اقتدارگرایان در نمایش قدرتمندتر به نظر رسیدن خود در مقایسه با سایرین هنر خاصی دارند.
به گزارش آفتابنیوز؛ نشریه "فارین پالسی" در مقالهای تحلیلی درباره تبلیغات مبالغهآمیز حکومتهای اقتدارگرا در نمایش قدرت خود، مینویسد: اخیرا سند عجیبی در رسانههای بین المللی منتشر شد که نشان میداد "ولادیمیر پوتین" رئیسجمهوری روسیه دستور داده تا دولت آن کشور در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ امریکا مداخله کند. از سویی این موضوع تازهای نبود. گزارش مولر، گزارش کمیته اطلاعات سنای امریکا و آژانسهای اطلاعاتی امریکا شواهدی را در این باره ارائه دادهاند.
از سوی دیگر، بعید به نظر میرسد که سند طبقهبندیشده کرملین به طور اتفاقی به بیرون درز کرده باشد. پاسخ را در اینجا باید یافت: روسیه درصدد است نشان دهد که پوتین به قدری قدرتمند است که میتواند بر انتخابات توسعهیافتهترین دموکراسی جهان یعنی امریکا تاثیرگذار باشد.
"الکسی ناوالنی" در سال ۲۰۰۹ میلادی گفته بود که دولت روسیه با هزینه چندصدهزار دلاری و با تبلیغات آنلاین تلاش میکند تا این موضوع را برجسته سازد که توانایی دستکاری انتخابات و سیاست غرب را دارد.
فارغ از آنکه در عمل واقعا میزان توانایی روسیه در این عرصه چه میزان باشد، به نظر میرسد در نظم ژئوپولیتیک سیال فعلی دموکراسیها در سطح جهانی در حال افول هستند. تصورات سریعتر از واقعیات در حال تغییر هستند. حکومتهای اقتدارگرا، چون چین و روسیه توانایی بیشتری در ایجاد این تصور در افکار عمومی را دارند که از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی قویتر از دموکراسیها هستند و با تاکید بر روانشناسی سیاسی این تصور را ایجاد میکنند؛ امری که بر افکار عمومی و سیاستگذاریها تاثیرگذار است. شاید در عمل اقتدارگرایان مبالغه کرده باشند اما توانسته اند این تصور را ایجاد کنند که کارآمدتر از رقیب لیبرال دموکرات خود هستند.
"فارین پالسی" در ادامه میافزاید: در اینباره میتوان به این تصور ایجاد شده اشاره کرد که چین در مدیریت بحران کرونا قویتر از دموکراسیهایی چون امریکا عمل کرده است و این تصور خطا را در افکار عمومی ایجاد کرده که چین به طور کامل بر کرونا فائق آمده؛ این کار از طریق انتشار تصاویر بازگشت زندگی به حالت عادی در ووهان صورت گرفته است.
روسیه در تبلیغات برای واکسن اسپوتنیک اقدام مشابهی را انجام داده است. این در حالی است که نظام درمانی روسیه در مقابله با شیوع کرونا در آن کشور موفق نبوده است. در ایتالیا ۲۵ درصد از مردم معتقدند که چین مفیدترین متحد در مقابله با کرونا است و تنها ۴ درصد از پاسخدهندگان معتقد بودند اتحادیه اروپا در این برهه زمانی متحدی مفید است.
در عرصه نظامی اغراق زیادی در مورد قدرت روسیه صورت گرفته؛ به شکلی که در مجارستان دو سوم پاسخدهندگان معتقدند قدرت نظامی روسیه بیش از ناتو و امریکا است.
"ویکتور اوربان" رئیسجمهوری مجارستان که مخالف اتحادیه اروپاست به تبلیغات درباره قدرت روسیه دامن میزند. از سال ۲۰۱۶ میلادی، طبق نظرسنجی "گالوپ" پذیرش رهبری امریکا ۱۵ درصد کاهش یافته و در مورد پذیرش رهبری روسیه و چین ۳۳ درصد افرایش یافته است.
این متن رو منتشر نکنید یا جراحی و سانسورش کنید مهر تاییدی بر این ادعاها زدید چون بدون هیچ گونه انحراف از قوانین سایت خودتون منتشر شده و اگر منتشر بکنید احتمالا از فردا مخاطبین ناشناس به این صفحه هجوم میارن و داد و فریاد به راه میندازنو متهم میکنند یکی مثل منو به شرق دوستی و یکسری ادعاهای کذب که مثل همیشه صدا به صدا نرسه و واقعیت وارونه جلوه داده بشه ، با این حال چیزی رو تغییر نمیده و آینده سیاه رویا ها رو سفید نمیکنه . ولی خب انتشار این متن میتونه یک چالش باشه یک چالش بزرگ برای ذهنهای خودتون و نه اونهایی که خیلی وقته از رویاپردازی های خیالی و محال دست کشیدند .
1. در این که دموکراسی واقعی ، به شدت به شایسته سالاری نزدیکتر است هیچ شکی وجود ندارد
2.کشوزهای غربی ،تا حدودی دموکرات و لیبرال هستند اما هنوز ان را به معنای واقعی پیاده نکرده اند هر چند که همان لیبرال دموکراسی نیم بندی هم که دارند ، انها را بسیار پیشرفته تر کرده است
3.نظامهای ایدئولوژیک از هر نوعی که باشند محکوم به فروپاشی اند چرا که آزادی تک تک افراد را فدای آزادی گروه هم فکر خود و سرکوب و محروم سازی غیر خود می کنند و جامعه را به گروه خودی و غیرخودی تقسیم می نمایند و در توانایی شکفتن استعدادهای انسانی ، بسیار عقب مانده هستند مثلا" اگر چین با حدود 1.5 میلیارد نفر ،اگر به جای حکومت ارباب رعیتی(با نام دروغین و مستعار کمونیسم و سوسیالیسم) ، یک حکومت لیبرال دموکرات می داشت ، شاید صد سال قبل به جایگاه کنونی اش رسیده بود و الان مریخ را هم بطور کامل مسکونی نموده بود و یا اگر روسیه با انهمه انسان مستعد ، حکومت دموکرات می داشت الان وضعش فوق العاده عالی بود نه اینکه فقط به بمب ها و جنگ افزارهای خاکسترکننده ی کره ی زمین بنازد...
آری اینچنین است برادر...
مورد دیگه اینکه فرمودید : الان وضعش فوق العاده عالی بود نه اینکه فقط به بمب ها و جنگ افزارهای خاکسترکننده ی کره ی زمین بنازد ؟!!!!! تولید انواع سلاح و بمب و جنگ افروزی روش غربی هاست که تبعاتش امروز حتی دامن گیر جامعه آمریکا هم شده است . این روشی ست که به جهان تحمیل کردند غربی ها برای رسیدن به منافع و اهداف شون و چنان چه کشورهای روسیه و چین و حتی خودمون از روی اجبار و برای بالا بردن توان نظامیشون وارد این عرصه میشوند یک حرکت متقابل و درسته . شما انتظار ندارید که در مقابل حمله و تهدید دشمنان بشینیم و ساکت بمونیم و فعالیتی نداشته باشیم ؟ اگر جنگ افروزی و تولید سلاح و خاکستر کردن کره زمین بده پس باید نوک پیکان حملات خود رو به سمت ابداع کنندگان این روشها در جهان و جنگ افروزان واقعی بگیرید و نه کشورهایی که برای دفاع از منافع خودشون وارد این عرصه شدند و میشند . مسئله سلاح رو باید ریشه اش رو در روشهای کشورهای غربی جستجو کرد و آدرس غلط نداد و دنبال آدرس غلط هم نرفت .
بیاید جنگهای ده های اخیر رو در نظر بگیریم و زیاد راه دورم نریم . مسبب تمامی جنگهایی که در عراق افغانستان لیبی سوریه چه کشورهایی هستند ؟ چه کشورهایی در طول تاریخ از بمبهای هسته ای و شیمیایی بر علیه غیرنظامیان استفاده کرده اند ؟ چند نفر در طول سال در مهد دموکراسی و قلب سرمایه داری به ضرب گلوله کشته میشن و سود فروش سلاح به جیب چه کسانی میره ؟جواب ساده است ، فقط و فقط پای کشورهایی نظیر آمریکا انگلیس فرانسه و اسراییل و به طور کلی غربی این وسط بازه .
اگر واقعا به دنبال این هستید که چه کشورهایی جهان رو با جنگ و فقر و عقب ماندگی روبرو کردند باید سراغ کشورهای غربی و لیبرال دموکرات ها رو بگیرید .
اری اینچنین است برادر ....
به هر حال بهترین و کم ضررترین نوع حکومت ، حکومت دموکراسی واقعی است
اگر دموکراسی واقعی باشه ، سرمایه هم فقط در دست عده ی خاصی جمع نمیشه بلکه رفاه و آسایش برای همه ی مردم به طور نسبی ، در بهترین حد خودش تامین میشه.
مهم اینه که به سوی دموکراسی واقعی حرکت کنیم و به سوی نظامهای ایدئولوژیک ، از هر نوع و با هر ادعایی که باشن نریم چون ضررش بارها در جهان تجربه شده
و تجربه را تجربه کردن .... است
اما یک نکته مغفول میمونه و اونم نقش رسانه و سیطره رسانه ای اصحاب قدرته. در واقع در به ظاهر دموکراتیک ترین کشورها مثل امریکا، عملا صداهایی که توسط رسانه های غول مثل cnn و mbc و .... منتشر نشه، شنیده نمیشه و این رسانه ها توسط اصحاب قدرت اداره میشن. لذا سلیقه و نظر مردم قابل طراحی و اثرگذاریه . بودجه های هنگفت برای مطالعات رسانه ای و اثر بخشی انواع روشهای مخابره خبر بر مخاطبان در بهترین دانشگاههای دنیا صرف میشه، همش برای تسلط رسانه ای و جهت دهی به افکار عمومی است. البته این ابزار هم در کشورهای دموکراتیک و هم در کشورهای کمتر دموکراتیک مثل چین و روسیه کارکرد داره. لذا از این حیث تفاوتی بین حکومت های به ظاهر دموکراتیک و به ظاهر غیر دموکراتیک نیست. اولی فقط دردش کمتره
والا ...شرقیا میرزه به کل شما حداقل اونها هرچی هستند شفافند ، اگر بد هستن یا خوب بدون تزویر و ریا همونن ولی امان از شما و اربابان غربیتون که هزار تا چهره دارید در پشت صحنه و روی صحنه نقاب دموکراسی رو به صورت میزنید . ولی کور خوندید امثال ما هستیم تا مخاطبین بی هوش و حواسی رو که شما مدتهای زیادی با این دری وری ها سرکار گذاشتید از خواب بیدار کنیم و در نهایت دیگه یه ارزن هم کسی برای این مقالات و ژستها ارزش قاذل نیست مخصوصا از جانب شما
لیبرال دموکراسی بهترین نوع حکومت است هر چند که در هیچ کجای جهان به طور کامل به اجرا در نیامده ولی با همان احوال باز هم از بقبه ی سیستمها موفق تر است
من ازمعایبش میگم شما بعدش در مورد نتایج درخشانی که دیدید و درک کردید بگید .
معایب لیبرال دموکراسی
1 فردمبنایى 2 بى معنایى منافع عمومى 3 رهایى نه آزادى 4 تبلیغات عوام فریبانه 5 بحران مشارکت سیاسى 6 نابرابرى 7 محدودسازى آزادى 8 تعارض آزادى و برابرى 9 دو پهلو بودن مفهوم برابرى 10 استبداد اکثریت 11 حاکمیت سرمایه ( که خودش به تنهایی میتونه تمام ارزشهای اخلاقی یک جامعه رو به پرتگاه و سقوط هدایت کنه ) 12 حفظ سنت هاى غلط اجتماعى 13 رکود معنویت
14 نامفیدى دمکراسى غربى:اگر دمکراسى صادق و بى عیب هم باشد، باز نمى تواند براى همه جوامع و براى همه مراحل تکامل یک جامعه، مفید و کارآمد باشد: زیرا پیش از کاربست دمکراسى، باید زمینه هاى لازم و ضرورى قوام و تداوم یک دمکراسى حقیقى، نه صورى را فراهم کرد. پس از این مرحله است که دمکراسى راستین مى تواند پدید آید و به حیاتش ادامه دهد. البته عوامل و زمینه هایى که مانع تحقق یک دمکراسى راستین است، بایستى با رهبرى متعهدانه و ایدئولوژیک و نه رهبرى حاصل از دمکراسى،از سر راه برداشته شود از مهم ترین این موانع، ناآگاهى توده مردم است، جهل و ناآگاهى توده در یک جامعه رو به دمکراسى، اساسى ترین عامل تحقق نیافتن دمکراسى واقعى است. عدم توجه به حل این مشکل، ممکن است، این جوامع را به بازیچه دست قدرت هاى اقتصادى، سیاسى و فرهنگى جهانى مدعى دموکراسى تبدیل کند. در نتیجه، دموکراسى واقعى، نه دموکراسى ناقص در غرب امروز،براى جوامعى مناسب است که در آن، ظرفیت و فرهنگ صحیح دموکراسى پدید آمده باشد. چنان چه دموکراسى در جامعه عقب مانده، یا عقب نگاه داشته شده بدون ظرفیت و پتانسیل سیاسى و فرهنگى به اجرا درآید،مایه نجات و سعادت نخواهد شد.
الحق که حق مطلب رو ادا کردی.
تحلیل درست و دقیقی بود.تناسب شخصیتهای تصویرباموضوع عالی بود.
نشان داد که دیکتاتورها ماندنی نیستند
و ما نباید روسیه و چین را الگوقرار بدیم و باز به عقب برگردیم
همه ی ما دیر یا زود می میریم ولی آینده ایران و نسل های بعدی را نباید فدای
امیال خود کرد
خوش به حالت