بصیر حسینزاده، نویسنده و روزنامهنگار اهل افغانستان با اعلام این خبر در صفحه خود نوشته است: «“غلام حیدر اسیر هروی درگذشت" تا چشمم به این خبر افتاد نمیدانم چرا ناخودآگاه با خود گریستم و اشکم سرازیر شد، اگر چه او در هرات بود و من در مشهد و در عمرم اسیر هروی را دوبار بیشتر ندیده بودم، ولی با آثار او به خوبی آشنا بودم و هر شماره از مجله طنز پالون که منتشر میشد، سفارش میکردم که از هرات برایم بفرستند و امروز همه آن مجلات را دارم.
در روزگاری که همه ما از راه فرهنگ نان میخوریم اسیر هروی همه زندگی خود را وقف فرهنگ هرات کرد تا "انبنچه گپ هرات" را منتشر کند، در زمانهای که همه کار فرهنگی کردند و برای خود خانه خریدند او خانه خود را فروخت و پالون منتشر کرد و امروز در وطن خویش غریبتر از هر غریبی در بستر بیماری از دنیا رفت.
متاسفانه در جامعه ما خبر درگذشت یک فرهنگی و هنرمند خبر مهمی شمرده نمیشود و این شاید بیشتر ناشی از آن است که همه ما در این سالها به گونهای آغشته به سیاست شدهایم و برای همین است که برای مرگ یک سیاستمدار زود واکنش نشان میدهیم اما حاضر نیستم که خبر مرگ هنرمند خود را حتی بشنویم.
اسیر هروی در سالهای اخیر در هرات در بستر بیماری با مرگ دست و پنجه نرم میکرد بدون اینکه کسی جویای احوالش باشد.
هر چند که او تا آخر عمر شرافتمندانه زیست، ولی در سالهای آخر عمر از همه چیز خسته بود و نمیدانست که به قول معروف "جان جور سیری چند"
او در جهت زنده نگه داشتن فرهنگ فولکلور هرات خیالات بسیار در سر داشت، ولی متاسفانه جیفه دنیا و آستین کوتاه و افزون بر آن بیماریش هر روز از بحر آرزوهایش میکاست، تا بدانجا که حتی قادر نشد دیگر حتی کوتاهترین خوابهای خود را تحقق ببخشد.
اسیر هروی بر گردن هراتیان حق بزرگی دارد، هر چند که به قول دوست عزیزم نقیب آروین، اسیر هروی زبان تند و گزنده داشت و خیلیها این زبانش را دوست نداشتند، ولی همین زبان گزنده او نشان از این داشت که قلم توتم او بود.
روانش مینوی باد.»