جهانبخش خانجانی، در خصوص اینکه چه مناسبتی در هسته قدرت در جریان است که بعد از مدتی افرادی مانند مرحوم آیتالله هاشمی، ناطق نوری یا حسن روحانی و حال برادران لاریجانیها که زمانی رقیب جدی اصلاحطلبان بودند، بیشتر به سمت مواضع اصلاحطلبانه گرایش پیدا میکنند، گفت: چند نکته مهم در امر حکومتگری و حکومتداری وجود دارد و آن این است که اگر مجموعه حاکمیت از فرآیند دموکراسی خواهی و دمکراتیزاسیون بهرهمند شود، به طور طبیعی مجموعه جریانات سیاسی در چنین فرآیندی سعی میکنند به رقابت بپردازند.
این عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی خاطرنشان کرد: اما در بعضی از اوقات ممکن است شکل ظاهری دموکراسیخواهی و یا دموکراتیزاسیون برقرار باشد اما محتوای درونیاش یک هسته سخت حاکمیتی تشکیل شده باشد که آن هسته سخت در دَوران حاکمیت، لایههایی از خودش را به بیرون پرتاب میکند و یا آنها از درون آن سیستم هسته سخت خارج میکند که در نتیجه اگر همین طور سیر تحول و تصور در نظر بگیریم، در نهایت یک مجموعه صلب غیرقابل نفوذ و جزم اندیشی باقی میماند که همه یاران و نیروهایش را از خودش دور میکند و به نوعی با آنها بیگانه میشود.
وی تاکید کرد: به نظر میرسد ما هرچه از ابتدای انقلاب فاصله گرفتیم، در حکومت در سیر دورانی رو به جلو دو دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاه؛ دیدگاه رادیکالیستها است که آنها معتقدند انقلاب در فرآیند زمان خالص و خالصتر میشود و یک دیدگاه توسعه گرایانه است که این دیدگاه میگوید هسته سخت حاکمیت در فرآیند دموکراسیخواهی ناتوان است و در نتیجه افرادی که کمترین نقد و یا کمترین اصطحکاکی با آن داشته باشند از مدار محبان خودش دور میکند و آنها هم ناگزیر میشوند از این مدار خارج شوند و به یک مدار و یا یک حلقه دیگر پیوند بخورند.
خانجانی یادآور شد: جریان اصلاحطلبی به دلیل این که مبنای جریانیاش تعامل و توسعه یافتگی است و یک فرآیند رو به رشد و اصلاح در درون را مدنظر دارد و در عین حال جزماندیشی در آن حاکم نیست، میتواند جریانات و افرادی که از آن حلقه سخت کنده میشوند را به سمت خودش جذب کند.
وی ادامه داد: برای این که جریان اصلاحات از یک سو جریان دوراندیش و مصلحت اندیش است و از یک سوی دیگر جریان توسعهگرای دموکراتیکخواه است، مشاهده میکنیم صرف نظر از جریانات برانداز و جریاناتی که جنگ مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی کردند (که آنها با هر دو گروه اصلاحطلبان و اصولگرایان زوایه دارند) افراد هرچقدر از جریان معقول و منطقی اصولگرایان جدا شوند، به اصلاح طلبان نزدیک میشوند؛ برای همین است که مشاهده میکنید از آقایان ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی گرفته تا جناب آقای لاریجانی و امثالهم که خودشان متعلق به یک جریان هستند، به حلقه اصلاحطلبان متصل و یا نزدیک میشوند که نتیجهاش این میشود.
خانجانی تاکید کرد: با این رویه هر چقدر رو به جلو برویم در جریان مقابل افراد کم تجربه و تندخو به قول معروف جزم اندیش اضافه میشود و به این طرف افراد معقول، سنجیده و در عین حال دموکرات خواه و یا دموکراسیخواه اضافه میگردد که کم کم بر نقطه ثقل اینها افزایش پیدا میکند و طبیعی است در فرآیند حکومتگری میتوانند تاثیرگذار باشند چرا که جامعه جهانی و جامعهای که خود ما در آن زندگی میکنیم حرکت تند و رادیکال را در بلند نمیتواند تحمل کند بعد از یک دوره تغییر پذیر ناگزیر میشوند این جریانات دوباره قدرت و حاکمیت را به دست بگیرند و به نوعی به قدرت بازگردندد.
وی در پاسخ به سوالی دیگر مبنی بر این که آیا در حال حاضر افرادی در جناح اصلاح طلب برای تعامل با هسته سخت قدرت وجود دارند که به تعامل و گفتوگو با حاکمیت فکر کنند؛ چرا که بعد از درگذشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسجانی این روند متوقف شده است، گفت:متاسفانه یکی از اشتباهات اصلاحطلبان فقدان همین مطلب است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب خاطرنشان کرد: یک تفکیکی باید قائل شویم بین رهبری نظام و هسته سخت حاکمیت؛ زیرا به اعتقاد من هسته سخت حاکمیت ممکن است زوایایی با بخشهای دیگر جریانات سیاسی داشته باشد اما بعضی از جریانات سیاسی با رهبری جامعه و نظام دائماً میتوانند در ارتباط باشند و به نوعی خودشان را از ارتباط با رهبری محروم نکنند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به سوالی دیگر مبنی بر اینکه به نظر شما چقدر ضرورت دارد اتاق فکری با حضور آقایان ناطق نوری، خاتمی، لاریجانی، روحانی و عبدالله نوری برای برون رفت از مشکلات موجود تشکیل شود، اظهار داشت: معتقدم حتما باید چنین اتاقی شکل گیرد.
وی ادامه داد: یکی از عیبهای جریانات اصلاحطلب و اصولگرا این است که بیش از حد در مواجهه با مشکلات کشور محافظه کار شدند و به اعتقاد من در عین حال که نباید در مسیر تعارض و مخالفت با منویات رهبری حرکت کرد، باید نقدهای اندیشه ورزانه و کارگشاه را هم ارائه داد.
خانجانی خاطرنشان کرد: شما هنگامی که اتاق فکر منطقی نداشته باشید و در مسائل کلان کشور ورود نکنید طبیعی است آن حلقهای که جزم اندیش، تندخو، رادیکال و غیر توسعه یافته است نظرات مشورتی خودش را به رهبری منتقل میکند. در همین قضیه واردات واکسن نگاه کنید طبیعتاً یک گروه غیرمعقول و غیر توسعه یافته گزارشهای را به رهبری دادند که سبب شود رهبری یک تصمیمی را بگیرند و یک نظری را مطرح کنند اما اگر یک جریان اندیشه ورزی و دور اندیشی که جامع به اطراف مینگرد و قویتر فکر میکند و به آینده کشور توجه دارد بتواند نظراتش را به رهبری نظام و یا حاکمیت منتقل کند قطع به یقین این تعارضات کاهش پیدا خواهد کرد.