آفتابنیوز :
آفتاب: جرج بوش رئیس جمهور آمریکا در آخرین سال ریاست جمهوری اش در حالی به سفر دوره ایاش در شرق اتحادیه اروپا گام نهاد که سفرهایش به دو بخش پیشاناتویسم و پسا ناتویسم تقسیم شده بود. در گامهای پیشاناتویسم او وعده می داد و در گامهای پساناتویسم او از قدرت مخالف (روسیه) برای حصول نتایج در جهت منافعش امتیازاتی را خواهد خواست.
بوش در اولین گام وارد اوکراین شد و با ابراز امیدواری و اعلام حمایت از دولت نارنجی که این روزها رنگ باخته است روابط مسکو و کیف را پر تنش تر از قبل ساخت. این تنش ها باعث شد تا رسانه های غربی تلاشی را در جهت پر اهمیت جلو دادن حمایت بوش از اوکراین که البته مساله ای تازه نیست آغاز کرده و برای 2 روز این گونه جانبداری های آمریکا نوعی ساختار شکنی و در عین حال از رو بستن شمشیر برای خرس روسی در رسانه های غربی مطرح شد، اینگونه بازیها با برگه های کم اهمیت و البته تنش بر انگیز امری است که دولت مردان آمریکایی از آن برای گرفتن امتیاز از کشور های اروپای شرقی استفاده می کنند درحالی که مراقبند تا پا را فراتر از خط قرمز های مسکو نگذارند.
این مساله را می توان در مورد بحران قرهباغ و اتفاق نظر آمریکا با روسیه بر سر این بحران نیز مشاهده کرد. آمریکا از آذربایجان به دلیل اجازه آن کشور برای ایجاد پایگاه نظامی و در اختیار داشتن فرودگاه تا قبل از جلسات شواری امنیت دفاع می کنند اما به محض ورود به جلسه رای موافق و در جهت منافع روسیه می دهد.
در مورد اوکراین نیز به قضیه همین شکل بود، آمریکایی ها از اوکراین برای افزایش نیرو در افغانستان قول های مساعدی گرفتند و وعده دادند تا از اوکراین برای پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی حمایت کنند. اما عملا در جلسه ناتو همه می دانستند که دستان برلین، پاریس و مسکو در دستان یکدیگر است و واشنگتن تلاشی در جهت تغییر نظر آنها نخواهد کرد.
برخی از صاحب نظران بر این عقیده هستند که امنیت اروپا با ورود اوکراین به ناتو نه تنها ارتقا نخواهد یافت بلکه خانه مشترک اروپایی آنها را که روزی آخرین رهبر اتحاد شوروی و به نوعی معمار فراموش شده روسیه نوین و نقشه تازه اروپا آن را مطرح کرده بود، نباید دستخوش تغییرات استراتژیک شود و حوزه های نفوذ باید میان قدرتهای همسود در اروپا تقسیم شود.
با توجه به اینکه اعضای شرقی ناتو اینک عملا تبدیل به پاشنه آشیل برای اعضای غربی شده و اتفاق نظری که در تصمیم گری اعضای اروپای ناتو وجود داشت عملا تبدیل به تضارب آرا و تنش میان اعضای اروپای ناتو شده است. در تقسیم بندی جدید یعنی بعد از مخالفت آلمان و فرانسه با ورود به جنگ عراق مفهوم تازه تحت عنوان اروپای پیر و اروپای جوان پا به عرصه ادبیات روابط بین الملل گذاشت که گستره اروپای جوان با ورود کرواسی و آلبانی به ناتو افزایش یافت.
در مورد گرجستان نیز مساله به همین منوال بود با توجه به آن که چشمان نگران ساکاشویلی در بخارست منتظر حمایت از جمهوری ضعیف و در عین حال کوچک گرجستان بود اما اعضای ناتو تنها ابراز امیدواری کردند که انتخابات ماه می در گرجستان دموکراتیک تر از قبل برگزار شود و در جلسات خصوصی به ساکاشویلی گوش زد کردند تا دستگیری های گسترده اپوزوسیون مخالف خود را که اغلب آنها به نظر ساکاشویلی جاسوس روسیه هستند را متوقف کند و البته در مورد محدودیت های گسترده رسانه ها در گرجستان نیز سخنی به میان نیامد.
سفر بوش در دوره پسا ناتو به کرواسی ختم شد و آقای رئیس جمهور با سربازان کروات که از این پس جزئی از ناتو هستند عکس های یادگاری گرفت.
وی همچنین در اقامت 24 ساعته اش در زاگرب با رئیس جمهور و مقامات نظامی و امنیتی کرواسی که به غیر از بوش میزبان مقامات آلبانیای و مقدونیه ای نیز بودند دیدار کرد و مانند همیشه به اعطای کمکهای آمریکا برای رشد و توسعه دموکراسی و البته سرمایه گزاری های اقتصادی در کرواسی تاکید کرد، البته که هنوز هیچ کس نمی داند این دموکراسی دقیقا به چه معنی است.
اما همه اروپایان از آنهایی که شامل طرح مارشال می شدند و حتی آنهایی که اقتصادهای ورشکسته خود را با سرمایه های بنیادهای مانند «فورد» حفظ کرده اند معنی دقیق سرمایه گزاری آمریکایی را می دانند، شاید بتوان امروز از این اصطلاح به جرات استفاده کرد: سرباز در افغانستان و عراق در قبال سرمایه گزاریی آمریکایی در اقتصاد اروپایی.
بوش در آخرین گام وارد روسیه می شود تا با ولادیمیر پوتین و دیمیتری مدودیف دیدار و گفتگو کند.