این روزها مقامات غربی درباره این احتمال که رویکرد ابراهیم رییسی، رییسجمهوری جدید ایران، در نهایت گفتگوهای ایران و غرب بر سر احیای برجام را به نابودی میکشاند، ابراز نگرانی میکنند. توافق هستهای ایران و گروه ۵ بهعلاوه یک به واسطه خروج سال ۲۰۱۸ دونالد ترامپ از برجام، به اغما رفت. نگرانی اصلی غربیها این است که ایران که در حال حاضر گفتگوها را به تعویق انداخته، به هنگام بازگشت به گفتگوها خواستههایی جدید و غیرعملی را مطرح کند. اما واقعیت این است که مانع اصلی بر سر راه مذاکرات دیدگاههای اصولگرایانه دولت رییسی نیست بلکه این واشنگتن و تهران هستند که در حل اختلافات اساسیشان که حتی مذاکرات در وین را در دولت میانهروی حسن روحانی با مشکل مواجه کرد، ناتوان بودهاند.
در حقیقت، به نظر میرسد که دولت جدید ایران مشکلی با ادامه مذاکرات و ادامه کار براساس آنچه دولت قبلی پیش برده بود، ندارد. تهران همچنان بر پیشرفتی که بین ماههای آوریل تا ژوئن در جریان شش دور گفتگوها برای احیای برجام به دست آمد، سرمایهگذاری کرده است. اما اگر ایالات متحده امریکا و ایران نتوانند مواضع خود را بر هم منطبق کنند تا پلی بر روی شکافی که آنها را از هم دور کرده ایجاد شود، هر دو همچنان در بنبست باقی خواهند ماند و این بنبست به صورت بالقوه هم برای دو کشور و هم برای خاورمیانه تبعات فاجعهباری به دنبال خواهد داشت. اگر آنها به دنبال نتیجهای متفاوت هستند، باید رویکرد متفاوتی نیز اتخاذ کنند.
تصورات غلط و سوءتفاهمات، مشکل اساسی دو طرف در میانه این رویارویی است. رفتار دولت بایدن با ایران رفتار با دشمنی است که با او در حال مذاکره است و در آن سو، ایران هم که یک بار به واسطه خروج دونالد ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای سخت و بیرحمانه آسیبدیده و زخمی شده، خود را در جایگاه طرف مظلوم و جفا دیده میبیند. ایران معتقد است زمان به نفعش در جریان است. براساس ارزیابیهای مقامات ایران، واشنگتن هر تحریمی که میتوانسته علیه ایران اعمال کرده و دیگر تحریم جدیدی باقی نمانده و به رغم همه این تحریمها، اقتصاد ایران توانسته مسیر خود را ادامه داده و حالا حتی در مسیر توسعه نیز قرار بگیرد؛ و حالا با توجه به رشد چشمگیر برنامه هستهای، ایران معتقد است میتواند از این مساله به عنوان اهرم فشاری مناسب برای گرفتن امتیازات بیشتر از غرب استفاده کند.
اما واقعیت این است که فروپاشی برجام بدترین سناریوی ممکن برای هر دو کشور است. اگر به هنگام ازسرگیری مذاکرات، دو طرف نتوانند رویه خود را عوض کنند، مذاکرات محکوم به گرفتار شدن در بنبست است. در صورتیکه چنین اتفاقی رخ دهد، دولت بایدن در داخل با فشار سیاسی گستردهای از سوی مخالفان کنار گذاشتن سیاست فشارحداکثری دونالد ترامپ مواجه خواهد شد. این در حالی بود که بایدن از ابتدای ریاستجمهوری خود اعلام کرده بود که این سیاست یک شکست تمام عیار بوده است. مهمتر از این، در صورت شکست احیای برجام، دولت بایدن مجبور خواهد شد تصمیمات سختتری در قبال پیشرفتهای هستهای اخیر ایران اتخاذ کند چراکه مسیر برنامه هستهای ایران در حال رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت است و احتمالا در آینده فشارها و درخواستهای اسراییل برای استفاده از گزینه نظامی علیه ایران، بیشتر و علنیتر خواهد شد.
خنجرکشی ایران و امریکا
ایران همین حالا هم احساس میکند که توازن قدرت در منطقه در نتیجه پیروزی طالبان در افغانستان و خروج آشفتهوار امریکا از این کشور، به نفعش رقم خورده است. ایران میتواند متحدان منطقه خود در عراق و سوریه را تشویق کند تا بر نیروهای امریکایی فشار بیشتری وارد کنند تا آنها را وادار به ترک منطقه کنند. البته افزایش تنشها میتواند برای ایران هزینهساز باشد. علاوه بر این پیشرفتهای هستهای ایران نیز میتواند بار دیگر ایران را به عنوان کشوری که در مقابل جامعه بینالمللی ایستاده است، مطرح کند. هر چقدر که ایران بیشتر از خطوط قرمز برجام عبور کند، اروپاییهای ممکن است به سمت بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت که زمانی برجام آنها را ملغی کرده بود حرکت کرده و تحریمهای جداگانهای را نیز علیه ایران به اجرا بگذارند. در نتیجه طی شدن این روند، تجارت دیگر کشورها نیز با ایران سختتر خواهد شد؛ و همه این مسائل رنج و فشار بر مردم ایران را بیشتر خواهد کرد؛ مردمی که تاکنون نیز در میانه بحرانهای گوناگونی از بحرانهای زیستمحیطی گرفته تا فشارهای اقتصادی و همهگیری ویروس کرونا گرفتار آمدهاند. علاوه بر این حرکت بیشتر ایران به سمت عبور از خطوط قرمز برجام احتمال انجام عملیاتهای خرابکارانه اسراییل علیه تاسیسات و زیرساختهای هستهایاش را افزایش خواهد داد.
چنانچه ایران و امریکا بر سر برجام رودررویی یکدیگر بایستند تبعات منطقهای این اقدام نیز زیاد خواهد بود. چنانچه ایران و امریکا به روی یکدیگر خنجر بکشند، منطقه در بیثباتی و درگیریهای بیشتر فرو رفته و پیشرفتی که ممکن بود در سایه کاهش تنشها میان ایران و برخی از همسایگان عربش، حاصل شود از میان خواهد رفت. در ادامه واشنگتن نیز با طیفی از آشوبها از افغانستان تا مرزهای فلسطین اشغالی مواجه خواهد شد. از دیدگاه دولت بایدن، شکست مذاکرات وین موجب میشود دستورکار جامع سیاست خارجی امریکا مبنی بر چرخش از خاورمیانه به سمت موضوعات جهانی نظیر مبارزه با تغییرات آب و هوایی و رویارویی با قدرتهای بزرگی نظیر چین، نابود شود. این روند حتی ممکن است امریکا را بار دیگر به لحاظ نظامی در خاورمیانه گرفتار کند.
شیطان در جزییات است
چالش تهران و واشنگتن این است که چطور برجام را که یک بار توسط دولت ترامپ کنار گذاشته شده است، بار دیگر احیا کنند. بعد از شش دوره مذاکره، ایالات متحده امریکا موافقت کرده اکثر تحریمهایی را که در دوران ترامپ علیه ایران اعمال شده ملغی کند. اما تهران معتقد است برخی از این تحریمها که همچنان برقرار است مشخصا در تضاد با متن اولیه برجام است. برای مثال بعد از اینکه شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه پیشنهادی امریکا درباره تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران را رد کرد، دولت ترامپ به صورت یکجانبه تحریمهایی را در خصوص خرید و فروش سلاح با ایران اعمال کرد. ایران معتقد است این سیاست امریکا تلاشی برای ارعاب دیگر کشورها از وارد شدن به معامله با ایران است در حالی که هیچ قانون بینالمللی چنین معاملاتی را ممنوع نمیکند. اما دولت بایدن معتقد است اگر این تحریمها را بردارد دست ایران در سوریه بازتر شده و موقعیت امنیتی ایران در منطقه در مقایسه با دیگر کشورها تقویت خواهد شد.
از سوی دیگر برخی از اقداماتی که غرب انتظار دارد ایران انجام دهد بسیار پیچیده است. برای مثال غرب انتظار دارد ایران زمان گریز هستهای خود را به عقب برگرداند. براساس برجام زمان گریز هستهای ایران باید یک سال باشد، اما حالا تخمین زده میشود که زمان گریز هستهای ایران تنها یک ماه است. یعنی اگر ایران اراده کند به سمت ساخت سلاح هستهای برود، میتواند ظرف مدت یک ماه یک بمب هستهای بسازد. با توجه به پیشرفتهای هستهای ایران دیگر از حرکت ایستادن سانتریفیوژها برای افزایش زمان گریز هستهای ایران کفایت نمیکند. آنچه نیاز است این است که خطوط مونتاژ و زیرساختهای سانتریفیوژهای ایران اساسا برچیده شود که ایران این اقدام را تحقیرآمیز تلقی میکند و معتقد است این اقدامات فراتر از تعهداتش ذیل برجام است. مشکل دیگر این است که کدام کشور گام نخست را بردارد. ایران معتقد است امریکا باید گام نخست را در برداشتن تحریمها بردارد و سپس ایران زمان کافی برای راستیآزمایی اقدامات امریکا را داشته باشد. آنگاه ایران به تعهدات برجامی خود بازخواهد گشت. این خواستهای بود که آیتالله علیخامنهای آن را صراحتا بیان کرده است. دلیل بیان این درخواست بیاعتمادی ایران به پایبندی امریکا به تعهداتش است. بیاعتمادی که در دوران ترامپ شدیدتر نیز شد. نکته دیگر درخواستهایی است که طرفین فراتر از برجام مطرح کردهاند. امریکا انتظار دارد برجام چارچوبی برای مذاکرات بیشتر باشد و ایران به توافقی طولانیمدتتر و قویتر درباره جایگاه منطقهایاش متعهد شود. ایران نیز از واشنگتن خواسته تعهد بدهد که امریکا یک بار دیگر از برجام خارج نخواهد شد.
نجات برجام
واقعیت این است که رخ دادن بدترین سناریو در خصوص امریکا و ایران به هیچوجه غیرمنتظره نیست. بایدن نیاز دارد سیاست در مورد ایران را خود پیش برده و بهایش را بپردازد و برنامه هستهای ایران را به عقب برگرداند. دکترین بایدن در خصوص اجتناب از گرفتار شدن در باتلاق نظامی دیگری به وسیله اولویت دادن به دیپلماسی نشان میدهد که بایدن آماده پذیرش این چالش است. در عین حال همتای ایرانی او حالا قدرت بسیاری در ایران دارد؛ بنابراین این انگیزه را دارد که اجازه ندهد دشمنش درخواستهای حداکثری مطرح کند. برای شکست این بنبست هر دو طرف باید از خطوط قرمزی که عبور کردهاند به عقب برگردند. هیچ دلیلی وجود ندارد که ایران همچنان از بازگشت به مذاکرات امتناع کند چراکه بازگشت به مذاکرات نه به لحاظ حقوقی و نه به لحاظ زمانی ایران را به چیزی متعهد نمیسازد و حتی ممکن است این بازگشت برخی از نگرانیهای تهران را نیز در خصوص نقصان لغو تحریمها برطرف کند. در آن سو نیز به نفع امریکا نیست که صرفا با اصرار بر حفظ تحریم تسلیحاتی ایران، فرصت به عقب برگرداندن برنامه هستهای ایران را از دست بدهد. چه اینکه تحریم تسلیحاتی ایران تاکنون هم نتوانسته آسیبی به صنعت و فعالیتهای نظامی ایران وارد کند. علاوه بر این ایالات متحده امریکا و کشورهای اروپایی میتوانند به دنبال زمان گریز هستهای کوتاهتری باشند. اگر زمان یک سال گریز هستهای قابل دسترسی نیست این کشورها میتوانند به زمان ۹ یا ۱۰ ماه رضایت دهند که مسلما بهتر از زمان گریز هستهای یک ماه فعلی است.
فراتر از برجام، امریکا باید از گفتگوها میان ایران و همسایگان عربش برای حل و فصل برخی اختلافات منطقهای بر سر نقش ایران در منطقه، حمایت کند. البته هیچ کدام از این راهکارها برای خارج کردن مذاکرات از بن بست، راهکارهای آسانی نیستند. اما اگر ایران و امریکا به نجات برجام امید دارند باید برای یافتن ایدههای جدید از خود تمایل نشان بدهند. هدف دیپلماسی باید استفاده از لحظهها باشد. باید به خاطر داشت که گفتگوهای وین ممکن است آخرین شانس طرفین برای نجات برجام باشد؛ و نجات برجام گزینهای بهتر و بسیار کمهزینهتر از دیگر گزینههایی است که پیش روی دو کشور قرار گرفته است.
منبع: Foreign Affairs/ علی واعظ، ولی نصر