ترکیه یکی از طرف های فعال در کشمکش برای دستیابی به نفوذ در آسیای میانه است و به رغم نداشتن ارتباط مستقیم جغرافیایی با این منطقه، از ابزارهای ایدئولوژیک و فرهنگی و اقتصادی برای نفوذ مورد نظر بهره برداری می کند. تحرکات سریع ترکیه برای نفوذ در آسیای میانه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی را می توان در چارچوب رقابت با فدراسیون روسیه و جلوگیری از نفوذ رقبای منطقه ای به ویژه ایران تفسیر کرد. ترکیه در بخش فرهنگی و ایدئولوژیکی بر وجوه مشترک با کشورهای آسیای میانه مثل زبان مشترک تاکید کرده و می کند ولی هدف واقعی اش، همگرایی اقتصادی و تجاری است نه احیای باورهای قدیمی یا ادعاهای تاریخی مثل «وحدت ملت های ترک زبان».
ترکیه در تعامل سیاسی با کشورهای آسیای میانه تلاش کرد خود را کشوری الگو معرفی کند که دموکراسی غربی را با مدل حکومت اسلامی در آمیخته است. ولی این تبلیغات، تاثیر مورد نظر مقامات ترکیه را ایجاد نکرد چرا که کشورهای تازه استقلال یافته از اتحاد شوروی، ساختاری همگون نداشتند و با طوفانی از مشکلات داخلی مواجه شدند که آنها را مجبور کرد برای حل مشکلات به طرف های مختلف بین المللی و منطقه ای متمایل شوند.
ایران در نزدیک شدن به کشورهای آسیای میانه دو موضوع امنیت و رقابت منطقه ای را مدنظر داشت تا از یک طرف راه را به روی دیگر قدرت های منطقه ای برای بهره برداری از شکاف های سیاسی در کشورهای این منطقه ببندد و از سوی دیگر خطرات امنیتی ناشی از نفوذ قدرت های بین المللی مثل آمریکا و روسیه و همچنین قدرت های منطقه ای مثل ترکیه و اسرائیل و کشورهای خلیجی را کاهش دهد.
ایران در ابتدا برای نفوذ در کشورهای آسیای میانه از برگه ایدئولوژی – انقلابی استفاده کرد تا نیروهای نوپای منطقه را به سمت اردوگاه خودش بکشاند ولی این تلاش ها به علت تمایل نخبگان این کشورها به لائیسیته و رهایی از کشمکش های دینی، با شکست مواجه شد. پس از آن، ایران به استفاده از ابزار فرهنگ و میراث مشترک روی آورد ولی در این مسیر هم به علت حساسیت نخبگان منطقه که نگران نفوذ ایدئولوژیکی و فرهنگی ایران بودند، به موفقیت مدنظر خود دست نیافت.
ایران سپس سیاست خود را تغییر داد و به سمت ایجاد شراکت اقتصادی و افزایش مبادلات تجاری به عنوان مسیری واقعگرایانه برای ورود به منطقه آسیای میانه پیش رفت و توانست مبادلات تجاری خود را با کشورهایی مانند ترکمنستان و تاجیکستان و ازبکستان و همچنین قرقیزستان و قزاقستان به میزان چشمگیری توسعه دهد. ایران همچنین خود را به عنوان بهترین مسیر دستیابی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد برای رسیدن به بازارهای بین المللی معرفی کرد.
رقابت ترکیه و ایران و روسیه و چین و آمریکا برای نفوذ در آسیای میانه با منابع انرژی این کشورها ارتباط دارد. قزاقستان و ترکمنستان دو کشور ثروتمند منطقه از نظر نفت و گاز هستند ولی سیطره بر مسیرهای انتقال نفت و گاز نیز به اندازه خود منابع اهمیت دارد. به همین علت کشمکش های منطقه ای و بین المللی در آسیای میانه حول محور سیطره بر خطوط انتقال انرژی دور می زند.
پنج مسیر اصلی برای انتقال منابع انرژی از آسیای میانه به بازارهای جهانی وجود دارد که مسیر ایران یکی از آنهاست. اما مشکلات مالی و اقتصادی ایران، این گزینه را محدود کرده است. همچنین الگوی اقتصادی منزوی ایران در سطح بین المللی، کشورهای آسیای میانه را به شراکت اقتصادی با ایران تشویق نمی کند. با این حال ایران به تلاش برای تقویت روابط اقتصادی خود با این کشورها در چارچوب سیاست نگاه به شرق ادامه می دهد. نتیجه این تلاش ها، عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای بوده است. البته این عضویت بیش از آن که موجب تقویت جایگاه ایران در آسیای میانه شود، به ایران کمک می کند تا از فروپاشی کامل اقتصاد خود جلوگیری کند.
منبع: ایندیپندنت /ترجمه از دیپلماسی ایرانی