"مایکل روبین" پژوهشگر ارشد در اندیشکده امریکایی دست راستی "امریکن اینترپرایز" در مقالهای تحلیلی در نشریه "نشنال اینترست" تحت عنوان "داستان افغانستان با تصرف کابل توسط طالبان پایان نخواهد یافت" پیشبینی میکند که جنگی خونین پیش روی افغانستان خواهد بود.
به گزارش آفتابنیوز؛ او مینویسد:"ممکن است طالبان امروز ادعای پیروزی کنند اما برای افغانستان تحولات اخیر تنها پایان یک فصل از فصول مختلف تاریخ خونین و جنگهای مداوم در افغانستان است. پیروزی طالبان ارتباطی به محبوبیت آن گروه ندارد و بیشتر نتیجه حمایت پاکستان از آنان است. ضعف و بی حوصلگی بایدن هدیهای برای رهبران طالبان بود که قصد داشتند فرمانداران و مقامهای محلی را تحت تاثیر قرار دهند تا در ازای حفظ جانشان از قدرت کنارهگیری کنند. طالبان آنگونه که قصد نمایش آن را دارند قوی نیستند. من در مارس ۲۰۰۰ میلادی از امارت اسلامی طالبان بازدید کردم. در آن زمان طالبان نود درصد افغانستان را تحت کتنرل داشتند. آنان در حال لابیگری با واشنگتن بودند تا امریکا را متقاعد سازند که همانند پاکستان، عربستان و امارات دولت طالبان را برسمیت بشناسد. طالبان استدلال میکردند آنان افراطیتر از عربستان نیستند. من از پیشاور پاکستان عبور کردم و از جلال آباد، کابل، غزنی و قندهار بازدید کردم. افغانهای محلی میگفتند طالبان که در ابتدا وعده برقراری امنیت را داده بودند، خود شروع به سلب امنیت از مردم کردهاند. برخی منتقدان سنتی سیاست خارجی امریکا میگویند دولت ریگان طالبان را ایجاد کرد. این استدلالی مهمل است. امریکا از مجاهدینی مانند "احمد شاه مسعود" و دیگرانی که هسته اصلی ائتلاف شمال را جنگ تشکیل دادند حمایت کرد. طالبان خود در سال ۱۹۹۴ میلادی تاسیس شد. منصفانه است اگر از ریگان و سیا در موارد دیگر انتقاد شود، اما آنان هیچ یک افغانستان را به تنهایی مسلح نساختند، افغانستان پیشتر نیز مسلح بود.
روبین در ادامه میافزاید: هر یک از همسایگان افغانستان به استثنای پاکستان از طالبان میترسند. انتظار میرود هر یک از بازیگران منطقهای طی هفتههای آینده از شبه نظامیان و جنگسالاران حمایت کنند. بدیهی است که روسیه به جمهوریهای تازه استقلال یافته شوروی سابق که هممرز با افغانستان هستند کمک خواهد کرد، زیرا روسیه از افراطی شدن در حال گسترش جمعیت مسلمان خود و آسیای میانه میترسد. اگر ایران از شبه نظامیان شیعه حمایت کند، موفق خواهد شد تا کنترل هرات که از نظر فرهنگی، پارسی است و زمانی بخشی از ایران بوده را از طالبان بازپس گیرد. ایران همچنین میتواند بر فراه و نیمروز ولایتهای دیگر که با آن مرز مشترک دارد مسلط شود. این موضوع در مورد ناحیه بدخشان در شمال شرق افغانستان که با تاجیکستان هممرز است نیز صدق میکند.
با فعال شدن همسایگان افغانستان و حمایت از گروههای نیابتی تازه ممکن است یک تا دو سال طول بکشد تا طالبان مناطق تحت نفوذ خود را ایجاد کرده و بار دیگر افغانستان به وضعیت جنگ داخلی در دهه ۹۰ میلادی باز خواهد گشت. در اینجا کارت تعیینکننده ترکیه است.
"رجب طیب اردوغان" رئیسجمهوری آن کشور پنهان نساخته که مشکل ایدئولوژیک با طالبان ندارد. ترکیه پیش از اردوغان به حمایت از جنگسالاران ترک در شمال افغانستان پرداخته بود و از طریق ازبکستان و ترکمنستان برای آنان پشتیبانی لجستیکی ارسال کرده بود. مشخص نیست که آیا اردوغان آن سیاست را تکرار خواهد کرد یا خیر. او احتمالا سعی خواهد کرد از هر دو طرف حداکثر سود تجاری و اقتصادی را کسب کند. به طور خلاصه، طالبان امروز ادعای پیروزی میکنند اما در واقعیت امر باید برای مرحله بعدی افغانستان آماده شویم: جنگ داخلی.
چگونگی محاصره برق آسیای کابل توسط طالبان
اندیشکده امریکایی "شورای آتلانتیک" نیز در مقالهای تحلیلی با طرح این پرسش که طالبان چگونه توانستند در افغانستان پیروز شده و کنترل اوضاع را در دست گیرند، مینویسد: "درک چگونگی محاصره برق آسیای کابل توسط طالبان مستلزم درک استراتژی آن گروه در زمینه "هنر عملیاتی" است. طالبان سال ۲۰۲۱ با طالبان دهه ۹۰ میلادی تفاوت دارد. طالبان فعلی در حال پیگیری اهداف سیاسی خود از طریق ادغام اهرمهای قدرت و مهارتهای غیرنظامی است. مفهوم هنر عملیاتی نقشهای است که کارزار نظامی را شکل میدهد و اهداف و استراتژیهای سیاسی را به اقدامات تاکتیکی در میدان جنگ تبدیل میکند. هنر عملیاتی طالبان عملیات اطلاعاتی از جمله درخواست از بزرگان طایفهای در کنار ارسال پیامهای متنی و صدور فرامین غیرمتمرکز به فرماندهان محلی را شامل میشود. هدف اصلی طالبان سالهاست که تغییر نکرده است: کنترل بر افغانستان و تاسیس مجدد امارت اسلامی. طالبان متوجه لزوم اتخاذ رویکرد عملگرایانه شده است. طالبان درک کرده که نمیتواند مانند دهه ۹۰ میلادی بر افغانستان حکومت کند. طالبان کماکان ناقض حقوق بشر خواهد بود و سختگیری در حوزه اجتماعی را حفظ میکند، اما تلاش خواهد کرد تا افغانستان را به جهان متصل نگه دارد تا گردش مالی دلار در افغانستان جریان داشته باشد. این گروه احتمالا میخواهد از تکرار شکست زمامداری در دهه ۹۰ میلادی از طریق فراخواندن بسیاری از مقامهای دولتی برای ادامه فعالیت در مناصب فنی، کسب اطمینان از ادامه ارائه خدمات اساسی در افغانستان و خودداری از فروپاشی اقتصاد جلوگیری کند".
اندیشکده "شورای آتلانتیک" در ادامه اشاره میکند که طالبان از چهار طریق توانستند موفق شوند: "نخست طالبان توانست ارتش افغانستان را منزوی و محاصره کند. طالبان از نظر روانی ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان را منزوی کردند. طالبان از آسیبپذیری ارتش به نفع خود بهره برد و تمرکزش را بر قطع خطوط ارتباطی زمینی قرار داد. طالبان توانست از طریق مجموعهای از ایستهای بازرسی و پاسگاهها که در آن نیروهای افغان اغلب بدون غذا، آب و مهمات بودند و احساس سرخوردگی میکردند، این مراکز را تصرف کنند.
دوم آنکه طالبان از طریق تهدید و ارسال متن و پیام، تبلیغات و عملیات اطلاعاتی تضعیف روحیه نیروهای امنیتی و نظامی را با موفقیت انجام دادند. شورشیان طالبان از طریق رسانههای اجتماعی تصاویری را منتشر میکردند که پیام آن به نیروهای امنیتی و نظامی این بود: تسلیم شده و زنده بمانید و یا مرگ را انتخاب کنید و طالبان اعضای خانواده شما را نیز به قتل خواهند رساند. بیش از ۷۰ درصد از جمعیت افغانستان به تلفنهای همراه دسترسی دارند و طالبان نیز با استفاده از این ابزار جنگ اطلاعاتی مدرن و با استفاده از حساب و باتهای جعلی به سبک روسها، پیامهای خود را با هدف تضعیف موضع دولت افغانستان ارسال میکردند. این گروه از طریق درخواست از بزرگان قبیلهای و ارسال پیامکها برای نیروهای امنیتی افغانستان آنان را مجبور به تسلیم شدن کرد. خود را جای یک سرباز افغان بگذارید: شما در یک پاسگاه نظامی هستید و غذا و مهمات ندارید و برای یک دولت فاسد، رشوهگیر و نامحبوب مبارزه میکنید، وقتی پیامی از طالبان در گوشی تلفنتان میبینید که حاوی تصاویری از تسلیم شدن سربازان دیگر است، حتی اگر مصمم به مبارزه باشید نیز روحیه و ارادهتان برای مبارزه ضعیف میشود.
سوم آنکه طالبان از طریق وحشت آفرینی اعتماد مردم به دولت را تضعیف کرد. طالبان طی دو سال گذشته، عملیات کشتار مخفیانه فعالان جامعه مدنی و کارکنان بخشهای نظامی را انجام دادهاند. پیام طالبان این بود که حکومت اشرف غنی قادر به تامین امنیت افغانستان نیست. همه میدانستند که طالبان پشت این قتلها بوده است. نکته دیگر آن که طالبان که فاقد نیروی هوایی بودند و با کشتن خلبانان نظامی در افغانستان روحیه کارکنان نیروی هوایی را تضعیف کردند. این حملات در مجبور ساختن خلبانان افغان به ترک مناصبشان و خودداری از خدمت موثر بودند.
چهارم و آخر اینکه طالبان از مذاکره برای خرید زمان و تقویت پیش روی نظامی خود استفاده کردند. طالبان دیپلماسی را با کارزار نظامی خود ادغام کردند. طالبان از توافق صلح با دولت ترامپ به نفع خود استفاده کردند. با کنار گذاشتن دولت افغانستان از روند حصول توافق دولت غنی از نظر سیاسی تضعیف شد. طالبان از مذاکرات برای خرید زمان به منظور جابجایی در مرکز استانها و مهار کردن قدرت نظامی امریکا در عرصه میدانی استفاده کردند. مذاکرات دیپلماتیک توانایی امریکا در حمله به اهداف طالبان را محدود ساخت. این توافق به بازیگران منطقهای نیز نشان داد که باید برای پایان یافتن عمر دولت تحت رهبری "اشرف غنی" در افغانستان آماده شوند".
افغانستان چقدر ثروت دارد؟
سایت تحلیلی "میدل ایست آنلاین" نیز در مقالهای تحلیلی با اشاره به اینکه افغانستان پس از قدرتگیری طالبان چه سرنوشتی خواهد داشت، مینویسد: "افغانستان میتواند به مثابه یک نیروی کشش مغناطیسی با جاذبه قابل توجه از نظر اقتصادی باشد، حتی در صورتی که طالبان در آن کشور زمام امور را در دست داشته باشد. "جو بایدن" رئیس جمهوری امریکا معتقد است که تنها راه صلح در افغانستان همزیستی با طالبان است. رئیس دفتر سیاسی طالبان میگوید آن گروه خواستار اداره افغانستان توسط یک حکومت مرکزی اسلامی است.
بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی معتقدند که منطقه به سوی بیثباتی حرکت خواهد کرد و تشدید منازعات فرقهای در افغانستان را شاهد خواهیم بود. بسیاری از افغانها از طریق کشت خشخاش و قاچاق مواد مخدر و کمکهای مالی امریکا به دولت افغانستان امرار معاش کردهاند، این در حالی است که افغانستان منابع و ذخایر اقتصادی فراوانی در بخش معدن، نفت، گاز و کشاورزی دارد.
برخی پژوهشهای صورت گرفته امریکایی نشان میدهند که برخی از شرکتهای امریکایی دریافتهاند که افغانستان یکی از بزرگترین منابع معدنی جهان را با داشتن معادن طلا، نقره، مس، آهن، سنگهای قیمتی پلاتین یا طلای سفید و لیتیوم (مورد استفاده در ساخت باتری، رایانه و گوشیهای تلفن همراه) در اختیار دارد. ارزش این ذخایر زیرزمینی و معدنی ۳ تریلیون دلار برآورد شدهاند.
در چند سال اخیر دولت افغانستان راه را برای سرمایهگذاری خارجی باز کرد و چندین کشور از جمله امارات وارد حوزه ارتباطات آن کشور و چین وارد سرمایهگذاری در حوزه ذخایر مس شدند. دولت چین طبق مفاد قرارداد متعهد شد که در ازای بهرهبرداری از ذخایر مس به دولت افغانستان سالانه ۴۰۰ میلیون دلار پرداخت کند. دولت چین همچنین متعهد به ساخت شهری با ۵۰۰ هزار نفر سکنه و ساخت نیروگاه و احداث خط راه آهن شد که آسیای مرکزی را به یک بلوک تجاری تبدیل میکرد. به این موارد، ذخایر گاز افغانستان را نیز در مناطق شمالی آن کشور اضافه کنید که گفته میشود تنها یک میدان آن حاوی ۱۶ هزار میلیارد متر مکعب گاز است. این بدان معناست که اگر ۳۵ میلیون نفر جمعیت افغانستان از این منبع گازی بهرهمند شوند، درآمد سرانه در سال آنان ۱۰۰ هزار دلار خواهد بود و افغانستان در آن صورت به ثروتمندترین کشور جهان تبدیل خواهد شد.
کاشت خشخاش که قیمت فروش آن ۶۰۰ تا ۸۰۰ دلار است میتواند کنار گذاشته شده و به جای آن زعفران تحت کشت قرار گیرد که قیمت خرید آن ۳۵۰۰ دلار است. در کنار آن میتوان به کشت پنبه و انار نیز پرداخت. با این وجود، بیثباتی سیاسی و فساد گسترده در افغانستان مردم آن کشور را از دسترسی به این ثروت عظیم محروم ساخته است.
بسیاری معتقدند که طالبان نمیتوانند ثروت اقتصادی فراوان افغانستان را هدر دهند و آنان احمق نیستند و به خوبی میدانند که این ثروت و بهرهبرداری از آن نیازمند سرمایهگذاری کشورهای خارجی و دسترسی افغانستان به بازار جهانی است. در این راستا، آنان باید اعتماد جامعه بین المللی را برای برسمیت شناخته شدن و کسب مشروعیت برای حکومت بر افغانستان جلب کنند. در نتیجه، احتمالا رفتار طالبان از یک گروه تروریستی افراطی به رفتار یک حکومت تغییر خواهد کرد. نگرشها و اصول زمانی ناپدید میشوند که صاحبان آن طعم قدرت و ثروت را بچشند و طالبان نیز از این امر مستثنی نیستند. در آن صورت خطر جنبشهای افراطی در منطقه نیز کاهش خواهد یافت. ممکن است ایران و امریکا از این سناریو مطلع باشند.
مردم افغانستان نگران تکرار تاریخ و بازگشت به گذشته
شبکه خبری آلمانی "دویچه وله" در گزارشی با اشاره به این که مردم افغانستان از بازگشت وضعیت کشورشان به دهه ۹۰ میلادی و تکرار دوره زمامداری طالبان در گذشته در هراس به سر میبرند، مینویسد: طالبان به عنوان گروهی شبه نظامی وعده تشکیل دولتی فراگیر با هدف محافظت از حقوق شهروندان را داده است اما بسیاری از افغانها نگران هستند که رژیم تازه طالبان تفاوت چندانی با حکومت تندروی آنان در دهه ۹۰ میلادی نداشته باشد. کارشناسان میگویند طالبان که از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ میلادی بر افغانستان حکومت کرده بودند به دنبال ارائه چهرهای میانهرو از خود هستند و وعده دادهاند که به حقوق زنان احترام گذاشته و از خارجیها و افغانها محافظت کنند. با این وجود، گزارشهای نهادهای امریکایی و سازمان ملل متحد نشان میدهند که طالبان در حملات خود مرتکب جنایات جنگی شده و برخی از سربازان تسلیم شده را اعدام کردهاند. بسیاری از افغانها میگویند بعید است که طالبان به وعدههای خود عمل کنند و آنان درصدد اجرای تفسیر خاص خود از قوانین شرع اسلام هستند. زنان در این بین بیش از سایرین نگران بازگشت به روزهای سیاه گذشته هستند. در دوران حکومت طالبان زنان اجازه کار نداشتند و مجازاتهای شدید اعدام و شلاق اعمال میشد. "سلیمه" یک زن آواره از ولایت تخار به "دویچه وله" میگوید: "طالبان به مساجد منطقه آمدند و گفتند که جنگجویانشان با زنان بیوه و دختران جوان ازدواج خواهند کرد. طالبان گفتند که جنگجویان آن گروه با دو دختر از هر خانوادهای دارای سه دختر ازدواج خواهند کرد. ما ترسیده بودیم و فرار کردیم و خانهمان ویران شد. ما ساعت ۲ بامداد با یک جفت کفش و لباس فرار کردیم و چیزی برایمان باقی نماند.
با این وجود، برخی از افغانها میگویند طالبان تاکنون از خود خویشتنداری نشان دادهاند. "غلام حیدر" یکی از بزرگان ولایت قندوز میگوید: جنگجویان طالبان کارمندان سابق نهادهای دولتی را هدف حمله قرار ندادهاند. مردم در قندوز به آب و غذا دسترسی داشتهاند. هیچ پرواز تجاری و یا نظامیای از این ولایت صورت نمیگیرد. مدارس در قندوز تعطیل شدهاند و طالبان درصدد برنامهریزی برای استفاده از مدارس به عنوان مراکز بازپروری و ترک اعتیاد معتادان به مواد مخدر هستند. به گفته برخی از ساکنان محلی طالبان هیچکس را از حضور در اداره و مشاغل منع نکرده اما برخی از مردم هنوز در باز کردن مغازههای خود تردید دارند.
کارشناسان میگویند بسیاری از افغانها احساس میکنند توسط امریکا که معتقد بودند به دفاع از حقوق بشر در افغانستان متعهد است، رها شدند و امریکا را به خیانت متهم میکنند. "حلیمه صدف کریمی" عضو شورای ولایت جوزجان میگوید: ما از دولت افغانستان و جامعه بینالمللی خواستیم تا حفاظت از ولایت را تامین کند اما هیچکس به درخواستمان توجه نکرد. جامعه بینالملل مسئول رویدادهای فعلی در افغانستان است، چرا که با امضای توافقنامه صلح با طالبان به آن گروه مشروعیت بخشید. طالبان در حال حاضر در افغانستان مرتکب جنایت جنگی میشود. جامعه بینالمللی حتی این اقدامات را محکوم نمیکند.