«همسن و سال هستند؛ جوانان دهه ۷۰ و عاشق محرم و عزاداری برای امام حسین(ع). بعد از دهه محرم هر سال، یک سال برای رسیدن این روزها لحظهشماری میکنند تا بار دیگر کنار هم تکیه برپا و عزاداری کنند. اما دو سالی است که با این حسرت دست به گریبانند و جای برپایی تکیه و دسته، دست نیازمندی را میگیرند که زندگیاش به مویی بند است. اهالی محله لویزان اعتماد زیادی به آنها دارند. رسم نذریدادن هم تغییر کرده و حالا مواد غذایی را به در خانه افراد نیازمند میبرند. این روایت «موکب قاسم ابن الحسن» در محله سه راه لویزان است.
پارچهنوشته روی موکب برای خودش حکایتی دارد: «برای کمک به خانوادههای نیازمند منتظر دستان مهربان و نذریهای شما هستیم.» صدای نوحه از باند کنار موکب پخش میشود و چند نفر از بچهها مشغول بستهبندی ماکارونی و رب میشوند. زوج جوانی هم با یک کارتن بزرگ نذری وارد میشوند. امیر رضا از اهالی محله است و با همسرش برای ادای نذرشان آمدهاند. میگوید این بهترین نذری زندگی ماست: «پنج سال قبل که ازدواج کردیم، از همان سال اول زندگی تصمیم گرفتیم هر سال محرم نذری بدهیم. هر سال دیگ آش برپا میکردیم و ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ کاسه آش به همسایهها و اهالی محل میدادیم. اما از وقتی سر و کله کرونا پیدا شد، تصمیم گرفتیم شیوه نذریدادن را عوض کنیم. دنبال ایده مناسبی بودیم تا این که با بچههای این موکب آشنا شدیم. آنها محرم هر سال با برپایی این موکب به نیازمندان محل کمک میکنند. ما هم تصمیم گرفتیم به جای آش، مواد غذایی خشک به نیازمندان بدهیم. امروز هم عدس و نخود و لوبیا خریدیم و تحویل بچههای موکب دادیم.»
لیست را بالا و پایین میکند تا کسی جا نیفتاده باشد. میگوید بستهها برای امشب باید آماده باشند تا به دست خانوادههای نیازمند برسانیم. مهدی رضائیان از بچههای محله لویزان است. محرم هر سال این موکب را با کمک دوستانش برپا میکند: «پیام امام حسین(ع) گرفتن دست نیازمندانی است که برای حفظ آبرو جلوی کسی دست دراز نمیکنند. هیأت ما قاسم ابن الحسن همین روبهرو انتهای کوچه است. سال ۷۷ این هیأت را برپا کردیم. این موکب هم چند سالی است برپا شده و قبل از کرونا اینجا به مردم شربت و نذری میدادیم. اما سال قبل تصمیم گرفتیم رویه را عوض کنیم. از مردم خواستیم نذریهایی را که به هیأت میدادند به شکل نقدی یا مواد غذایی به ما بدهند تا به دست خانوادههای نیازمند برسانیم. این مدت خانواده نیازمند زیادی را شناسایی کردهایم. یکی از آنها زن سالخورده بیماری است که همسرش فوت کرده و پسرش زندان است و با عروس و سه نوهاش زندگی میکند. شرایط خیلی سختی دارند. سال قبل با کمک اهالی برای آنها ماشین لباسشویی خریدیم. در خود موکب هم به خاطر رعایت مسائل بهداشتی سال گذشته شربت و چای ندادیم ولی امسال میخواهیم آبمیوههای بستهبندی شده به مردم بدهیم. سه شب هم با بچههای هیأت مقابل منزل سه شهید میرویم و چند دقیقهای عزاداری میکنیم.»
مهدی از استقبال اهالی محل از ایده آنها و اجرای کامل پروتکلهای بهداشتی میگوید: «باور کنید سال گذشته با وجود مشکلات اقتصادی مردم خیلی کمک کردند و پول و مواد غذایی برای توزیع بین نیازمندان در اختیار ما قرار دادند. علاوه بر مواد غذایی، ماسک و مواد ضدعفونیکننده هم به خانوادهها میدهیم. به اعتقاد من بچههیأتی باید با اصل دین و دلیل مبعوثشدن پیامبران آشنایی داشته باشد. خدا دو پیامبر به انسان داده است؛ یکی پیامبر ظاهر که ۱۲۴ هزار پیامبری هستند که برای هدایت انسانها فرستاد و دیگری پیامبر باطن که همان عقل است. زمانی که پیامبر نیست باید به عقل خودمان مراجعه کنیم. وقتی مسئولان کشور و پزشکان اعلام میکنند وضعیت خوب نیست و ویروس کرونا در تجمعها سرایت بیشتری دارد، باید رعایت کنیم تا افراد کمتری مبتلا شوند. باید عزاداریها را با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی برگزار کنیم تا کسی در مراسم عزای امام حسین(ع) به کرونا مبتلا نشود. خوشبختانه بسیاری از هیأتهای این منطقه رعایت میکنند. مثلاً هیأت مسجد بابالحوائج مراسم عزاداری را در محوطه دانشگاه شهید رجایی برگزار میکند.»
نیمقرن عاشقی و طرحی نو
پارچهنوشته خیابان اصلی نظرم را جلب میکند. تصویری از کادر درمان که ماسک اکسیژن را روی صورت بیمار قرار میدهند. خستگی در چهره آنها موج میزند اما با این حال به دوربین لبخند میزنند. زیر تصویر این جمله نوشته شده است: «به احترام کادر درمان و تلاشهای خستگیناپذیر آنها امسال هم هیأت حضرت ابوالفضل(ع) برگزار نمیشود. در خانه میمانیم و اقامه عزا میکنیم.»
سراغ مسئول هیأت را میگیرم. یکی از اهالی محل با دست آهنگری را نشان میدهد. علی اوحدی از قدیمیهای محله مجیدیه است. موهای سفیدش را از روی عینک جوشکاری کنار میزند و به پرچم بزرگ سبز رنگی که به دیوار مغازهاش زده، اشاره میکند: «این هیأت ۵۱ سال قدمت دارد و در هر شرایطی هر سال محرم عزاداری میکردیم اما دو سالی است به احترام کادر درمان و برای سلامتی مردم شیوه عزاداری را تغییر دادهایم. سال ۱۳۴۹ این هیأت برپا شد و هر سال شبهای محرم نزدیک به ۱۰۰۰ نفر برای عزاداری اینجا میآیند. خیلیها هم به هیأت نذری میدهند و هر شب غذا میپزیم و توزیع میکنیم. مردم زیادی برای گرفتن غذا مقابل هیأت صف میکشیدند. اما وقتی اعلام کردند ویروس کرونا در تجمعات میتواند خیلیها را مبتلا کند، تصمیم گرفتیم هیأت عزاداری را به احترام کادر درمان تعطیل کنیم و از همه عزاداران خواستیم در خانه خودشان عزاداری کنند تا جلوی انتشار ویروس را بگیریم. سلامتی عزاداران حسینی همیشه باید در اولویت باشد. به هر حال هیأتهای قدیمی که چندین نسل در آن عزاداری میکنند معتقدند در کنار شور حسینی باید شعور حسینی هم داشت. همه بچههای هیأت از این تصمیم استقبال کردند. اعلام کردیم هر کسی نذری دارد میتواند آن را به صورت مواد غذایی خشک به نیازمندانی که میشناسد بدهد. هر سال صبح روز عاشورا چند دیگ حلیم در این خیابان بار میگذاشتیم و خیلیها از نقاط مختلف تهران برای همزدن حلیم و گرفتن حاجت اینجا میآمدند. امسال تصمیم گرفتیم هزینه پخت حلیم را به خرید مواد غذایی و ماسک اختصاص دهیم و با بچههای هیأت آن را بین خانوادههای نیازمند توزیع کنیم.»
دو سالی است روز تاسوعا اشکان و دوستانش با بستههای مواد غذایی به میان ساکنان کورههای آجرپزی حاشیه پایتخت میروند. ظهر روز تاسوعا بچهها چشم به انتهای جاده خاکی میدوزند و با دیدن خودروی هیأت ثارالله با خوشحالی خبر آمدن آنها را فریاد میزنند. اشکان میگوید کرونا باعث شد شیوه نذریدادن هیأت را تغییر دهیم و چقدر هم خوب شد: «چند سال قبل با تعدادی از جوانان محله بنیهاشم هیأت ثارالله را برپا کردیم. هر سال به عشق محرم و عزاداری امام حسین(ع) لحظهشماری میکنیم. هر سال روز تاسوعا و عاشورا چند هزار پرس غذا بین مردم پخش میکردیم اما با شیوع کرونا سبک زندگی همه مردم تغییر کرد و ما هم سبک عزاداری و نذریدادن را عوض کردیم. همه ما نگران سلامتی پدر و مادرمان هستیم و پزشکان بارها اعلام کردهاند که جوانان میتوانند ناقل این ویروس به افراد سالخورده باشند. بنابراین با توجه به ازدحام جمعیت در شبهای محرم تصمیم گرفتیم فقط شب تاسوعا و عاشورا با حفظ کامل پروتکلهای بهداشتی و زدن ماسک بیرون تکیه سینهزنی کنیم. با پیشنهاد یکی از دوستان به جای توزیع غذای نذری، مواد غذایی تهیه میکنیم و بعد از بستهبندی آنها را بین خانوادههایی که در کورههای آجرپزی زندگی میکنند، توزیع میکنیم. بسیاری از آنها اهل افغانستان هستند و جنگ و وحشت از طالبان باعث شده به ایران پناهنده شوند.
خیلی از آنها در کورههای آجرپزی زندگی میکنند و از داشتن امکانات اولیه محروم هستند. اغلب شیعه هستند و ایام محرم عزاداری میکنند. ما هم با دیدن چهره بچههایی که از گرفتن مواد غذایی خوشحال میشوند، احساس میکنیم بهترین تصمیم را گرفتهایم و میخواهیم این کار را محرم هر سال ادامه دهیم.»