روزنامه الاخبار لبنان در یادداشتی درباره رسوایی اخیر جاسوس افزار اسرائیلی پگاسوس و زوایای پنهان از این پرونده نوشت: "جاسوسی" یک شگرد است و پیش از آنکه با گذشت زمان تکامل یابد و به شکل امروزی "تجسس" درآید همیشه در دیوان پادشاهان و شاهزادگان مشهور بوده است. اما این امر تنها به طرفهای متخاصم یا کسانی که بر سر پروژههای تجاری، زمینههای علمی، پزشکی و ایده اختلاف دارند، محدود نمیشود، بلکه وسیلهای برای برآورده کردن خواستههای کسانی است که پول دارند و همین مساله باعث میشود آنها باور کنند که علاوه بر کشور، قبیله یا خانواده خود قادر به اداره جهان هستند.
زمانی که "شنود" جایگزین "جاسوسی" شد، هیچ کس تصور نمیکرد که قوانینی برای تنظیم این روند وجود داشته باشد. حتی قدرتمندترین دولتها یا نهادهای جهان، برای جلوگیری از استراق سمع هزینههای زیادی را متحمل شدند.
در دو دهه گذشته، اعراب با شکل جدیدی از این مساله روبرو شدند. این دیگر محدود به سیستمهای حکومت نظامی در آغاز نیمه دوم قرن گذشته و انحصار آن در دست حاکمان علیه مخالفانشان نبوده و قبل از اینکه به وسواس برخی از "رهبران" جدید تبدیل شود، به یک سرگرمی و سپس یک حرفه تبدیل شد و پس از تبدیل شدن دسیسه به اساس حکومت، ظاهر جدیدی به خود گرفت. این امر در تمام امارتهای شبه جزیره عربستان صدق میکند.
عربستان سعودی همراه با امارات و قطر، در رویای نفوذ گسترده غرق شده و در پشت دیوارهایشان ایفای نقش میکنند. هر کدام اندکی برتری داشته باشد، صبرش چندان دوام نمیآورد تا نظر دیگری را نیز تحمل کند و به همین دلیل مانند کویت و سلطنت عمان بیش از پیش منزوی میشود درست مانند حاکمان بحرین که کشورشان را تبدیل به یک دهکده متعلق به آل سعود کردند.
اواسط ماه گذشته میلادی، از اقدامی پرده برداشته شد که مجریان آن اعلام کردند بر اساس دادههای مستند صورت گرفته است و در آن یک عملیات استراق سمع توسط دولتها در تعدادی از کشورهای جهان علیه افراد مختلف از مقامات گرفته تا کارمندان صورت گرفت. طبق اعلام رسانهها در این اقدام از جاسوس افزار پگاسوس ساخت اسرائیل استفاده شد و گزارشها حاکی از جاسوسی و استراق سمع ۵۰ هزار شماره تلفن افراد مختلف است.
آنچه رسانهها منتشر کردند محدود به شماره تلفنهایی بود که هویت کاربران آنها تأیید شد. مشخص شد که در میان آنها مقامات رسمی، سیاستمداران، بازرگانان، فعالان و رسانهها بودند. دادههای منتشر شده همچنین نشان میدهد که انجام دهندگان عملیات شنود علاوه بر مخالفان خود متحدانشان را نیز هدف قرار دادهاند.
چیزی که درباره این تحقیقات اعلام نشده این است که بسیاری از شماره تلفنها مشخص نیست که چه کسی آنها را در اختیار دارد یا چه فردی در واقع از آن استفاده میکند. تعیین دقیق هویت مالک یا کاربر کار دشواری خواهد بود، جز اینکه برنامه ردیابیای ایجاد شود که دولتها و سرویسهای امنیتی برای تعقیب هدف به آن متوسل میشوند. اما موثرترین راه برای شناختن هویت واقعی کاربر، به دست آوردن مواد جمع آوری شده در حین عملیات شنود است.
یکی از کارشناسان فعال در این زمینه درباره خطرات باور و تصدیق همه موارد پرونده شنود صحبت کرده است. این فرد به "فریب احتمالی" اشاره کرده است. این اقدامی است که قبلاً در بسیاری از برخوردهای امنیتی فاش شده است و اغلب با هدف گمراه کردن اتفاق میافتد.
با این حال، ما به عنوان مردم عادی اجازه نداشتیم ببینیم شنودگران چه کردند تا بدانیم دقیقاً به چه چیزی رسیدهاند و بتوانیم واقعیت را از ساختگی تشخیص دهیم. اما آنچه برخی از پیگیریها نشان داد این است که برنامههای اسرائیلی ساخته شده شرکت "N.S.O" که پگاسوس را تولید کرده است در سال ۲۰۱۶ فعال بودند. روش عملکرد آن متفاوت از امروز بود، اما تا حدودی موثر بود و برخی از دولتهای کشورهای عربی و خارجی قبل از آن تاریخ از این برنامهها استفاده کردند. اما بحث امروز بر سر این موضوع است که آیا شرکت اسرائیلی فقط این نرم افزار را فروخت یا خدمات نیز ارائه کرد و آیا در ازای ارائه خدمات به برخی دولتها، نهادها یا حتی افراد از فروش نرم افزار خودداری کرده است؟
اما با یک سبک مغز چه باید کرد؟ این حال و وضعیت محمد بن زاید، ولیعهد امارات است که به خود حق میدهد هر کاری که دلش میخواهد انجام دهد و سودای قدرت کسانی را دارد که آنها را متحد، مخالف یا رقیب میخواند. او هر بار به جهان نشان میدهد که اولین حریف او کسی است که میگوید اولین متحد او یعنی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی است. بنابراین به تیمهای شنود خود دستور میدهد تا همه تلفنها و رایانههایی را که او را به دنیای خصوصی بن سلمان هدایت میکند، هک کنند. دستیارانش به این موضوع اشاره کردند که اگر شخصی تلفن شخصی بن سلمان را زیر نظر دارد تا از هک نشدن و عدم شنود آن اطمینان حاصل کند، این اقدام درباره نزدیکان وی صدق نمیکند. بنابراین تصمیم به تحت نظر گرفتن تلفنها و رایانههای افراد نزدیک به بن سلمان گرفته شد تا از طریق آن به خواستههای بن سلمان از این افراد دست یابند. ازجمله این افراد یاسر الرمیان مشاور اول ولیعهد عربستان در زمینه سرمایهگذاریهای مالی است که هک وی اطلاعات فراوانی را برای اطلاع بن زاید از اقدامات بن سلمان در اختیارش قرار داد.
الاخبار به برخی از اسناد امارات لیکس درباره مکالمات بن سلمان و الرمیان از طریق واتساپ دست یافته است. مطالبی که گزیدهای از آنها را منتشر خواهیم کرد بخشی از سوابق تماسهای این دو است که بین ۱۲ اوت ۲۰۱۵ تا ۲۳ ژانویه ۲۰۱۶ انجام شده است و شامل پروندههای مختلف اداری و مالی است.
همانطور که در سند ارائه شده توسط تیمهای شنود اماراتی به دربار ولیعهد ابوظبی ارائه شده است ما از میان آنها سه پرونده را انتخاب کردهایم که در زیر به تفصیل آمده است، البته ما در تهیه گفتوگوها دخالت نکردیم و با تمام خطاهای زبانی، یا ناشی از سرعت تایپ یا مواردی از این دست، تغییر ندادیم. این اطلاعات از تلفن الرمیان گرفته شده است اما نام وی در مکالمات قابل مشاهده نیست و نام بن سلمان در مخاطبین برنامه واتساپ ظاهر میشود؛ مانند این مورد:
"توجه داشته باشید: محمد بن سلمان دوست، من کینهای از این مساله ندارم که تیمهای شما در حال ردیابی تلفنها و رایانههای من و آنچه شما تصور میکنید متعلق به من است؛ هستند؛ زیرا این همان کاری است که افراد بن زاید و دیگران از جمله "گروه شما" در لبنان انجام دادند. امیدوارم که نسبت به بن زاید کینه به دل نگیرید، بلکه از او بخواهید پروندههای دوست سوم شما در "بازی شنود" یعنی تمیم بن حمد را به شما اطلاع دهد و به نظر میرسد که در آنها چیزهایی مربوط به شما وجود داشته باشد.