آفتابنیوز : آيا بوش در چهارسال دوم رياست جمهوري خود با تكيه بر يكجانبهگرايي در عرصه سياست بينالملل همچنان بر استفاده از راهحلهاي نظامي و كوتاهمدت پافشاري خواهد كرد و يا تلاش ميكند با نزديك كردن ديدگاههاي متحدان اروپايي، به سوي تشكيل ائتلافي بينالمللي براي پيشبرد آنچه كه جنگ عليه تروريسم مينامد بپردازد.
سخنان كونداليزارايس، مشاور امنيت ملي سابق و وزيرخارجه تازه ايالات متحده در جلسه اخذ رأي اعتماد از سنا، احتمال دوم را تقويت ميكند؛ «بهبود روابط با متحدان و حمايت هرچه بيشتر از دوستان، در دستور كار ما خواهد بود. كشورهايي كه از تروريسم حمايت ميكنند يك تهديد مشترك براي همه ما بهشمار ميروند و مقابله با تهديدهاي مشترك، همچون برنامههاي هستهاي ايران و كرهشمالي بايد بهطور مشترك پيگيري شود.»
سناتور دموكرات جوزف بايرن در اين رابطه معتقد است سياست خارجي ايالات متحده در چهارسال گذشته بهگونهاي بوده است كه روابط اين كشور با متحدان سنتي، به پايينترين سطح خود در طول تاريخ تنزل پيدا كرده است.
به گفته بايدن "مهمترين مزيت كونداليزارايس براي تصدي سمت وزرات امورخارجه اين است كه وي اكنون مسؤول پيگيري برنامههايي خواهد بود كه خود مهمترين نقش را در آغاز آنها داشه است.»
با اين وجود بارباراباكسر، ديگر سناتور دموكرات در اين رابطه ميگويد: شخصاً معتقدم وفاداري خانم رايس به مأموريتهايش سبب ميشود كه در پذيرش حقايق مشكل داشته باشد.»
اين سخنان در شرايطي بيان ميشود كه زمزمههاي وجود يك «برنامه ايران» در ميان پروندههايي كه رايس به همراه خود به وزارت امورخارجه امريكا ميبرد، قوت گرفته است.
سخنان تازه جرج بوش در گفتوگو با شبكه خبري NBC بيش از پيش اين گمانهزني را تقويت ميكند؛ «من اميدوارم مشكل برنامه هاي هستهاي ايران از راههاي ديپلماتيك حل شود ولي هيچ گزينه ديگري را نيز كنار نخواهيم گذاشت.»
رئيس جمهوري آمريكا در رابطه با آينده دموكراسي در ايران ادعا ميكند: «رويدادهاي مثبت تاريخي كه در افغانستان و عراق روي داد، ميتواند براي اصلاحطلبان ايراني الهامبخش باشد، آنها ميتوانند روي كمك آمريكا حساب كنند.»
ريچ لوري سردبير ماهنامه National Review در تأييد ديدگاه بوش ميگويد: «اگر مردم كشورهايي مانند سوريه و ايران امروز به وضوح از اشتياق بيشتري براي دستيابي به آزادي برخوردار هستند نميتوان تأثير عملكرد دولت بوش را در عراق و افغانستان در اين زمينه بيتأثير دانست. اين ممكن است به تدوين يك برنامه 10 ساله براي آزادسازي اين كشورها منجر شود ولي اين چيزي است كه فعلاً فقط در خيال وجود دارد. »
به گفته لوري سياست آمريكا در قبال مذاكرات هستهاي ايران و اتحاديه اروپا تاكنون بهگونهاي بوده است كه اين گفتوگوها را به شرايط «باخت – باخت» رسانده و ايالات متحده تقاضاهاي مكرر اتحاديه اروپا را براي پيوستن به اين مذاكرات بيپاسخ گذاشته است.
سايمور هرش، مقاله نويس جنجالي مجله نيويوركر كه به تازگي از نفوذ كوماندوهاي آمريكايي از خاك پاكستان براي ضربهزدن به تأسيسات هستهاي ايران سخن گفته بود، در مصاحبه با CNN در اين رابطه ميگويد: «به اعتقاد رامسفلد، ولفوويتس و تيم همراهشان در وزارت دفاع، حكومت ايران طاقت يك ضربه نظامي سنگين را نخواهد داشت و انجام اين حمله ميتواند احتمال يك دگرگوني سريع در ايران را تقويت كند.»
اما طرف ايراني در اين در اين رابطه چگونه فكر ميكند.
امير محبيان معتقد است باتوجه به تغيير وزيرامورخارجه، شكاف و اختلافنظر گذشته ميان شخص رئيس جمهوري و وزارت امورخارجه آمريكا برطرف شده و ايالات متحده برخورد يكدستتري در قبال ايران خواهد داشت.
محبيان با اشاره به مطالب منتشر شده اخير در مورد نفوذ نيروهاي ويژه ارتش آمريكا به خاك ايران و احتمال حمله به تأسيسات هستهاي كشور ميافزايد: از نظر تبليغاتي احتمالاً كاخ سفيد موضع راديكالتري را در قبال ايران بيش خواهد گرفت اما جهتگيري اين تبليغات بهگونهاي است كه به ايران اين پيام ارسال شود که براي حل مشكلات ناچار به مراجعه به آمريكا است.
محبيان معتقد است ايالات متحده از اينكه اروپا وكالتش را در مذاكره با ايران برعهده داشته باشد ناراضي است و خواستار نقش فعالتري در اين زمينه است.
الهه كولايي، استاد دانشگاه و نماينده مجلس ششم در اين رابطه معتقد است باتوجه به تيمي كه سكاندار سياست خارجي آمريكا در دوره دوم رياست جمهوري بوش بهشمار ميروند، ابرهاي تيره همچنان در آسمان روابط تهران و واشنگتن حكمراني خواهند كرد. كولايي ميگويد: مسأله امنيت همچنان محور اصلي سياست خارجي ايالات متحده خواهد بود و تأكيد بر اين دغدغه با محوريت مبارزه با تروريسم، همچنان در اولويت قرار دارد. به اعتقاد كولايي، «سيطره نگاه ايدولوژيك بر سياست خارجي ايالات متحده، امكان درك واقعيتها در ارتباط با جمهوري اسلامي ايران را از دولتمردان كاخ سفيد گرفته است.»
اما در صورتي كه اعتقاد كولايي را بپذيريم، اتفاقاتي همچون سرمايهگذاري غيرمستقيم شركت هالربرتون در صنايع نفتي ايران چگونه توجيه ميشود.
كولايي در اين رابطه ميگويد: سرمايهگذاري غيرمستقيم شركت هالي برتون در ايران را ميتوان به نوعي، سياست چماق و هويچ تفسير كرد. بدينمعني كه آمريكا ميداند كه قادر به ناديده گرفتن مزاياي غيرقابل چشم پوشي رابطه با جمهوري اسلامي نيست. كولايي در تأييد سخنان خود ميافزايد: اعتراض به فرصتهاي از دست رفته به دليل نداشتن رابطه با ايران در بخشهايي از جامعه آمريكا در حال شدت گرفتن است. اين اعتراض نماد شكاف ژرف ايجاد شده ميان نمايندگان ديدگاه ايدولوژيك و كساني است كه به دنبال كسب منافع ملي آمريكا هستند.»
اين در حالي است كه ايالات متحده به تازگي 8 شركت چيني را به اتهام كمك به برنامههاي تسليحاتي ايران مشمول تحريمهاي تجاري قرار داده است. جمهوريخواهان در كنگره و سنا اكنون به شدت از سياستهاي دولت كلينتون به خاطر عدم حساسيت بر روي روابط چين و تهران انتقاد ميكنند. به گفته آنان سستي در اين زمينه و روابط ايران با كره شمالي از عوامل اصلي در شكلگيري و ادامه برنامه موشكي ايران بوده است.
درباره ادامه تحريمها دو ديدگاه كاملاً متفاوت در بين صاحبنظران آمريكايي وجود دارد. ديدگاه اول بيشتر افرادي همچون ريجارد پرل (از مؤسسه آمريكايي اينترپرايز) و پاتريك كلاسون (از اتحاديه نومحافظهكاران) طرفدار آن هستند ادامه تحريمها و اعمال فشارهاي بيشتر به كشورهايي همچون روسيه و چين براي كاهش روابط تجاري با تهران است.
اما ديدگاه دوم معتقد است كه تجربه عراق و كره شمالي نشان ميدهد كه تحريم ها ابزار مناسبي براي تحقق تغييرات نيستند، بلكه تنها باعث بسته شدن روزنههاي گفتوگوي مردم ايران با دنياي خارج شده و موقعيت اصلاحطلبان را تعضيف ميكند. اين ديدگاه بيشتر از سوي افرادي چون جفري كمپ و بروسلنگن (از شوراي روابط خارجي) مطرح ميشود.
دكتر ابراهيم يزدي معتقد است معمولاً رؤساي جمهور ايالات متحده در دوره دوم، نسبت به دوره نخست قاطعانهتر عمل ميكنند چون ميدانند كه براي بار سوم در معرض قضاوت افكارعمومي قرار نخواهند گرفت و ملاحظاتي از اين دست كمتر آنان را تحت تأثير قرار خواهد داد.
از همينرو بهنظر ميرسد جرج بوش نيز بهعنوان بخشي از نئومحافظهكاران، در برخورد با ايران شيوه قاطعانهتري را در دستور كار خود قرار دهد.
به گفته يزدي، آمريكا برخورد با ايران سه رويكرد سياسي، اقتصادي و نظامي را مدنظر دارد و به فراخور شرايط امكان در دستور كار قرار گرفتن هر يك از سه رويكرد ياد شده، وجود خواهد داشت.
در رويكرد سياسي، ايالات متحده فشارهاي ديپلماتيك از راههاي مختلف بر ايران را تداوم ميبخشد.
در رويكرد اقتصادي نيز باتوجه به ناموفق بودن تحريمهاي يكجانبه اقتصادي عليه ايران، تلاش خواهد شد به بهانههاي مختلف پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع داده شده و از طريق اين شورا عليه ايران تحريم اعمال شود. همچنان كه در صورتي كه ايران قطعنامه شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي هستهاي را نميپذيرفت، پرونده اين كشور به شوراي امنيت ارجاع داده ميشد اما در حال حاضر دليلي براي اين امر وجود ندارد و در صورت در دستور كار قرارگرفتن قطعنامه تحريم ايران در شوراي امنيت، به احتمال بسيار زياد، اين قطعنامه با وتوي فرانسه روبهرو خواهد شد.
با اين وجود ايالات متحده اين امكان را كماكان مدنظر خواهد داشت. در صورتي وقوع چنين امري عمليات نظامي، فاز بعدي اعمال تحريمها محسوب شده و احتمالاً اقداماتي همچون حمله به تأسيسات هستهاي و يا جلوگيري از صدور نفت ايران از راه بستن تنگه هرمز، در دستور كار قرار خواهد گرفت.
با اين وجود، به اعتقاد يزدي نيز باتوجه به مجموعه شرايط موجود اقدام نظامي گسترده نظير آنچه كه در عراق و افغانستان عملي شد، به هيچوجه در دستور كار نيست چون خود آمريكاييها نيز ميدانند كه شرايط ايران بسيار با عراق و يا افغانستان متفاوت است.
دكتر يزدي درخصوص امكان بهبود روابط ايران و آمريكا در دوره دوم رياست جمهوري بوش معتقد است افكارعمومي داخل آمريكا چندان با بهبود روابط در كشور موافق نيست اما ممكن است بوش در دوره دوم رياست جمهوري خود باتوجه به اينكه نياز كمتري به جلب رضايت افكارعمومي احساس ميكند با قاطعيت به سوي حل مشكلات موجود ميان طرفين گام بر ميدارد. كه تحقق اين امر البته بستگي به علايمي خواهد داشت كه از سوي تهران داده ميشود و در حال حاضر از تهران علايم ضدونقيض صادر ميشود.
به هر روي يك سوي مسأله امكان بهبود روابط تهران واشنگتن، به طرف ايران بستگي دارد.
انتخابات آينده رياست جمهوري ايران و چشمانداز برسر كار آمدن نامزد اصولگرايان احتمالات مختلفي را پيش روي روابط آتي ايران و ايالات متحده قرار ميدهد.
مذاكره، مخاصمه با ادامه حالت نه جنگ نه صلح؟
امير محبيان اما در اين رابطه نظري متفاوت دارد، او ميگويد: سياست خارجي و جهتگيري استراتژيك جمهوري اسلامي بهگونهاي طراحي شده كه چندان تابع تغيير دولتها نيست. گفته پاياني محبيان شايد نمايانگر ديدگاه فعلي دولتمردان تهران به مسأله مذاكره با ايالات متحده باشد؟
«ايران منعی در مذاكره با آمريكا نميبيند اما فعلاً نفعي براي آن متصور نيست.»