آفتابنیوز : آفتاب: منابع خبری از نشست مشترك شماری از تروریستهای منافقین با چند تن از مقامات اقلیم كردستان عراق، پرده برداشتند.
به گزارش سایت تابناک، حدودا یك ماه پیش، شماری از گروههای كرد اپوزیسیون جمهوری اسلامی و تروریستهای سازمان منافقین در نزدیكی ساختمان پارلمان اقلیم كردستان در اربیل گرد هم آمدهاند تا درباره تشكیل یك نیروی واحد نظامی برای فعالیت علیه ایران و دریافت كمكهای لازم از آمریكا تصمیمگیری كنند. به گزارش تابناک گفته میشود که توافقات این نشست از بهار سال آینده عملیاتی می شود.
بنا بر گزارشهای رسیده، آموزش مشترك نیروهای نظامی و تروریست مخالف جمهوری اسلامی یكی از توافقات این نشست بوده و پادگان خالص نیز به این منظور در نظر گرفته شده است.
رهبران كردستان عراق به ویژه طالبانی و بارزانی در سالهای حكمرانی دژخیمان صدام، كاملا تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران بوده و اكنون نیز روابط عمیقی با ایران دارند، چنین تحركاتی جای شگفتی دارد!
همچنین لازم به ذکر است که احمدینژاد در سفر دو روز پیش خود به عراق، با استفاده از عبارت «مام جلال»، اوج رفاقت سران جمهوری اسلامی و رهبران كرد عراقی را نشان داد.
ازسوی دیگر عاقبت دوشنبه گذشته قطعنامه جدید توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد با اکثریت کامل آرا و بدون مخالف تصویب شد. سه عضو غیر دائم شورا یعنی لیبی، اندونزی، آفریقای جنوبی هرچند پیشتر نگرانی هایی درباره پیش نویس قطعنامه ابراز کرده بودند، از قطعنامه جدید تحریم ها علیه ایران حمایت کردند. اما سفیر اندونزی در سازمان ملل متحد اعلام کرد که کشورش به قطعنامه جدید شورا علیه ایران رای ممتنع می دهد و به این ترتیب سومین قطعنامه تحریم های شورای امنیت علیه ایران با ۱۴ رای موافق به تصویب رسید.
این درحالی است که مسولان و مقامات دولت نهم طی روزهای اخیر پس از انتشار گزارش البرادعی دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی آن را یک پیروزی و موفقیت بزرگ برای خود تلقی کردند و حتی در برخی از مکان ها جشنی نمادین برگزار شد.
اما صدور این قطعنامه و آراء چین و روسیه که گاهی به عنوان نزدیکان سیاست خارجی ایران نام برده می شدند، هم اینک برای بسیاری از ناظران سیاسی و محافل خبری جای سوال و تعجب دارد.
چین درحالی به این قطعنامه رای مثبت می دهد که اخیرا رسانه ها خبری رسمی ایران خبر از امضا یک موافقتنامه 16 میلیارد دلاری برای سرمایه گذار در میدان گازی پارس شمالی ایران توسط این کشور داده بودند. همچنین روسیه درحالی به قطعنامه سوم علیه ایران رای مثبت می دهد که یکی از بزرگترین شرکای تجاری ایران بواسطه قراردادهای متعدد از جمله همکاری اتمی است.
همچنین اگرنیم نگاهی به خبر اول در مورد عراق بیاندازیم، بازهم این سوال پیش می آید که اگر این خبر کاملا صحیح باشد چرا رئیس جمهوری بعنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور با جایگاه رفیع سیاسی و اجرایی خود به عراق سفر می کند و بحث وام یک میلیارد دلاری به عراق چیست؟
روسیه و چین از سالهای قبل بعنوان شرکای اول ما انتخاب شده اند. دولت نهم امید داشته است که آنها بعنوان اعضا دائم شورای امنیت از حق وتوی خود به نفع ما استفاده خواهند کرد. اما تا کنون پنج بار علیه ما رای داده اند. بار اول برای ارسال پرونده ایران به شورای امنیت و چهاربار در صدور قطعنامه علیه فعالیت هسته ای ایران. و البته بیم آن میرود که اگر واشنگتن بخواهد حقله محاصره را تنگ تر کند با او همکاری هم بکنند.
حتی طی ماههای گذشته بسیاری از بانک های چینی مبادلات مالی خود با ایران را مانند بسیاری از بانک های اروپایی قطع کرده اند و این امر باعث شده است که مبادلات ما با این کشور کاهش یابد.
به هرصورت مجموعه این رویدادهای سیاسی و اقتصادی در صحنه بین المللی باعث انتقادات متعددی از دولت نهم در محافل سیاسی و خبری داخلی شده است. هم اینک این انتقادات به حدی رشد کرده است که، در پی تصویب این قطعنامه سایت عدالتخانه که از حامیان دولت احمدی نژاد بود خبر آن را با عنوان(" پس گردنی" برادر قذافی به دیپلماسی "عبرت نگیر" ایران) منتشر کرد. این عبارت بخوبی نشان می دهد که حتی حامیان دولت احمدی نژاد هم از نبودن راهبرد مشخص در سیاست خارجی دولت نهم نارضی هستند.
اما سوالی که اینک مطرح میشود آن است که دولت نهم و حامیان سیاسی او که همه فعالان و کارشناسان سیاسی و بین المللی کشور را خائن، مرعوب و سست عنصر می دانستند حال این تحولات را چگونه تحلیل می کنند؟
دراین امرشکی نیست که موفقیت های هسته ای ایران که مهم و با ارزش است، روندی است که از حدود 20 سال قبل شروع شده و اینک با تکیه بر نیروها و دانش متخصصان داخلی ما به نقطه مهمی رسیده است. این پیشرفت اعتبار بزرگی برای جامعه علمی و ملت ایران است. و البته منحصر به هیچ دولت یا شخص خاصی هم نیست.
اما تحولات بین المللی دو سال گذشته که اینک ما را به این نقطه رسانیده است را آقای احمدی نژاد چگونه توجیح می کنند؟ حال که حتی چین و روسیه هم از ما امتیازهای بزرگ مالی و سیاسی می گیرند و علیه ما رای می دهند، چگونه باید در صحنه بین المللی حضوریافت؟
این امر کاملا صحیح است که ما نیز مانند هرکشوری باید به امکانات و اهداف خود تکیه کنیم و با پتانسیل های خود در جامعه بین المللی ایفاء نقش کنیم. اما بالاخره در صفحه شطرنج جهانی ما باید حرکات خود را براساس بازی رقبای متعدد و رفتارهای متنوع شان طراحی کنیم تا هم حداکثره بهره ممکن را ببریم، و هم از تنش جلوگیری کنیم.
بنابراین همه ما هم تاکید می کنیم که " انرژی هسته ای حق مسلم ماست" زیرا اگر به این امر اعتقاد نداشتند از 20 سال قبل در این راه سرمایه گذاری سنگین مالی و انسانی انجام نمی دادند.
اما یک سوال هم باید پاسخ داده شود؛ این حق مسلم را با چه هزینه ای و چه روشی باید بدست آوریم؟ به قیمت انزوای جهانی؟ به قیمتی که حتی همسایگان ناتوان ما هم علیه مان توطئه کنند و امتیاز بگیرند؟ به این روش که حتی لیبی، این کشور ناتوان آفریقایی هم با همه سوابقش علیه ما رای بدهد؟ به این قیمت که چین و روسیه رفیق قافله شوند و شریک دزد؟ و دهها سوال دیگر از همین قسم.
به راستی اصول سیاست خارجی در دولت نهم چیست؟ همه کشورهای جهان برای رسیدن به اهداف خود که شاید بسیار بلند پروازانه هم باشد؛ درعین روابط صمیمانه رقابت های بسیار سختی می کنند. اما اصل مهم برایشان کسب حداکثر منافع ملی است. لیکن امروز با یک بررسی اجمالی باید پرسید منافع ما چگونه تامین خواهد شد؟ آیا به صرف اتکا بر پول نفت و قیمت روز افزون آن در بازارهای جهانی باید ولخرجی کرد، وشعار هسته ای داد ؟ ما توان هسته ای را لازم داریم. اما در کنار آن باید به حفظ همه پتانسیل های اقتصادی، سیاسی و استراتژیک منطقه ای و جهانی هم توجه کرد.
بنابراین لطفا مسولان دولت نهم که مرعوب و خائن نیستند، توضیح دهند که چه تناسبی بین رفتارهای سیاست خارجی و عکس العمل های بوجود آمده در دو سال گذشته، که هم اینک ما را به سومین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل رسانیده است، وجود دارد؟ و حال که کوه آنها برخلاف وعده های دو سال قبل به تپه ای سنگلاخ تبدیل شده است، بگویند ادامه این روند را چگونه پیش بینی می کنند؟