پاتریک کاکبرن؛ خبرنگار کهنه کار جنگی و مسئول بخش خاورمیانه روزنامه "ایندیپندنت"- دموکراتها و بسیاری از رسانههای امریکایی متنفر از ترامپ رئیس جمهوری پیشین امریکا به جای تحلیل دلایل پیچیده پیروزی احتمالی او در انتخابات ۲۰۲۴ میلادی خود را با وسواس درباره نظریه توطئه سرگرم کرده اند.
اعتقاد دموکراتها به موثر بودن تبلیغات شان و نفرت وسواس گونه شان از دونالد ترامپ تهدیدی دوباره برای کسانی است که میخواهند جلوی قدرت گیری دوباره جمهوری خواهان و بازپس گیری کنترل کاخ سفید و تسلط آنان بر کنگره را بگیرند.
در سال ۲۰۱۶ میلادی، هیلاری کلینتون تلاش کرد تا تمرکز بی وقفهای را بر روی شکستهای ترامپ قرار دهد، زیرا متقاعد شده بود که این شکستها به قدری آشکار هستند که اکثریت رای دهندگان را از او دور میکنند. اهریمن سازی نتیجه معکوس داشت، زیرا میلیونها ساعت وقت رایگان تلویزیونی به ترامپ هدیه داد و سخنان او توسط رسانهها پوشش داده میشد در حالی که سخنرانیهای کلینتون یا قطع شد یا نادیده گرفته شدند. ترامپ با کمک غیر مستقیم و ناخواسته کارزار ناتوان کلینتون توانست در انتخاباتی پیروز شود که انتظار شکست در آن را داشت.
پنج سال پس از آن زمان، دموکراتها به تازگی به همان دلیلی که در سال ۲۰۱۶ میلادی متحمل شکست شدند این بار نیز پای صندوقهای رای با ناکامی مواجه شدند. در انتخابات فرمانداری ویرجینیا که در آن دموکراتها بدترین شکست را متحمل شدند "تری مک آولیف" نامزد دموکرات در ایالتی که با اکثریت قاطعی تحت کنترل جو بایدن بود نتوانست برنده شود. او که فرماندار سابق با سوابقی غیر قابل انکار بود از نظر بسیاری به عنوان عنصر نزدیک به کلینتونها و با اشتهای محدود برای شرکت در مبارزه انتخاباتی شناخته شد. او "گلن یانکین" رقیب جمهوری خواه خود را به عنوان یکی از حامیان ترامپ به تصویر کشیده بود در حالی که یانکین از رئیس جمهوری سابق فاصله گرفته بود.
در اینجا باید اشاره کنم که ترامپ را بدترین اتفاقی میدانم که از زمان استقلال امریکا برای آن کشور رخ داده است. یکی از مشاوران سابق ترامپ که مانند بسیاری دیگر کارش به درگیری با او کشیده بود به درستی از وی به عنوان یک "دختر حیله گر" یاد کرده است. هم چنین، این نکته درست است که موفقیت جمهوری خواهان در ویرجینیا و نقاط دیگر امریکا با توسل به نژادپرستی تحت پوشش نازک مبارزه با جنگ فرهنگی تقویت شد.
با این وجود، نتیجه مبارزات سیاسی در امریکا طی سه تا چهار سال آینده برای سایر نقاط جهان به قدری مهم است که نباید تسلیم این ایده شد که همه چیزهای منفی درباره ترامپ درست است. او از بسیاری جهات یک شخصیت مرموز باقی میماند. جای تعجبی ندارد که دولتهای خارجی که از روی کار آمدن او غافلگیر شده بودند اکنون با مشاهده ظهور دوباره اش گیج شده اند و سفارتخانههای شان در واشنگتن گمانه زنی میکنند که جمهوری خواهان شانس پیروزی در انتخابات کنگره در سال ۲۰۲۲ و انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۴ میلادی را خواهند داشت.
برای رسانه ها، ترامپ کماکان داستان دهه است. اگر او پیروز شود نشستهایی مانند کنفرانس تغییرات آب و هوایی در گلاسکو بی معنا خواهد شد (البته تصور میکنیم در حال حاضر نیز این چنین باشد). در صورت ظهور دوباره او با تجدیدنظر امریکا در روابط اش با کشورهای دیگر جهان بار دیگر جهان بی ثبات خواهد شد. این نه تنها به دلیل ماهیت سرسختانه تصمیمات ترامپ بلکه بدان خاطر است که انتخاب دوباره او یا حتی تداوم تسلط اش بر حزب جمهوری خواه بدان معناست که امریکا عمیقا دو پاره باقی خواهد ماند، زیرا درگیریهای سیاسی داخلی تشدید میشود. این موضوع برای امریکا بسیار مهمتر از قدرت اقتصادی چین یا تهدید احتمالی روسیه در تعیین موازنه قوای بین المللی خواهد بود در آن صورت همه چیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت از پروتکل ایرلند شمالی گرفته تا مانورهای دریایی در دریای چین جنوبی.
پس از انتخاب بایدن در سال گذشته، دولتهای سراسر جهان نفس راحتی کشیدند به این امید که دوران ترامپ یک حادثه تاریخی انحرافی و در حال گذر بوده تا تجارت عادی با امریکا از سر گرفته شود. با این وجود، به دلیل عدم پذیرش نتیجه انتخابات از سوی ترامپ، قطبی شدن جامعه امریکا تشدید شده و ترامپ کنترل خود را بر روی رای دهندگان جمهوری خواه تضمین میکند.
ظهور ترامپیسم در امریکا یک رویداد تاریخی خارق العاده بود، اما واکنش دموکراتها به این پدیده نیز به همان اندازه عجیب بود. دلایل شکست آنان در سال ۲۰۱۶ میلادی، امری پوشیده نیست: هیلاری کلینتون نامزدی ضعیف بود که افراد نالایقی را برای اداره کارزار انتخابات خود منصوب کرده بود در حالی که در برابر مهارتهای رسانهای کسب شده توسط ترامپ پس از سالها حضور در تلویزیون گیج شده بود.
دموکراتها و بسیاری از رسانههای امریکایی متنفر از ترامپ به جای تحلیل دلایل پیچیده پیروزی ترامپ به نظریه توطئه پناه برده اند. آنان ادعا میکنند که "ولادیمیر پوتین" و کرملین قاطعانه به نفع ترامپ در انتخابات مداخله کردند و نتیجه را به نفع او تغییر دادند. شواهد اندکی برای اثبات این ادعا وجود دارند. با این وجود، سند اصلی حمایت کننده از این نظریه گزارشی پرمعنا، اما مشکوک بود که توسط "کریستوفر استیل" مامور اطلاعاتی سابق بریتانیا تهیه شده بود.
در آن پرونده منابع متعددی در داخل و پیرامون کرملین ذکر شده بودند که ظاهرا فاش میسازد که ترامپ با روسپیها در هتلی در مسکو دیدار داشته است. پس از خواندن این پرونده فکر کردم یکی از خامترین و غیر قابل اعتناترین تبلیغات سیاهی است که تا به حال دیده ام و به احتمال زیاد محصول برخی از ترفندهای کثیف حزب دموکرات بوده که از ریل خارج شده است. با این وجود، من کاملا اشتباه کردم که پرونده را با وجود پوچ بودن آن رد کرده بودم. رهبران دموکرات از آن استقبال کردند. آنان به امید خلاص شدن از شر ترامپ کماکان علاقمند به معرفی او به عنوان مامور روسیه هستند. نیویورک تایمز، واشنگتن پست، سی ان ان و سایر رسانههای جریان اصلی جزئیات نظریه توطئه روسیه و نقش آن را با ترامپ بدون هیچ انتقادی گزارش کردند. بیشتر ضد حملات دموکراتها در دوران ریاست جمهوری ترامپ تلاش برای اثبات این موضوع بود که او همدست کرملین است. روسها آن ادعا را انکار کردند هر چند در خفا از این که توسط بازیگران برجسته در سیاست امریکا مورد قضاوت قرار گرفتند خرسند بودند.
اکنون آخرین اپیزود از این پرونده در حال نمایان شدن است. "جان دورهام" بازپرس ویژه کیفرخواست علیه افراد نقش داشته در این ماجرا را صادر کرده از جمله برای "ایگور دانچنکو" یک روس تبار ساکن واشنگتن که منبع اصلی پرونده استیل بوده است. او بازداشت و به دروغگویی به پلیس فدرال امریکا متهم شده است. گزارش شده او با یکی از اعضای حزب دموکرات که پشت برخی از اتهام مطرح شده علیه ترامپ بود همکاری داشته است. همه ادعاهای مطرح شده علیه ترامپ در حال فروریختن هستند.
با این وجود، خصومت میان اردوگاه طرفداران و مخالفان ترامپ در امریکا چنان بالاست که رسانههای جریان اصلی که زمانی نظریههای توطئه را پوشش میدادند به ندرت به آن اشاره میکنند. دموکراتها مدتی طولانی وبی ثمر ترامپ را برای جرایمی که مرتکب نشده بود تعقیب میکردند.