غلامرضا حداد، عضو هیات علمی دانشگاه، در یادداشتی نوشت: «اقدام سفارت روسیه در انتشار عکسی که کنفرانس تاریخی تهران را شبیهسازی کرده با واکنشهای رسمی و غیر رسمی زیادی در ایران مواجه شده است. اما پیام این عکس و واکنش به آن را چگونه میتوان تحلیل کرد:
۱- علاقهمندان به روسیه و البته آنانی که به واقعیتهای تاریخی و اجتماعی رویکردی جوهرگرایانه دارند، تلاشی ناکام میکنند در این که معنای عکس و نیت انتشار آن را به یادبودی متعارف از یک رویداد تاریخی یا خطایی حرفهای از طرف آقای سفیر تقلیل دهند. زبان دیپلماسی، زبانی دقیق در نشانهها و نمادهاست. در دیپلماسی نهتنها انتخاب واژگان بلکه لحن و فرکانس صدا، نوع نگاه و لبخند، شیوه دستدادن و میزان و طول فشردن دست و حتی رنگ لباس دیپلمات معانی اختصاصی خود را دارند؛ همان طور که ورود و خروج دیپلماتها به جلسه، چیدمان صندلیها و ترتیب ایستادنها مبتنی بر پروتکلهای دقیق تنظیم میشود. پس تقلیلدادن رویدادی طراحیشده توسط یک دیپلمات برجسته مبتنی بر دعوت و همراهی با دیپلماتی همتراز، میزانسن صحنه عکاسی و نهایتا تصمیم به انتشار عکس بیتوجه به ابعاد معنایی آن، به یک یادبود یا یک خطای حرفهای تحلیل سادهانگارانه محسوب میشود.
۲- نیت فرستنده پیام به پیام پیوست نیست، بلکه از طریق ساختار پیام بیان شده و توسط گیرنده پیام معناکاوی و رمزگشایی میشود. گیرندگان پیام متناسب با زمینهای که در آن زیست میکنند و در قالب نظام پردازش معانی که در بینالاذهان جمعی خود دارند، تفسیر و روایت خود را بر پیام بار میکنند. نشانهشناسی، دانش رمزگشایی از ساختار پیام و تحلیل روایت، دانش فهم روایتهای درون بینالاذهان مخاطبان است. از طرفی هر پیامی میتواند طیفی از مخاطبان را دربرگرفته و معانی متفاوتی برای آنان به همراه داشته باشد. تصور نمیکنم مخاطب هدف اقدام آقای سفیر جامعه ایرانی باشد؛ اگر چه بیشترین واکنش را در میان آنان برانگیخته است. اگر عکس را نه در پسزمینه تاریخی بلکه در زمینه سیاسی امروز نشانهشناسی کنیم، میتوانیم مخاطب اصلی آن را شناسایی کنیم. اقتدارگرایی کنونی روسی، ارتباط اندکی به دیپلماسی عمومی داشته و اقدامات رسانهای برونمرزی این کشور نیز بیشتر از جنس ایجاد اختلال در نظام اطلاعرسانی دولتهای رقیب است تا ایجاد جذابیت فرهنگی در جوامع آنها. پس طبیعتا تأثیر منفی چنین اقدامی بر تصویر عمومی روسیه نزد جامعه ایرانی از اهمیت چندانی برای دولتمردان روسی برخوردار نیست. اما اگر مخاطب پیام را دولتمردان دیگر کشورها مشخصا ایالات متحده و اتحادیه اروپا در نظر بگیریم، این تصویر معنای دیگری خواهد داشت. عکس در سفارت روسیه گرفته شده است، سفیر روسیه میزبان است، صندلیها به سیاق رویداد تاریخی که یادآور همکاری موفقیتآمیز قدرتهای شرق و غرب در شکست فاشیسم است، چیده شدهاند، صندلی وسط جای نماینده آمریکا خالی است و البته زاویه دوربین تغییر کرده و قاب آن گشودهتر شده، به نحوی که نگاه از بالا به پایین سفرا تلقی تفوق و برتری بیشتری را در بیننده القا میکند. این تصویر را در زمینه وضعیت بینالمللی ایران قرار دهید، مذاکرات دولتهای غربی بر سر احیای برجام با ایران کمابیش به بنبست رسیده است و با روی کار آمدن دولتی که موضعی سرسختانه نسبت به دولتهای غربی در پیش گرفته است، چشمانداز این مذاکرات و نیز افق میانمدت روابط طرفین در ابهام قرار گرفته است ... نشانهشناسی تصویر در زمینه سیاسی کنونی یک پیام آشکار برای دولتهای اروپایی و آمریکا دارد: «برای شما مسیر تهران از مسکو میگذرد.» اگر به دنبال امتیاز یا توافقی با ایران هستید، باید با روسیه کنار بیایید؛ جایی که شما در محدودیت هستید ما حضور داریم.
۳- «نه شرقی، نه غربی» به عنوان قاعدهای تکوینی برونداد نظام معنایی ناسیونالیسم ایرانی مدرن بود و دولت موقت آن را در مرحله شکلگیری ساختار معنایی انقلاب اسلامی نمایندگی میکرد. در فرایند تثبیت انقلاب دچار تحول محتوایی شد. نه شرقی نه غربی بیانی دیگر از سیاست موازنه منفی دکتر محمد مصدق و نمایانگر تمایل تاریخی ایرانیان به استقلال سیاسی بود. این قاعده که به نوعی منطبق با تعبیر آیزایا برلین از مفهوم آزادی منفی است، در فضای دوقطبی نظام بینالملل، دال بر تمایل ایران به بیطرفی در عین تعامل و همکاری برای نیل به توسعه و رفاه با حفظ استقلال سیاسی بود. «نه» که در این قاعده بازنمود رویکرد تدافعی و همکاریجویانه و جستوجوی امکانی برای جریان سوم بود، در فرایند تثبیت انقلاب به رویکردی تهاجمی و تقابلگرایانه تحول یافت و هستیشناسی ثنوی و دوقطبی حاکم بر ساختار معنایی مستقر بهویژه پس از فروپاشی بلوک شرق، «نه شرقی، نه غربی» را در عمل به نگاه به شرق و تقابل با غرب تغییر داد. دگرمحوری رادیکال در فرهنگ تعارضی حاکم بر این ساختار معنایی با قراردادن غرب به رهبری آمریکا بهعنوان دگرهویتبخش، ایران را در درون بلوکی تصویر کرد که تقابل با غرب به آن معنا میداد. تلاش کارگزاران این ساختار معنایی در جستوجوی متحدان از میان مستضعفان یا فرودستان جنوب و قدرتمندان شرق در عمل به دستاورد چندانی منجر نشد اما اصرار بر تحمیل تصویر ذهنی مبتنی بر نگاه دوقطبی بر واقعیت جهان چندقطبی، در نهایت ایران را به مهرهای در بازی روسیه و چین با رقبای غربی خود بدل خواهد کرد.
۴- حس تحقیر جامعه ایرانی از اقدام سفیر روسیه قابل درک است اما اعتراض و واکنش آنها به انتشار این عکس حتی با عذرخواهی رسمی نیز به جبران آن چه در حقیقت از دست رفته است، نخواهد انجامید. انتشار این تصویر و انتقال پیام آن، تنها بازنمودی رسانهای از فرایندی است که مدتهاست در جریان است. آن چه باید مورد اعتراض باشد، شکل و ماهیت مناسبات سیاسی ایران با جهان خارج و مشخصا دولتهایی شبیه روسیه است که در این مقطع در انتشار این تصویر بازنمود یافته است. برای تفهیم مقصودم از روایتی تاریخی کمک میگیرم.
سفارت بریتانیای کبیر در زمان قاجار در فصلهای گرم و سرد سال ییلاق و قشلاق داشت. زمانی سفیر کبیر و همسرش از سفر به تهران مراجعت میکنند و میبینند که سفارت از چهارراه استامبول فعلی به باغ قلهک منتقل شده است. سفیر و خانواده به همراه وسایل با درشکه به سمت باغ قلهک حرکت میکنند و پس از پیچ دروازهشمیران در سربالایی اسبها به دلیل سنگینی درشکه کند میشوند. گماشته از سفیر اجازه گرفته به چند بیکاره پیشنهاد پرداخت دستمزد برای هلدادن درشکه و کمک به اسبها میکند و آنان نیز به طمع دستمزد، شادمانه میپذیرند. گرمای شدید و سنگینی درشکه نفسشان را میبرد و مطابق سنت دیرینه ما ایرانیان در حالی که به کار خود ادامه میدهند، دهان به غرغر و ناسزا میگشایند. سفیر که صدایشان را شنیده از گماشته جویا میشود و او میگوید که گرمای هوا و خستگی باعث شده حرفهای نامربوط بزنند. سفیر میپرسد که دقیقا چه میگویند و گماشته در پاسخ میگوید جسارتا به شما و همسرتان نسبتهای ناروا میدهند. سفیر تأملی میکند و میپرسد در رسیدن ما به باغ قلهک که مشکلی به وجود نمیآورد و گماشته با تأکید میگوید به هیچ وجه قربان! سفیر سری تکان میدهد و میگوید اشکالی ندارد بگذار هر چه میخواهند بگویند.»