کد خبر: ۷۲۷۵۲
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۸:۲۸
نگاهی به زندگی او سیپ ماندلشتام

شاعری ناراضی در عصر استالین

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب -سعید قاسمی نژاد: «آری، من در این جهان خاكی لب‌هایم را
می‌جنبانم و دروغ می‌گویم
اما آنچه در آینده می‌گویم، ورد زبان بچه‌های مدرسه خواهد شد.»

در شبی از شبهای ماه مه 1934 مأموران او.گ.پ.یو به در خانه شاعر رفتند.

آپارتمان تك اتاقه او سیپ ماندشتام، شاعری كه سروده بود:
«هی! سلام
با شما هستم! آهای بچه امنیتی‌های خوش برو بالا
شما كه از قاپوی آهنی گ.ب.یو بیرون خزیدید!
كجا هستید؟»

آنها اینك در خانه شاعر بودند و به دنبال یك شعر می‌گشتند، به دنبال یك بند، یك مصرع.

شاعر دستگیر شد.

فردای روز دستگیری بازجویی آغاز شد، تمام شب ادامه یافت و به روز بعد كشید.

سئوال: فكر می‌كنی چرا بازداشتت كرده‌ایم؟

ماندلشتام چیزی نمی‌گوید.

باز جو از او می‌خواهد بعضی از اشعارش را كه ممكن است باعث بازداشتش شده باشند بخواند.

ماندشتام می‌خواند:
«اما دیوارها حقارت باز ناز كند
راه دویدن به جایی ندارم»
باز جواز او می‌خواهد شعر را آرام‌تر بخواند تا آن را یادداشت كند.

وضعیت كمیك و در عین حال تراژ یك شاعری كه برای باز جو شعر می‌خواند یادآور گفته خود شاعر بود آنجا كه گفته بود:
«شعر در هیچ كجای دنیا به اندازه روسیه ارزش ندارد، چرا كه در روسیه مردم را به خاطر آن تیر باران می‌كنند.»

سوال اصلی اینك پرسیده می‌شود. صفحه‌ای به شاعر نشان داده می‌شود. آیا این شعر را تو سروده‌ای؟
شاعر تایید می‌كند.
سئوال: آیا خودت را به خاطر سرودن چنین شعری با خصلت ضد انقلابی گناهكار می‌داند؟
جواب: من گوینده شعر زیر با ماهیت ضد انقلابی هستم.
«می‌زیئیم بی آن كه در اندیشه سرزمین زیر پایمان باشیم
صدایمان در ده قدمی فرو می‌میرد
و زمانی كه می‌خواهیم دهانهایمان را نیمه باز كنیم
آن نشسته بر ستیغ كرملین بازمان می‌دارد
آن جانی دهقان كش»

شاعر براثر بی‌خوابی، باز جوییهای طولانی غذای بد و شكنجه روانی دچار اختلالات روانی شد خودكشی كرد. او با تیغی كه از پیش در پوتینش پنهان كرده بود رگهای مچش را برید اما زندانبانان نجاتش دادند.

همزمان نویسندگان متعهد اتحاد جماهیر شوروی علیه شاعر شایعاتی را رواج می‌دادند.
متهم با نوشتن توبه نامه‌ای برای استالین جان خود را خرید و به سه سال تبعیددر اورال محكوم شد. اما این پایان ماجرا نبود بازجو در حضور نادژدا – همسر ماندلشنام – به ماندلشتام گفته بود:
«احساس‌ ترس برای یك شاعر ضرورت دارد. ترس باعث سرودن شعر می‌شود و ماندلشتام شاهد انبوهی از یك چنین احساس ذوق و انگیزه خواهد بود.»

دستور استالین بود كه ماندشتام را «منزوی، اما سالم» نگه دارند. ماندلشتام بیمار شد، خیالاتی شد به او اجازه دادند كه جز لنینگراد و مسكو در دیگر شهرهای شوروی زندگی كند. در همان زمان نوشت:
با جسمی علیل دوباره به كار پرداختم.
با خود گفتم آنهایی كه محكومم كردند حق داشتند ...
كمكم كن
اگر یك بار دیگر به تبعید محكوم شوم خواهم مرد.»
در همین زمان ولادیمیراستاوسكی دبیر كل اتحادیه نویسندگان شوروی طی نامه‌ای به یژوف چنین نوشت.
بكلی سری
از: سرپرست اتحادیه نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
به: كمیسر خلق در امور داخلی
رفیق ن.ای.یژوف
عده‌ای در عالم ادبیات با حساسیت تمام درباره قضیه «او سیپ ماندلشتام» به بحث نشسته‌اند. همان طور كه همه می‌دانند ماندلشتام سه چهار سال پیش به خاطر سرودن اشعار افتراآمیز و مستهجن و تبلیغات ضد شوروی به ورونژ تبعید شد ... او در غالب مواقع به دیدن دوستانش در مسكو می‌رود. آن ها ضمن حمایت از ماندلشتام برایش پول جمع می‌كنند و از او شخصیتی دردمند و شاعری ارجمند ساخته و پرداخته‌اند كه گویا هنوز آن طور كه باید و شاید شناخته نشده است. از او پشتیبانی می‌كنند و عقیده خود را صریحاً به زبان می‌آورند. قضیه به این راحتی و سادگی نیست موضوع به سر خود نویسنده است. كسی كه شعری مستهجن و افتراآمیز درباره رهبر و تمام مردم شوروی سروده است ؟؟ این نامه را برای شما می‌نویسم چون استدعا دارم به من كمك كنید .. با اجازه یك بار دیگر برای حل مسئله «او سیپ ماندلشتام» از شما درخواست كمك می‌كنم.
با درودهای كمونیستی
و. استاوسكی

بخش‌هایی از متن نقد ضمیمه نامه:
وقتی اشعار اولیه ماندلشتام را می‌خواندم، همیشه به این نتیجه می‌ر سیدم كه او شاعر نیست، بلكه نظم نویس است گردآورنده بیروح و زیرك متون ... در افكاری درباره استالین ابیات خوبی وجود دارد شعر آكنده از احساسات قوی است كه با بقیه اشعار تفاوت دارد ... اگر از من بپرسند كه این اشعار باید چاپ بشوند یا نه، من جواب می‌دهم كه نه، نباید.
پیوتر پاولنكو

رئیس قسمت نهم اداره چهارم امنیت دولتی پس از نامه استاوسكی در گزارشی می‌نویسد:

«... پس از پایان دوره تبعیدش اینكه در مسكو به اینجا و آنجا می‌رود و سعی می‌كند با احساس تمام شرایط فقر زده و مریض حال خویش را به نمایش بگذارد ... بر اساس اطلاعات موثق ماندلشتام همچنان عقاید ضد شوروی خویش را حفظ كرده، امكان دارد به علت عدم تعادل روانی به دست به حركات ستیزه جویانه بزند ... به اعتقاد من دستگیری و منزوی كردن ماندلشتام امری ضروری است.»

ماندلشتام دستگیر شد. شاعر خطایی نكرده بود پس به اتهام تبلیغات ضد شوروی، بچه تاجر بودن و عضویت در حزب سوسیالیست انقلابی محكوم به پنج سال اقامت در اردوگاه كاردرمانی شد.

پس از چند ماه بی خبری از اردوگاه برای خانواده‌اش نوشت:
«حالم هیچ خوب نیست، بشدت لاغر شده‌ام ... لباس گرم ندارم از سرما یخ می‌كنم. پس از این همه مصیبت آیا براستی هنوز زنده‌ام؛ مرگ واقعی چه موقع به سراغم خواهد آمد؟

و ماندلشتام مرد در گواهی مرگش آمد بود: «اوسیپ ماندلشتام در سن 47 سالگی در 27 ماه در 1938 فوت كرده است. در گواهی دیگر تاریخ فوت ماه مه 1940 ثبت شده است.»

یوری موینسكو مرگ او را اینگونه روایت می‌كند:
لباسهایمان را در آوردیم و به میخی آویزان كردیم و بعد دادیم بجوشانند. داخل هم به اندازه بیرون سرد بود همه می‌لرزیدیم و صدای بهم خوردن استخوانهای "او سیپ ماندشتام" به گوش می‌رسید. پوست و استخوان بود و پوستش چروك چروك ما داد زدیم: «عجله كنید، ما از سرما یخ زدیم» بعد از چهل دقیقه به ما گفتند بروید و لباس بپوشید. ما وقتی رفتیم كه لباسهایمان را تحویل بگیریم ... بوی تند سولفور در دماغمان پیچیده بود. اندكی بعد سولفور هوا را پر كرد و به داخل چشم‌های ما رفت و اشكمان سرازیر شد .. "اوسیپ ماندشتام" سه یا چهار قدم برداشت پشتش را به اتاق رختشویی كرد با غرور سرش را بالا گرفت، نفس عمیقی كشید و پس افتاد. یكی گفت كارش تمام است ...» خانم دكتری با كیف وارد شد.
- به چی زل زده‌اید برانكار بیاورید.
شماره شاعر بر چوبی نوشته شد و به پایش بسته شد. جنازه درون گاری مردگان انداخته شد، به خارج از اردوگاه برده شد و به درون گوری دسته جمعی پرتاب شد.

و این سرنوشت شاعری بود كه به خاطر شعری كه به مذاق اراده پولادین پرولتار یا خوش نیامده بود دچار فقر و جنون شد و از آنجا كه پریشانی خیالش و فقر مالی‌اش مایه تبلیغات ضد شوروی بود به كام مرگی زودرس و دردناك فرو رفت.

«اما دیوارها حقارت بار ناز كند
راه دویدن به جایی ندارم
و باید چونان احمقی بنشینم
و با شانه‌هایم برای ناشناسی ساز بزنم»
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین