آفتابنیوز : آفتاب: دکتر جواد اطاعت استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی تهران و نامزد انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران است وی هم اکنون عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی است و دارای سابقه مبارزه با رژیم شاه و حضور در جبهههای جنگ تحمیلی است.
جواد اطاعت در سال 76 و 77 مدیرکل سیاسی وزارت کشور بوده است و در مجلس ششم نیز عضو کمیسیون فرهنگی بوده است و در سال 80 و 79 نماینده مجلس در کمیسیون ماده 10 احزاب بوده و در سال 84 نیز مشاور موسوی لاری وزیر کشور دولت خاتمی بوده است.
گفتوگو با جواد اطاعت که عصر روز شنبه در محل خبرگزاری آفتاب و در فضایی صمیمانه انجام شد را در ادامه میخوانید.
با توجه به عضویت شما در شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و نمایندگی مجلس ششم و ردصلاحیت شما در انتخابات مجلس هفتم انگیزه شما برای کاندیدا شدن در انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی چه بوده است؟
من قبل از عضویت در حزب اعتماد ملی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی هستم و در دوره ششم مجلس نیز تحت تاثیر فضای سیاسی وارد این عرصه شدم و قبل از آن هیچ فعالیت سیاسی نداشتم.
برای آغاز کارسیاسی تصمیم گرفتم ابتدا در رشته علوم سیاسی تحصیل کنم و علم آن را بیاموزم و این بار با درخواست آقای خاتمی وارد انتخابات شدم که ایشان یک دعوتی کردند و از ما خواستند که کاندیدا شویم.
خودم از دو منظر وارد این داستان شدم. در کشور ما در عرصه علوم طبیعی و ریاضی باور علمی وجود دارد ولی در عرصه سیاست و حکومت باور علمی وجود ندارد و در این زمینه کشور فرصتهای خوبی را از دست داده است. از منظر سیاسی احساسم این است که کشور ما از افراط و تفریط رنج می برد و دوکتاب نوشته ام یکی در زمینه ژئوپولتیک ایران و دیگری ماهیت دولت در ایران و در آنها نشان دادهام که مسیر توسعه در ایران خطی و تکاملی نیست بلکه زیگزاگی است.
من در کتاب ماهیت دولت پیشبینی کرده بودم که گفتمان بعد از دوره خاتمی، سنتگرایی ایدئولوژیک است یعنی دقیقا نقطه مقابل اصلاحطلبی و بیشتر به خاطر همین رفتارهای رفت و برگشتی ایرانیان است و همین باعث توسعه نیافتگی ایران است.
در فضای سیاسی ایران باید واقعبینانه عمل کرد و فضا را تلطیف کرد و اجماع بین نخبگان و اجماع حداقلی بین جریانهای سیاسی برای توسعه ایران لازم است.
فکر کردم که با نگاه واقعگرایی و علمی می توانم در مجلس موثر باشم و در مجلس ششم هم تلاشم بر این نکته بود و خصوصادر زمانی که در وزارت کشور در کمیسیون ماده 10 احزاب موسس خانه احزاب بودم.
زمان بعد از انتخابات مجلس ششم و ترور حجاریان احساس کردم که شکاف زیادی بین نخبگان اجرایی وجود دارد لذا تلاشم بر این بود که روی حداقلهایی اجماع کنیم و بعد هر کسی روش خود را دنبال کند.
ما در اسفند 78 دوستان و رهبران احزاب را به وزارت کشور دعوت کردیم که جریانات مختلف دور یک میز بنشینند و نتیجه آن تاسیس خانه احزاب بود. بنابراین سعی کردم با ایجاد یک نگاه علمی در جامعه نسبت به سیاست و واقعگرایی نسبت به مسایل سیای در مجلس حضور پیدا کنم و موثر باشم و در انتخابات حضور پیدا کنم.
با توجه به گفتههای شما و عضویت شما در یک حزب رسمی خودتان چه گرایش سیاسی دارید ، به صورت علمی بگویید؟
من خودم را اصلاحطلب میدانم . نظام انتخابات در کشور ما اکثریت یک چهارم است و نه نظام اکثریت مطلق و نه نظام تناسبی است که هر کس به تناسب آرای خودش دارای کرسی در پارلمان باشد لذا در کشور ما دو جبهه اصولگرا و اصلاحطلب بوجود آمده است که هر جبهه متاثر از گروههای مختلف است.
ما در خانواده بزرگ اصلاحات احزاب متعددی داریم ولی اشتراکات ما زیاد است، حزب اعتماد ملی در مجموع نگاه واقعبینانهای به عرصه سیاست دارد و این دلیلی است که باعث شده من وارد این حزب شوم.
دقیقتر بگویم بعضی از جریانات سیاسی اعلام کردند که ما سوسیال دمکرات دیندار هستیم و عدهای دیگر خود را لیبرال دمکرات دیندار خواندند منظورم گرایش دقیق سیاسی به معنای کلاسیک کلمه است.
در اندیشه امام دو بحث محوری وجود دارد 1- بحث عدالت 2- بحث جمهوریت و حاکم بودن مردم.
حزبی که لیبرالیسم اقتصادی را نفی میکند و در واقع به سیاستهای تامین اجتماعی و رفاه عمومی و آموزش و بهداشت رایگان گرایش دارد این احزاب به لحاظ اقتصادی رویکرد عدالت محورانهای دارند و در عرصه سیاسی هم پذیرش دمکراسی و رای مردم است.
برخی احزاب طرفدار اقتصاد آزاد هستند و یا بعضی به عدالت رویکرد توزیع محور دارند نه تولید محور. توزیع محورها به توزیع امکانات برای همه اعتقاد دارند، در حالی که در عدالت تولید محور بحث برابری فرصتهاست.
در دنیا تقسیمبندیها مشخص است که با توجه به فضاهای سیاسی و اقتصادی احزاب تقسیمبندی میشوند که بحث مفصلی در علوم سیاسی و اندیشه اقتصاد سیاسی است.
ما برای اینکه سو فهم نشود می گوییم که از نظر اقتصادی گرایش عدالت محورانه داریم و از نظر سیاسی به حاکمیت ملت معتقدیم و هر دو شاخص در اندیشه امام خمینی(ره) هست.
با توجه به وضعیت انتخابات اخیر شما فکر میکنید که چه درصدی از آرا را میتوانید کسب کنید و چه کاری میتوانید انجام دهید؟ در خصوص بحث ردصلاحیتها یکی بحث مشکلهای بینشی و فکری است . در ایران در بین فقها هنوز اجماعی در مورد حاکمیت ملت وجود ندارد. سه دیدگاه در اندیشه اسلامی وجود دارد. 1- عدم همخوانی بین اسلام و دمکراسی 2- همخوانی بین اسلام و دمکراسی 3- نظر بینابین دارند که مردم سالاری و اندیشههای اسلامی تفاوتها و شباهتهایی دارد.
ما اکنون در گروه سوم هستیم و فقها در گروههایی قرار می گیرند در بحث نظریه حکم شرعی که بعضی از فقها به آن اعتقاد دارند که حاکم شرع به صرف مباحث اعتقادی و اسلامی وظیفهاش اجرای شرعیان و احکام آن است و مردم هم وظیفه اطاعت از آن را دارند و در گذشته افرادی مثل شیخ فضلا... نوری و در حال حاضر کسانی چون مصباح یزدی و جوادی آملی که به نظریه حکم شرعی عقیده دارند.
گروه دیگری از فقها مقابل اینها هستند مثل حائری یزدی و دیگران. آقای حائری نظریه «ترکی» را مطرح میکند که مردم صرفنظر از اعتقادات در یک سرزمین شریکند و برای تعیین سرنوشت آن چون ملک مردم ایران است و براساس این رای توجیه میشود.
آن چیزی که در جمهوری اسلامی است نگاه بینابین این دو نظریه است که اسمش را ولایت انتخابی فقیه مینامیم.
اگر قانون اساسی را مبنا بگیریم که رای مردم را پذیرفته است و همانطور که نمیتوانیم قانونی غیر از اسلام را تصویب کنیم قانونی بدون نظر مردم را هم نمیتوانیم تصویب کنیم. به لحاظ حقوقی در قانون انتخابات ما احراز صلاحیت نداریم بلکه احراز شرایط داریم که تقریبا در بسیاری از کشورها وجود دارد مثل تابعیت ایران، عدم سو پیشینه و سوء شهرت و... در کشور ما دو بحث به خاطر وجه اسلامی کشور است که یکی بحث محکومیت به حدود شرعی است و دیگر بحث ارتداد که بین اصولگرایان و اصلاحطلبان اختلافی ندارند.
یک مشکل حقوقی هم وجود دارد که قانونگذار التزام به اسلام را مشخص نکرده است که آیا منظور احراز عرفی است ؟ در قانون هم نیامده است که وقتی فردی در هنگام ثبتنام اعلام میکند که قانون اساسی را قبول دارد کافی است.
بحث دیگر بحث سلیقهای برخورد کردن با موضوع است که اگر افرادمسوول تغییر کنند این روند احرازها و ردصلاحیت ها نیز تفاوت خواهد کرد.
شما اگر وارد مجلس هشتم شوید در چه کمیسیونی کار خواهید کرد و چه کاری میتوانید بکنید؟
با توجه به تخصص در اقتصاد سیاسی ایران سعی خواهم کرد که با توجه به شناختی که از اقتصاد ایران دارم و با توجه به اولویتهایی که در حال حاضر داریم و آن رفع مشکلات اقتصادی است و اولویت اولمان کاهش تورم و بیکاری است از طریق امنیت سرمایهگذاری و کوچکسازی دولت و تقویت بخش خصوصی و جذب و جلب سرمایهگذاران خصوصی در داخل و ایرانیان خارج از کشور و سرمایهگذاری بینالمللی به برنامه های خود دست پیدا کنیم.
ایجاد رونق اقتصادی و تولید از این طریق باعث میشود که نقدینگی جذب شود و تورم کاهش پیدا کند و از طرف دیگر اشتغال ایجاد خواهد شد.
محور بعدی برنامه ما تبدیل اقتصاد خدمات گرایانه به اقتصاد سرمایهگذارانه است. رویکرد عدالت تولید محور هم باید جایگزین عدالت توزیع محور شود. ما بر این اساس باید برنامههایی برای رفع مشکلات اقتصادی مردم تصویب کنیم تا با نظارت بر آنها مشکلات معیشتی مردم کاهش پیدا کند. در عین آزادسازی اقتصادی نگاهمان باید به اقشار آسیبپذیر با گسترش بیمههای خدمات درمانی و بهداشت رایگان و ... و توجه به دهکهای پایین باشد . بحثهای ما در مجلس هشتم رفع مشکلات اقتصادی – اجتماعی خواهد بود.
اگر شما در مجلس اقلیت بشوید و اصولگرایان اکثریت را بدست گیرند، با توجه به این نکته که جایگاه مجلس در حال تضعیف شدن از سوی دولت است شما در این صورت چه اقدامی خواهید کرد؟ مجلس به گفته امام در راس امور است . مجلس زمانی میتواند در راس امور باشد که نمایندگانی به مجلس راه یابند که از یکسری توانمندیهایی برخوردار باشند، اگر نمایندگان توانمند باشند قطعا جایگاه مجلس تقویت میشود و هر دولتی مجبور است به نظرات مجلس مقتدر و توانمند تمکین کند.
ما با توجه به این همه ردصلاحیت در 160 حوزه امکان رقابت داریم و اگر مردم در صحنه حضور پیدا کنند ما اکثریت مجلس را در دست خواهیم گرفت و زمانی که اکثریت را در اختیار بگیریم، طبیعتا میتوانیم طرحها و برنامههای خود را دنبال کنیم.
اگر هم که اقلیت شدیم یک نماینده در مجلس هم میتواند موثر باشد چون مجلس محل تضاب افکار و آراست و قدرت در آنجا از آن کسی است که از نظرات کارشناسی قوی همراه با دلیل و منطق برخوردار باشد و استدلال قوی تری ارائه دهد.
حداقل این است که اگر اقلیت باشیم میتوانیم به عنوان یک جریان منتقد، رویکردهای علمی خودمان را ارائه کنیم و اکثریت را قانع کنیم و اگر نتوانستیم با رویکرد انتقادی خود اشتباهات را به حداقل ممکن کاهش دهیم.
شما اگر اکثریت شدید چه رویکردی نسبت به دولت خواهید داشت؟ ما اصلا رویکرد تقابلی در برابر دولت نخواهیم داشت چون معتقدیم که فرایند توسعه با تقابل عملی نمیشود و رویکرد ما تعاملی است. در گذشته تلقی خیليها این بود که اگر یک دولت حزب الهی سرکار بیاید همه مشکلات کشور را حل میکند! ولی اتفاقات سالهای اخیر باعث شده که جریانات رقیب ما هم واقعبین شده، فراموش نکنید که همه جریانهای سیاسی دغدغه شان رفع مشکلات مردم است. دلیلی هم ندارد که دولت برنامههای ما را بپذیرد و روند توسعه بسیار کند است.
رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
طبیعتا اگر ما داخل مجلس برویم دولت هر چه ما بگوییم، نمیگوید چشم و دشواری در همه جا هست.
فکر نمیکنید که انتخابات بهتر است حزبی باشد ؟ و فرایند انتخابات از درون چند حزب قدرتمند شکل بگیرد؟ من کتابی دارم به نام توسعه سیاسی و مجموع مطالعات ما و تجربه سیاسی ما نشان میدهد که در بحث کار حزبی با مشکلات حقوقی مواجهایم، مثلا در هیچ جای قانون انتخابات بندی به احزاب اختصاص داده نشده است مثل آلمان که به آرم احزاب رای می دهند.
بحث دیگر این است که در قانون انتخابات احزاب جایگاهی ندارند و مشکل دیگر به فرهنگ سیاسی مردم ایران برمیگردد.
در کشوری که 220 حزب داریم این نشان از عدم توسعه سیاسی دارد و بخشی هم به مردم ایران برمیگردد که روسیه کار جمعی ندارند.
مردم ما در این سده اخیر خوب به صحنه میآیند ولی چون انتظارات بالایی دارند و کاندیداها هم به این انتظارات میافزایند که در مجلس ششم بحث توسعه سیاسی و جامعه مدنی را دیدیم و در مجلس هفتم که بحث ژاپن اسلامی را دیدیم که نتیجه چه شد.
افزایش انتظارات و شکاف با واقعیتها باعث میشود که مردم حضور جدی و انزوا پیدا کنند و همان مسیر غیر خطی فرایند توسعه است.
مردم باید مشارکت جدی داشته باشند و با حضور خودشان فرایند توسعه کشور را تداوم بخشند و با استقامت در کارها و نگاه واقع بینانه و آگاهانه مردم می تواند این توسعه را تداوم بخشد و عامل توسعه، آگاهی مردم است.
مردم اگر شرایط اقتصادی دولت اصلاحات و دولت فعلی را مقایسه کنند به تصمیم خوبی میرسند.
با تشکر از حضور شما استاد گرامی و آرزوی موفقیت برای شما در مجلس هشتم.