سند عضویت دایم جمهوری اسلامی ایران سرانجام روز جمعه به تأیید سران کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای رسید تا تهران سرانجام پس از سالها تلاش، امکان تبدیل شدن به نهمین عضو اصلی این سازمان بینالمللی را پیدا کند. ابراهیم رییسی روز پنجشنبه ۱۶ سپتامبر در اولین سفر خارجی خود به عنوان رییسجمهور ایران عازم شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان شد تا در نشست بیستمین سالگرد تشکیل سازمان همکاریهای شانگهای شرکت کند.
بختیار خاکیموف، نماینده ویژه رییسجمهور روسیه در سازمان همکاریهای شانگهای پیش از این گفته بود یکی از دستور کارهای اصلی نشست پیش رو، بررسی عضویت کامل ایران در این سازمان است. روز جمعه، ۱۷ سپتامبر سران کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای سرانجام سند عضویت دایم ایران در این سازمان را تأیید کردند تا در شرایطی که انتقادهای زیادی نسبت به تأخیر در آغاز مذاکرات هستهای و سرنوشت نامعلوم تلاشها برای رفع تحریم علیه دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم مطرح میشود، این اتفاق به عنوان اولین دستاورد دولت ابراهیم رییسی در عرصه سیاست خارجی ثبت شود.
با این وجود، برای رسیدن به این نقطه، ایران مسیری طولانی را پیموده و تلاشهای بسیاری صورت گرفته تا در نهایت راه برای حرکت به سوی عضویت دایم در سازمان همکاری شانگهای باز شود.
مسیر پرپیچ و خم
سازمان همکاریهای شانگهای با عضویت چین، روسیه، قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان در سال ٢٠٠١ میلادى و با هدف مقابله با «سه شیطان: تروریسم، جداییطلبی و افراطگرایی» در منطقه، ایجاد شد. در ژوئن ۲۰۱۷ هند و پاکستان نیز به این سازمان بینالمللی پیوستند تا اعضای دایم آن به ۸ کشور برسد.
به نوشته انستیتوواشنگتن، ایران برای اولینبار در سال ۲۰۰۴ درخواست حضور به عنوان عضو ناظر در این سازمان را ثبت کرد و یک سال بعد در جولای سال ۲۰۰۵ اعضای دایم سازمان همکاریهای شانگهای در نشستی که در آستانه برگزار میشد، حضور ایران به عنوان عضو ناظر را تأیید کردند. در سال ۲۰۰۸ تهران درخواست کرد تا به عضو دایم سازمان همکاریهای شانگهای تبدیل شود، اما کشورهای چین، ازبکستان و قزاقستان در آن زمان نگران بودند چنین اتفاقی، وضعیت بینالمللی سازمان همکاری شانگهای را تضعیف کند؛ چرا که برنامه هستهای ایران باعث شده بود روابط ایران و غرب متشنج شود و ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گیرد.
این نگرانی موجب شد اعضای SCO در نشست سال ۲۰۱۰ در تاشکند مصوب کنند که هر کشوری مشتاق عضویت کامل در این سازمان بینالمللی است، نباید مشمول تحریمهای سازمان ملل متحد باشد. پس از امضای توافق هستهای میان ایران و کشورهای ۱+۵ در سال ۲۰۱۵ و همچنین صدور قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران که بر اساس آن تمامی قطعنامههای پیشین شورای امنیت علیه ایران ملغی اعلام شد، شرایط متفاوتی پدید آمد و دور تازهای از گفتگوها برای پیوستن جمهوری اسلامی به سازمان همکاری شانگهای آغاز گشت.
در فاصله ۶ ساله ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱ عوامل متعددی باعث میشد روند پذیرش عضویت دایمی ایران در شانگهای به کندی سپری شود؛ پیوستن سایر اعضای ناظر (هند و پاکستان) در نوبت بررسی بود، روابط ایران و تاجیکستان به دلیل پذیرش اپوزیسیون این کشور در تهران با مشکل روبرو شده بود و از سوی دیگر، پکن مایل نبود شانگهای به عنوان سازمانی در ضدیت با غرب و ایالات متحده مطرح شود.
نتایج پیوستن ایران به شانگهای
از زمان تأیید سند عضویت دایم ایران از سوی اعضای این سازمان همکاری، تا نهایی شدن عضویت کامل فرایندی بروکراتیک باید طی شود و نیاز به امضای مجموعهای از توافقهاست. کارشناسان معتقدند پیوستن به سازمان همکاریهای شانگهای برای ایران فوایدی خواهد داشت.
خبرگزاری تاس روسیه در این باره مینویسد: «ایران در شرایطی به سازمان همکاریهای شانگهای میپیوندد که سیاستهای یکجانبه امریکا علیه این کشور ادامه دارد. تهران در این شرایط میتواند از این فرصت برای تقویت روابط منطقهای و افزایش نفوذ سیاسی خود استفاده کند.»
به نوشته تاس، این یک فرصت عالی برای تعمیق تعامل ایران و کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای از جمله روسیه، چین، هند، پاکستان و کشورهای آسیای میانه است. نیکول گراجِوسکی، کارشناس امنیت ملی موسسه بلفر دانشکده کندی دانشگاه هاروارد در خصوص پیوستن ایران به شانگهای مینویسد: «اعتباری که ایران از عضویت دایمی در این سازمان به دست میآورد بسیار مهم است.
پیوستن به سازمان همکاری شانگهای یک هدف دیرینه برای تهران بوده است- نه به عنوان جنبهای از رویکرد سیاسی این کشور در قبال خاورمیانه، بلکه به عنوان گسترش تلاشهای آن به منظور تقویت مشروعیت و روابط بینالمللی جمهوری اسلامی با شرق.
در بیشتر موارد ایران به عنوان یک قدرت حامی وضع موجود در آسیای میانه عمل کرده و ضمن احترام به نفوذ و قدرت چین و روسیه، به حمایت از تمامیت ارضی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای پرداخته است. تهران حالا از این عضویت دایم برای تقویت روابط با کشورهای آسیای میانه بهره خواهد برد و تلاش خواهد کرد خود را همسو با اهداف چین در مقابله با «سهشیطان: تروریسم، جداییطلبی و افراطگرایی» نشان دهد.»
شانگهای و مساله افغانستان
پس از شکلگیری رسمی سازمان همکاری شانگهای، با توجه به اهداف این سازمان و تغییراتی که در طول سالهای گذشته در آن به وجود آمده، افغانستان به دلیل شرایط ویژهای که به خصوص پس از سال ۲۰۰۱ داشته، خواهناخواه در محور توجه شانگهای قرار گرفت.
در ماههای اخیر با خروج نظامیان امریکایی از افغانستان و تشکیل دولت از سوی گروه شبهنظامی طالبان در این کشور، مساله افغانستان به یک چالش بزرگ امنیتی و سیاسی در منطقه بدل شده است و طبعا توجه سازمان همکاریهای شانگهای نیز به این موضوع افزایش یافته است.
انستیتوواشنگتن در این خصوص نوشته «در سال ۲۰۱۷، سازمان همکاری شانگهای تصمیم گرفت گروه ارتباطی SCO – Afghanistan را به منظور ایفای نقش پررنگتر در تحولات این کشور احیا کند. اکنون ایران بخشی از این تلاش است و روسیه نیز تأکید دارد تهران باید در مذاکرات چهارجانبه روسیه، چین، پاکستان و امریکا پیرامون موضوع افغانستان مشارکت داشته باشد.»
بر اساس تحلیل این موسسه، «با این حال اختلاف نظرها میان کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در خصوص مساله افغانستان، توانایی این سازمان در پیشبرد گفتگوهای معنادار و موثر در این خصوص را محدود میکند. ازبکستان و تاجیکستان رویکردی کاملا متضاد با طالبان اتخاذ کردهاند، ایران به نوبه خود حمایت پاکستان از حمله طالبان به مقاومت پنجشیر را محکوم کرده و خواستار تشکیل دولت فراگیر در کابل شده است و نگاهها در روسیه، چین و پاکستان و هند متفاوت است. بهرغم این تفاوتها، اعضای سازمان همکاری شانگهای به دلیل منافع عمیق درهمتنیده خود در امنیت منطقه، نگرانی فراوانی برای ثبات در افغانستان دارند.»
در این میان گروهی از کارشناسان معتقدند، حتی اگر اختلافات ساختاری در نگاه اعضای شانگهای به مساله افغانستان نادیده گرفته شود و اجماعی در این باره به وجود آید مشخص نیست سازمان همکاریهای شانگهای تا چه اندازه بتواند در عملیاتیسازی سیاستهای خود در میدان افغانستان موثر عمل کند.