«خدمت بود یا خیانت؟ نمیدانم اما نسل ما یاد گرفته بود که در مواجهه با چهرههای سرشناس و محبوب مردم، همانهایی که امروز با عنوان سلبریتی شناخته میشوند، خوبیها و درستیها را نمایش بدهد. خبرنگاران روزنامهها، مجلات و خبرگزاریها در گفتوگوها یا در پشت صحنه فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی یا در نشستهای خبری، معمولا زشتیها و بیاخلاقیها را نادیده میگرفتند، گاه حتی بیاحترامیها و بدرفتاریها را فرومیخوردند و دمنمیزدند مگر در جمعهای خودمانی. این نسل از خبرنگاران گاهی در مقام مشاور ظاهر میشدند و گاهی راسا تصمیم میگرفتند که تصویر بدون رتوش از برخی سلبریتیها را منعکس نکنند. اسمش خدمت بود یا خیانت، در هر صورت هر آن چه در پشت صحنه گفتوگوها و دیدارها و نشستها رخ میداد، خروجیاش تصویر کمعیب و معقول سلبریتیها در رسانهها بود.
این شیوه دهههای متمادی برقرار بود تا این که رسانههای اجتماعی متولد شدند و به موازات آن، ارزشهای نظام سرمایهداری در شیوه زیست ما رخ نمودند. این شد که سایه سنگین لایک و کامنت و تعداد ویو افتاد روی خروجی رسانهها؛ دیگر نه اصحاب رسانه - حتی رسانههای مکتوب - اصراری داشتند برای ظاهرسازی و پرهیز از زردنویسی و حاشیهپردازی و نه سلبریتیها دلیلی میدیدند که خودشان را به تصویر مد نظر رسانهها محدود کنند. بروز و ظهور شبکههای اجتماعی برای سلبریتیها و نیز برای همه چهرههای مطرح جامعه جهانی یک فرصت آزادانه بود که خود واقعیشان را به نمایش بگذارند؛ برخی به همراهی و همدلی با مردم ادامه دادند و از هر امکان که شبکههای اجتماعی در اختیارشان قرارمیداد برای همراهی با مردم، اقدامات نیکوکارانه و برنامههای حمایتی بهره گرفتند اما عدهای متاثر از ارزشهای تازهیافته، چنان خودنمایانه ظاهر شدند که خواسته یا ناخواسته فاصلهشان با مردم جامعه بروز کرد. این گروه از سلبریتیها که به شکر خدا تعدادشان چندان هم زیاد نیست، هر از چند گاهی بر اثر سهلانگاری یا به هر دلیل دیگر به روح دردمند مردم ناخن میکشند و به زخمهای جامعهای در میانه تحریم و نبرد، نمکمیپاشند تا بیشتر از هر چیز خودشان را به قعر فرو ببرند و اندک خاطرات خوب گذشته را پایمال کنند. یکی نداری و فقر مردم را اسباب سعادتشان فرض میکند، آن دیگری فقر و نداری را نتیجه بیعرضگی و ناتوانی میداند و حالا یکی پیدا شده که تورم را اسباب کاسبی و تبلیغات کرده و نانش را در اشک و عرق مردم زحمتکش جامعه فرو میبرد و میبلعد.»