیروزی در انتخاب دارد.
ایشان باید مستقل از جریانات انتخاباتی باشد و نه به عنوان حامی و نه مخالف دولت اظهارنظر کند. من نیز از نه ماه پیش در شورای اداری اعلام کردم که میخواهم از حوزه انتخابیه تهران کاندیدا شوم.
رفت و آمد برای من سخت شده بود اما من با افتخار این مسئولیت را پذیرفته بودم. دو دوره نماینده مردم شهرستان قم در مجلس شورای اسلامی بودم اما فکر می کنم اگر از تهران نامزد انتخاباتی شوم، میتوانم قم را هم پشتیبانی کنم. گرچه مردم و علمای قم به من لطف داشتند اما تصمیم گرفتم از تهران کاندیدا شوم.
س) کمی هم در خصوص حزب تمدن اسلامی برای ما توضیح دهید؟ انگیزه شما از تاسیس این حزب چه بود و آیا جای خالی چنین حزبی را در کشور خالی میدیدید؟
ج) ما قبل از تاسیس حزب تمدن اسلامی با عنوان «جمعی از یاران حزب جمهوری اسلامی» فعالیت داشتیم. پس از توقف فعالیت حزب جمهوری اسلامی، دوستان حزب، فعالیت خود را ادامه دادند و به نام «جمعی از یاران حزب جمهوری اسلامی» اعلام موضع کردند. پس از آن ما در سال 75 به عنوان حزب تمدن اسلامی مجوز گرفتیم و با اساسنامه مشخص به ثبت رساندیم. تمدن اسلامی بر این اعتقاد است که از تفکرات حاضر در حزب جمهوری اسلامی و همچنین اندیشههای شهید مطهری میتوان استفاده کرد و البته در نهایت هم مستقل هستیم. در حال حاضر نیز مورد بیمهری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفتهایم چرا که وزارت ارشاد میبایست برای انتشار یک مطبوعه به ما مجوز دهد، اما هنوز موفق به اخذ مجوز نشدهایم.
حزب تمدن اسلامی همیشه در انتخابات حضور دارد و این بار هم ما برای تهران و شهرستانها کاندیدا خواهیم داشت.